از نگاه من، فاجعه افزایش لجامگسیخته شمار مهاجران، فوریترین و مبرمترین مخاطرهای است که میهن ما اکنون با آن دست به گریبان است.
این خطر از نگاه من چنان بزرگ و چشمانداز پیشرو در صورت ادامه وضعیت کنونی چنان تیره و تار است که لاجرم میبایست نامزدی را برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری بپسندم و برای رأی آوری او بکوشم که حل این مشکل را یکی از اولویتهای برنامههای خود اعلام کرده باشد.
طبیعی است در چنین شرایطی، سایر ویژگیها، از جمله گرایش سیاسی، در درجه بعدی اهمیت قرار میگیرد.
با این توصیف، چرا مسعود پزشمکیان را بر محمدباقر قالیباف ترجیح میدهم؟!
بیپرده و چکیده بگویم: کارنامه دو دهه سیاستورزی رییس کنونی مجلس در سمتهای گوناگون، قالیباف را در نگاه من سیاستمداری حزبباد (کانفرمیست) تثبیت کرده که در بزنگاه نیاز به رأی مردم، با خوشایند افکار عمومی همراه میشود اما چون به قدرت میرسد، «آن کار دیگر» میکند.
تیم خُبره تبلیغاتی او اکنون با درک حساسیت میهندوستان و افکار عمومی ایرانیان به معضل مهاجران، شعارها و وعدههای جذابی در این مورد به میان آورده اما عملکرد قالیباف در چهار سال ریاستش بر قوه مقننه، ۱۸۰ درجه مغایر این وعدههای انتخاباتی است.
افزایش چند برابری و میلیونی شمار مهاجران غیرقانونی، صدور هزاران هزار روادید برای سرازیر شدن روزافزون افغانها، برهم خوردن ترکیب و بافت جمعیتی بسیاری شهرها و اشغالِ خاموش دهها روستا و از همه مهمتر لایحه بنیاد سازمان ضد ملی مهاجرت، همه و همه در سه سال اخیر و همزمان با ریاست او بر مجلس رخ داده است.
اما دریغ از یک اقدام، استیضاح و یا حتا سوال و موضعگیری علیه دستاندرکاران این فاجعه ملی در دولت سیزدهم، به ویژه شخص احمد وحیدی وزیرکشور...
به همین دلیل من به وعدههای انتخاباتی قالیباف در این زمینه اعتماد نمیکنم چون عملکرد او در ریاست مجلس را پیشِ چشم دارم و فراموش نکردهام.
پزشکیان اما در این زمینه سه وعده روشن داده است:
یکم: بستن کامل مرز و جلوگیری از مهاجرت بیشتر با مسوولیت محوری وزارت ک
دوم: ساماندهی مهاجران موجود
سوم: مذاکره با اروپا برای پذیرش بخشی از مهاجران و یا دستکم تقبل هزینههای آنان.
به باور من این وعدهها هرگز به طور کامل رضایتبخش و درمان قطعی نیست و تا رسیدن به نقطه آرمانی فاصله بسیار دارد. هرچند میتواند گامی کوچک اما موثر به سوی حل یا کاهش مشکل باشد.
در تحلیل نهایی، با در نظرگرفتن کارنامه و پیشینه نامزدی که شعار انتخاباتی خود را برای ایران اعلام کرده است، خردمندانهتر میبینم به نامزدی اعتماد کنم که «شعارِ حداقلی» میدهد اما از نظر اخلاقی خود را ملزم به «تلاشِ حداکثری» برای تحقق آن میداند.
اینفوگرافیک
اینفوگرافیک
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک