۱.عارف در بین گزینههای موجود بهترین بوده. باید به این نکته بدیهی که گاهی از آن غفلت میشود توجه داشت؛ سیاست روی زمین و با ممکنها شکل میگیرد نه در شرایط انتزاعی.
۲. پلهپله بالا آمده و از سطوح مختلف مدیریت عبور کرده است. استاد برجسته، رییس دانشگاه، وزیر دولت هشتم، معاون اول دولت نهم و در مجلس دهم نماینده و رییس فراکسیون بوده است.
۳.عضو و نمادی از موفقترین دولت پس از انقلاب است.
۴.در هر یک از سمتهای گذشته کارنامهای قابل قبول و البته نه عاری از انتقاد دارد.
۵.به دلیل حضور طولانیمدت در ساختار دیوانسالاری و حاکمیت، شناخت خوبی از زیروبم و پیچخمهای ساختار سیاسی و اجرایی دارد. او حتی با ساختار قانونگذاری و مجلس نیز آشناست.
۶. عارف گزینه عاریتی نیست. اصلاحطلبی ریشهدار و نزدیک به سیدمحمد خاتمی و دارای ارتباطات محکم با او است. تاحدی که نشانداده ظرفیت گذشت از منافع شخصی در راستای خیرجمعی (انصراف از ریاست جمهوری ۹۲) را در بزنگاهها داراست.
۷. بین طیفها و نیروهای گوناگون سیاسی در کشور از احترام برخوردار است و به همین دلیل گزینهای مناسب برای ایجاد وفاق و اجماع محسوب میشود. موضوعی که قطعا به پیشبرد اهداف دولت چهارد هم کمک بسیاری خواهد کرد.
۸. البته آنچه گفته شد به معنی چشمپوشی از نقطهضعفهای عارف نیست. مهمترین نقطهضعف او مانند بسیاری از سیاستمداران دیگر ایرانی، خانواده و به ویژه فرزند اوست. چنانچه مصاحبه نسنجیده فرزندش همچنان در یاد بسیاری از مردم مانده است. با این همه او بهترین گزینه ممکن در میان امکانها بوده است و باید معاون اولی او را به فال نیک گرفت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟