پس از انتشار عکس و مطالبی درباره انتقال بانو گلی ترقی، نویسنده معروف ایرانی به آسایشگاه سالمندانی در فرانسه، فرهاد داریوش پسر ارشد گلی ترقی در این مورد توضیحاتی ارائه داد.
فرهاد داریوش گفت: متاسفانه درباره انتقال مادرم به آسایشگاه سالمندان، عدهای بدون اینکه از اصل موضوع با خبر باشند، بنده را مقصر جلوه داده اند که این گونه نیست.
وی افزود:هر کشوری دارای قوانین خاصی است که باید به آن تن داد.
در کشور فرانسه و طبق قانون، اگر فرزندان نتوانند از والدین خود مراقبت کنند، دولت موظف به مراقبت از آنان است. اتفاقی که برای ما افتاد نیز در همین چارچوب است.
داریوش توضیح داد: درک میکنم که گاهی انتقال والدین از کار افتاده یا بیمار به آسایشگاه، میتواند راه حل مناسبی باشد، اما به طور کلی از خانه سالمندان متنفرم. همان طور که والدین ما در دوران نوزادی و ناتوانی از ما مراقبت کردند، وظیفه ماست که در زمان پیری و ناتوانی از آنان مراقبت کنیم.
او گفت:باور کنید که هرگز مادرم را در این شرایط قرار نداده ام. من بشدت او را دوست دارم. هر روز میجنگم برای بهتر کردن زندگی و برگرداندن او به ایران، همان طور که خودش میخواهد.
فرزند گلی ترقی در پایان بیان کرد:از قضاوتهای زودهنگام برخی ناآگاه که مرا مقصر دانستند، دلگیر هستم، اما گلایهای ندارم. تقریبا هر روز به دیدن مادرم میروم و پیامهایی که از طریق من برای او ارسال میشود را به اطلاع اش میرسانم.
گلی ترقی ۱۷ مهرِ ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش لطفالله ترقی مدیر مجلهٔ ترقی بود. گلی ترقی در شمیران به مدرسه و سپس دبیرستان انوشیروان دادگر رفت.
پس از به پایان رساندن سیکل اول دبیرستان به آمریکا رفت. ۶ سال در آمریکا زندگی کرد و در رشته فلسفه فارغالتحصیل شد. از آنجا که زندگی در آمریکا را دوست نداشت، به ایران برگشت. پس از بازگشت، به داستاننویسی روی آورد.
گلی ترقی با هژیر داریوش، سینماگر و منتقد معروف ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد.
او ۹سال نیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس در رشته شناخت اساطیر و نمادهای آغازین پرداخت.
«درخت گلابی»، «بیتا»، «بزرگ بانوی روح من»، «اتوبوس شمیران» و «خانهای در آسمان» از داستانهای معروف این نویسنده هستند که سال هاست در فرانسه زندگی میکند.
داستانهای «بیتا» و «درخت گلابی» گلی ترقی توسط هژیر داریوش و داریوش مهرجویی به فیلم تبدیل شدند.
منبع:اعتماد
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟