شورای محترم نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۸ تیر ماه، یک نفر از نامزدهای اصلاح طلبان و پنج نفر از افراد جریانات مختلف اصولگرا را احراز صلاحیت کرده است و دهها نفر از نامزدهای دیگر از جمله بسیاری از مقامات سابق مثل رئیس جمهور، رئیس مجلس و تعدادی از وزرای سابق و فعلی و سایر مسئولین کشوری را نیز رد صلاحیت کرده است.
گرچه از دید اصولگرایان و اصلاح طلبان، نامزدهای بسیار قویتر و رأی آورتری در بین ثبت نام کنندگان وجود داشته اند که شورای نگهبان اسامی آنها را به عنوان پذیرفته نهایی اعلام نکرده است، ولی در همین حد هم میتوان این اقدام شورای نگهبان را مفید دانست.
زیرا تقریباً میتوان گفت که اغلب جریانات سیاسی داخل کشور برای شرکت در انتخابات میتوانند از مردم بخواهند تا به نامزدی که با دیدگاههای آنها قرابت بیشتری دارد، رأی بدهند. البته اگر شورای نگهبان براساس معیارهای شفاف، مشخص، عینی و یکسان، صلاحیت نامزدها را تأیید و سپس به مردم گزارش میداد و یا اصولاً صلاحیت نامزدها را به تشخیص مردم واگذار میکرد، از هر جهت برای کشور بهتر بود. زیرا همه سلیقههای مختلف و جناحهای گوناگون سیاسی احساس آزادی کامل را در معرفی فرد اصلح در انتخابات داشتند و یک رقابت جدی و تمام عیار بین نامزدهای جناحهای مختلف سیاسی و حتی نامزدهای مستقل شکل میگرفت که باعث بالا رفتن میزان مشارکت مردم در انتخابات و در نتیجه افرایش سرمایه اجتماعی و اقتدار کشور میشد.
از طرفی اینکار موجب میگردید تا بسیاری از ابهامات تعداد کثیری از مردم در باره محک و معیارهای شورای نگهبان برای رد و یا احراز صلاحیت نامزدهای داوطلب رئیس جمهور شدن مشخص میشد. در حال حاضر بسیاری از افراد باتجربه، توانمند، متخصص و دارای سلامت نفسانی در کشور وجود دارند که به دلیل نگرانی از عدم احراز صلاحیتشان توسط شورای نگهبان، اصولاً وارد عرصه رقابتها نمیشوند که این امر به شدت به ضرر کشور است.
امیدوارم روزی برسد که اکثریت مردم ایران از عملکرد شورای نگهبان راضی باشند و اقدامات آن را غیرسیاسی، بیطرفانه و عادلانه ارزیابی کنند. ولی به هرحال در باره عملکرد شورای نگهبان و چگونگی اعلام اسامی منتخبین نهایی نامزدهای ریاست جمهوری برای این دوره از انتخابات، میتوان گفت که:
کاچی به از هیچی!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟