امیر محبیان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی قدیمی جناح راست یا اصولگرای فعلی که مدتهاست سکوت پیشه کرده ۱۰ سال قبل گفته بود: «اصولگرایی تقسیم شده به دو دسته باجگیران و باجدهندگان... اصولگرایان به جبهه پایداری باج میدهد تا شلوغ نکنند... برخی تشکلهای جدیدی که بعد از سال ۸۰ ظهور پیدا کرده بودند این نکته را دریافتهاند که اگر تصمیمات اصولگرایان را نپذیرند و طغیان کنند جریان متبوعشان بر اساس خصلت محافظهکارانه خویش آنان را در موقعیتی برتر قرار میدهد و به جای تنبیه سهم بیشتری دریافت میکنند و نتیجه آن شد که اصولگرایی روز به روز بیشتر تضعیف شد و از مشترک معنوی به مشترک لفظی تنزل یافت...» سخنان محبیان به مذاق اصولگرایان آن زمان چندان خوش نمیآمد تاجایی که کیهان او را «مدعی و شبه اصولگرایی» نامید که «ارتباطات ارگانیک با برخی محافل اصلاحطلب و دولتی دارد». زمان، اما نشان داد که حق با محبیان بوده، آنچه او آن روزها دربارهاش هشدار میداد مانند یک گلوله برفی آن قدر بزرگ و بزرگتر شد که در آستانه انتخابات ۱۴۰۳ نزدیک بود کل جریان اصولگرایی را ببلعد. اتفاقی که با شکست جلیلی تازه صدای دیگر اصولگرایان را درآورده است.
از همان سالهای اواخر دهه هشتاد که جبهه پایداری شروع به جدا کردن حسابش از احمدی نژاد و جا کردن بیشتر خودش در دل اصولگرایان کرد، احتمالا ماجرا باجگیریها هم شروع شده است. سهمخواهی ابتدا در ازای عدم طرفداری از احمدی نژاد و بعد چیزهای دیگر. بیشترین بروز و ظهور این سهمخواهی در بزنگاه انتخابات مجالس بود. تا جایی که به وضوح سهم این جریان نوظهور و تازهپا از سهم جریانهای سنتی و قدیمیتر مانند موتلفه یا جامعه روحانیت بیشتر میشد. همین هم صدای اصولگرایان متقدم را درآورده بود و گاهی کار به قهر و شرکت انفرادی یا حضور در لیستهای دیگر میکشید. مانند مورد غفوری فرد در انتخابات مجلس دهم.
در انتخابات مجلس یازدهم هم پایداریها به شدت با حضور قالیباف به عنوان سرلیست اصولگرایان مخالفت میکردند که اگرچه به نتیجه نرسید، اما اما کشمکش میان قالیباف و پایداریها در پارلمان ادامه پیدا کرد و به سخنرانیهای قالیباف راه یافت. گفته میشود که جبهه پایداری همواره جریان پشت پرده تخریب قالیباف در سالهای اخیر بوده است. به طور مشخص در ماجرای سیسمونی گیت و افشاگری وحید اشتری فعال رسانهای معروف به جریان عدالتخواه بود به نزدیکی او به وحید جلیلی برادر سعید جلیلی معاون فعلی صداوسیما نشان اشاره میشود. تصویری هم از این دو در کنار هم وجود دارد. همان زمان تحلیل این بود که چشمانداز طراحان پشت پرده ماجرای سیسمونی گیت، نه گرفتن ریاست مجلس از قالیباف که جلوگیری از ورودش به پاستور در انتخابات ۱۴۰۴ است، چرا که قالیباف شاید بتواند با لابی همچنان رئیس مجلس اصولگرایان بماند، اما در مصاف با بدنه و افکار عمومی جریانی که شعارهای ضد اشرافیگری و تظاهرات سادهزیستی و نمادهایش همچنان برایش جذابیت دارد قطعا شکست خواهد خورد. نتیجه اتخابات اخیر نشان داد که طراحی دقیق بوده است!
جبهه پایداری با ادعای انقلابی نبودنِ قالیباف، او را میزد و قالیباف هم در واکنش میگفت: «بنا نیست ما تنبلی کنیم، دهانمان را باز کنیم، هر حرف نپختهای را به زبان بیاوریم و اسم خودمان را بگذاریم انقلابی... تو که هیچ غلطی نکردهای و عمر خودت را تباه کردهای. حداقل تو حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی.» بسیاری در انتخابات اخیر، یکی دیگر از دلایل اقبال به جلیلی در مقایسه با قالیباف را کارنامه ظاهراً سفید او که ناشی از غیبتش در حوزه اجرا بود میدانستند. مصداق دیکته ننوشته غلط ندارد. شاید اگر افشاگریهای مناظرات از نقش جلیلی در به گل نشستن افای تی اف، خسارت کرسنت و برجام نبود این کارنامه سفیدتر هم میماند.
اما طاقت بزرگان باقی مانده اصولگرایی کی طاق شد؟ احتمالا همان وقتی وقتی که حداد عادل در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم و تکثر و تعدد فهرستهای انتخاباتی اصولگرایان از استعاره چنار و پاجوش استفاده کرد و گفت همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم زده میشود. امیرحسین ثابتی، یکی از همان پاجوشها که از قضا به مجلس هم راه یافت در جواب حداد به تندی گفته بود ما پاجوش چنار شما نیستیم بلکه پاسوز شما بودهایم. طنز تلخ ماجرا این بود که حداد، همان کسی که در دهه نود رهبری سازوکارهای ائتلافی و وحدت ساز اصولگرایان را در بزنگاه انتخابات برعهده داشت، بیشترین نقش را در سهمدهی به پایداریها و راضی نگه داشتنشان ایفا کرده بود. در فهرست انتخاباتی مجلس دهم، حداد عادل ۱۳ سهم به جبهه پایداری و یاران سابق احمدی نژآد داده بود، آنها، اما نه تنها هیچ وقت راضی نشدند بلکه بعد از تصاحب مجلس، با خیز برای ریاستجمهوری، کم کم به فکر قطع چنار افتادند! یکی از چهرههای شاخص این جریان همین اواخر گفته بود که اصولگرایی منسوخشده و دیگر کاری با آن نیست! با این حال فعلاً پاجوشها یک مرحله عقب رانده شدند. اما اینکه آیا این عقبراندن، مرحله به مرحله ادامه پیدا میکند یا نه؟ باید منتظر ماند و دید!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟