رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی درباره وعده راهاندازی گشت ارشاد مدیران و چرایی عملیاتی نشدن آن در کشور توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید.
*آقای رئیسی در زمان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ وعده راهاندازی گشت ارشاد مدیران را مطرح کردند. در این مدت نیز اظهاراتی مبنی بر پیشرفت ۸۰ درصدی گشت ارشاد مدیران از سوی خبرگزاری دولت(ایرنا) اعلام شده است. عملکرد دولت رئیسی در اجرای گشت مدیران را چگونه ارزیابی میکنید؟ و آیا آنچه در این زمینه اعلام شده با واقعیت موجود در سطوح مدیریتی همخوانی دارد یا خیر؟
اساساً در کشور ما ساختار قدرت مبتنی بر شبکههای حامی و پیرو است، یعنی تعدادی شبکههای قدرت وجود دارد که یک عده وصل و عدهای پیرو خود را دارند و براساس این شبکههای حامی و پیرو به دنبال کسب درآمد از حوزه قدرت هستند. بنابراین اینکه میزان موفقیت آقای رئیسی چقدر است، بستگی به این دارد که شبکه قدرت ایشان چقدر وسعت و قدرت دارد و به چه میزان فارغ از فشار دیگر شبکههای قدرت است.
اما حقیقتا شبکه قدرتی که آقای رئیسی در رأس آن باشد را خیلی قدرتمند نمیدانم و ایشان به مجموعهای از شبکههای قدرت درهمتنیده است که آنها اجازه دامنه مؤثری از فعالیتها را به ایشان نخواهند داد و لذا خیلی امیدی ندارم به اینکه در زمینه وعده راهاندازی گشت ارشاد بتواند موفق باشد؛ هرچند که باید با آمار صحبت کرد و آمار دقیقی نیز در این زمینه ندارم.
بخش اعظمی از فسادها در درون دولت نیست و در شبکههای قدرت بیرون از دولت رخ میدهد و اینها اساساً جزو شبکههایی هستند که پشتیبان دولت هستند اما مسئولیتی به عهده ندارند. اما در درون شبکه قدرت موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفافسازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیتها، هزینهکردها و اقدامات مشخص نباشد، نمیتوان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.
در واقع پاسخ به این سوالات منوط به امر دیگری به نام شفافیت است که در کشور ما وجود ندارد. زمانی که مفاسدی اعلام میشود در واقع طرفین و گروههای رقیب همدیگر را افشا میکنند، اما ظاهراً پس از مدتی در پشت صحنه با همدیگر سازش میکنند و قضیه مسکوت باقی میماند. مسئله اساسی در کشور ما این است که شفافیت در این کشور نهادینه نیست و نهادی هم برای پیگیری آن وجود ندارد. اگر آقای رئیسی میخواهد با فساد مبارزه کند و گشت ارشاد مدیران را راه بیندازد، گشت ارشاد چیزی جز اجازه ترسیم و تشکیل و نهادینه کردن ساختار شفافیت در کشور نیست.
کافی است به روزنامهها اجازه دهند که آزادانه بنویسند و با انجام همین کار بزرگترین گشت ارشاد رخ میدهد و حتی نیازی نیست که دولت بگوید در حال اجرای گشت ارشاد است. اگر رسانهها در کشور آزاد باشند، طبیعتاً شفافیت نیز رخ خواهد داد و با شفاف بودن همه چیز بهطور طبیعی اتفاق خواهد افتاد؛ گشت ارشاد چیزی جز رسانهها نیستند. لذا بعید میدانم در دوره آقای رئیسی تحول خاصی در رسانهها صورت گرفته باشد و براین اساس بگوییم گشت ارشادی هم شکل گرفته است.
* در صحبتهایتان به شبکههای قدرت اشاره کردید. آیا این انتظار را دارید که آقای رئیسی با توجه به اینکه زمانی رئیس قوه قضائیه نیز بودند بتوانند گشت ارشاد را با توجه به وعدهای که دادند در کشور اجرایی کنند؟
نه، آقای رئیسی در شرایط و جایگاهی نیستند که در کشور بتوانند از پس این کار بربیایند. ایشان شخص صاحب قدرت و نفوذی نیست و در گردونه یک شبکه است که آن گردونه، ایشان را مدیریت میکند. اگر آن گردونه تصمیم به مبارزه با فساد بگیرد و قصد داشته باشد فساد را حل کند، بخشی از مسئله حل خواهد شد. اما شخص آقای رئیسی از نظر من موضوعیت ندارد که از ایشان مطالبهای داشته باشیم.
اساساً در نظامهای سیاسی جدید شخص کارهای نیست، آن شبکه قدرتی که شخص در درون آن قرار دارد و فرد را به قدرت میرساند باید اراده راهاندازی گشت ارشاد و مبارزه با فساد را داشته باشد تا شخصی که در رأس است نیز چنین کاری را انجام دهد. اول باید دید آقای رئیسی از کدام شبکه قدرت است و گفتمان سیاسی این شبکه قدرت چیست و جایگاه و نقش او در ساختار قدرت کشور چیست و بعد ببینیم اگر در درون گفتمان آن شبکه قدرت شفافیت یا مبارزه با فساد بود میتوان امیدوار بود که این کار شدنی است. در ایام تبلیغات جملهای برای ایشان نوشتند و ایشان نیز آن را خواندند، حالا باید دید کسانی که این جمله را نوشتند اراده و قصدی برای اجرای آن دارند یا خیر.
* آقای رئیسی گشت ارشاد مدیران را زیر نظر بازرسی ریاستجمهوری شکل دادند، فکر میکنید قوه قضائیه بهتر میتواند به مقابله با فساد بپردازد یا قوه مجریه؟
مبارزه با فساد اساساً یک امر سیاسی در سطح کل سیستم است و نهتنها به قوه قضائیه مربوط میشود، بلکه نه به مجلس به تنهایی مربوط است و نه قوه مجریه. سیستم سیاسی باید در درون خود یک گفتمان مبارزه با فساد شکل دهد و بحث بر سر نظام سیاسی و تلاش او برای مبارزه است و ربطی به قوای سهگانه در کشور ندارد.
قوه مجریه در کشور ما چقدر قدرت دارد؟ مهم سیستم و شبکهای است که وجود دارد و باید بحث را سیستمی نگاه کرد، نه اینکه خوردهسیستمی نگاه کنیم و بخواهیم مشکل کل سیستم را حل کند. کل مجموعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را باید یک کل اجتماعی فرض کرد و اگر اراده این کل بر گشت ارشاد مدیران باشد در نتیجه از صدر تا ذیل مورد ارزیابی قرار میگیرند و از خود مجلس، دولت و قوه قضائیه کار شروع خواهد شد.
اگر قوه قضائیه توانست دادگاههای خود را از پارتی و رشوه پاک کند، یعنی با فساد مبارزه کرده است. اگر قوه مجریه توانست افراد ناکارآمد را حذف کند، با فساد مبارزه کرده است. الان سه سال از عمر دولت میگذرد، چند نفر از مدیران ناکارآمد حذف شدهاند؟ یا در مجلس کدام نماینده ناکارآمدی حذف شده است؟ با نگاه کل و سیستمی هیچ نهاد خاصی مسئولیت ندارد بلکه کل نظام مسئولیت دارد.
منبع:روزنامه هممیهن
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟