وی در این یادداشت به ذکر دلایلی در این خصوص پرداخت.
۱. طبیعیست که ممکن است این تحلیل، غلط از آب درآید، چندانکه اگر قطعی بود، نامش تحلیل نبود؛ که «خبر» بود!
۲. مهمترین دلیل بر ردِ این مُدعا، کوتاه شدنِ دست یا خداحافظیِ چهرهی مشهور به «گردانندهی انتخابات ۱۴۰۰» از صحنهی نظارتی کشور، برکناری او در ۱۴۰۱ و فقدان او در انتخابات ۱۴۰۳ است.
هر چند نباید از یاد بُرد که انتخابات مجلس ۱۴۰۲ در نبودِ او نیز، به سیاقِ انتخابات مجلس ۱۳۹۸ و ریاستجمهوری ۱۴۰۰ برگزار شد؛ پس عملاً اتهامِ «گردانندگیِ انتخابات ۱۴۰۰» دقیق به نظر نمیآید.
۳. اما پرسشِ ساده این است که؛ چه دلیلی دارد تنها ۳ سال پس از پرداختِ هزینهی بزرگ «ردصلاحیت لاریجانی»، مجوز ورود او به عالیترین سطوح قدرت صادر شود و شورای_نگهبان از رأی پیشینِ خود، عقب بنشیند؟
۴. اساساً چه تغییری در رفتار ساختار سیاسی از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ شاهد بودهایم که برخی ناظران، امیدوار به تایید لاریجانی یا حتی جهانگیری هستند؟! آنهم در شرایطی که انتخابات مجلس ۱۴۰۲ با شرایط مشابه با انتخابات مجلس ۹۸ برگزار شده است.
۵. مگر نه آنکه «انقلابیونِ ذینفوذ» لاریجانی را همان روحانی میدانند؟ مگر نهآنکه روحانی در همین انتخابات اخیرِ خبرگان، ردصلاحیت شد؟ حال آنکه بسیاری تحلیلشان تاییدصلاحیت روحانی بود و بعضاً حدسِ نگارنده مبنی بر ردصلاحیت او را نادرست میپنداشتند!
پس چرا لاریجانی یا روحانی_ثانی (به زعم انقلابیون) باید برخلاف «روحانیِ اوّل» تأیید شود؟
۶. اگر یک هفته قبل از سقوط بالگرد رییسی، از ناظران سیاسی میپرسیدند که «آیا شورای نگهبان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، اصلاحطلبانی مثل جهانگیری یا میانهروهایی چون لاریجانی را تایید یا رد میکند؟»، پاسخ اکثریت، «ردصلاحیت هر دو» نبود؟
آیا علتِ تحلیل غالبِ این روزها مبنی بر «تأیید لاریجانی»، تأثیر از فضای خاصِ پس از سقوط بالگرد، تحولاتِ ناگهانیِ اوضاعِ کشور، اُمیدِ ناخودآگاه به تداومِ این تغییرات و نهایتاً ارائهی تحلیلهای احساسی نیست؟
۷. نقل است که مستنداتِ ردّصلاحیتِ لاریجانی در سال ۱۴۰۰ طی یکسال گذشته، توسط برخی مقاماتِ نظارتی کشور بررسی و رسماً ابطال و برائتِ او از آن اتهاماتِ چندگانه صادر شده است. در واقع، مهمترین نقطهی اُمید جهت تاییدصلاحیت، همین تکتحولِ قابلتوجه است.
۸. اما کیست که نداند «ردّصلاحیتِ لاریجانی»، ترکیبی از احتمالات، انگیزههای درونی و نقشآفرینی او و برخی برادرانش در بزنگاههای خاصِ سیاسیِ آیندهی کشور است؟ دُرُست همات اتهامی که متوجه روحانی است و شاید، علتِ غاییِ ردصلاحیتِ او در خبرگان!
و باز میپرسم؛ پس با وجودِ «تداومِ استقرارِ این احتمالات» چرا باید روحانی رد شود و لاریجانی تأیید؟! آنهم بابتِ همان اتهاماتِ احتمالیِ مشترک!
۹. پس در ۱۴۰۳ نیز، همان اتهاماتِ نانوشتهی لاریجانی در نامهی «دلایلِ ردصلاحیت سال ۱۴۰۰» به قوّتِ خود پابرجاست و طبعاً اگر قرار به ردصلاحیت او باشد (با وجود تبرئه از اتهامات ۱۴۰۰)، به طور رسمی اتهاماتی نو و تازه مطرح خواهد شد.
۱۰. در واقع، اگر ۵۰ سناریو در تاییدصلاحیتهای انتخاباتِ ۱۴۰۳ تصور کنیم، «تأییدِ صلاحیتِ لاریجانی» در شُمارِ پنجاهُمین سناریوی احتمالی، قابل ارزیابیست.
۱۱. هر کاندیدایی که درصدی «غیرقابلاعتماد» باشد و درصدی هم احتمال رأیآوری داشته باشد، ردصلاحیت خواهد شد. که اگر تایید شوند، درصدی روی پیروزیاش حساب نمیکنند.
۱۲. ریسکِ ۹۲ هرگز تکرار نخواهد شد؛ که تایید صلاحیت روحانی در ۹۲، حاصل کمتجربگی بود؛ که ۸ سال، برنامهها را عقب انداخت.
۱۳. اگرچه آرزو دارم این تحلیل غلط از آب درآید، امّا خوب است بدانید اوّلبار چه کسی چنین تحلیل بدبینانه اما دقیق و تیزنگرانهای ارائه داد؟
اکبر_ترکان تنها کسی بود که در سال ۱۳۹۹، ردصلاحیتِ شوکهکنندهی لاریجانی را پیشبینی کرد؛ شوخی نیست این پیشگوییِ حیرتآور؛ که همه به این ادعا خندیدند؛ که مگر ممکن است رییسمجلس ۳ دوره، نمایندهی رهبری در شورای عالی امنیت ملی، رییس ۲ دورهی صداوسیما و مشاور رهبری ردصلاحیت شود؟
اما «ترکان» قاطعانه چنین گفت؛ و دیدیم همان شد که گفت.
بیاغراق؛ او پدیدهای شگفت و کمنظیر در میانِ همهی مدیران کشور طی یک سدهی گذشته بود که به دلیل عدم فهمِ اَولیاتِ اندیشهی تکنوکراتیک، لیبرالیسم، علممحور و عقلانیتِ تاموتمام در دیگر مسئولین و حتی نخبگان، نادیده گرفته شد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟