مبارزه با حماس ارتش اسرائیل را تحت فشار قرار داده است؛ مقامات مدام به کمبود تجهیزات و نیروی نظامی اشاره میکنند، اقتصاد با شدیدترین افت خود در سالهای اخیر مواجه است و فشار عمومی فزایندهای برای آتش بس و معامله گروگان گیرها شکل گرفته است.
در این شرایط و پس از نزدیک به یک سال جنگ در غزه، حالا اسرائیل با انواع روشها، آتش خصومت با حزبالله را تندتر کرده است. شدت گرفتن درگیریها پس از آن اتفاق افتاد که رهبران اسرائیل تصمیم گرفتند با تهدید مداوم حزبالله علیه شمال سرزمینهای اشغالی مقابله کنند. دوشنبه هفته گذشته، کابینه «بنیامین نتانیاهو» برای تداوم درگیریها هدف تازهای تعیین کرد؛ شهرک نشینان صهیونیست باید در امنیت کامل به خانه هایشان در شمال اسراییل بازگردند.
با تمام این ها، «سیدحسن نصرالله» از موضع خود عقبنشینی نمیکند. او در سخنرانی خود در ۲۹ شهریورماه، بار دیگر بر حمله به شمال اسرائیل تاکید کرد. سیدحسن نصرالله با وجود اذعان به پیشرفتهای تکنولوژیکی اسرائیل، تاکید کرد که هیچ گونه تنش نظامی، ترور یا حتی جنگی تمامعیار نمیتواند به امن شدن شمال اسراییل و بازگشت ساکنان به منطقه مرزی لبنان منجر شود.
با این همه، هنوز مشخص نیست اسرائیل قصد دارد به لبنان حمله کند یا نه. حالا، پیش از هرچیزی اما باید پرسید: «اسرائیل اصلا میتواند در جبهه دوم هم بجنگد؟» با توجه به وضعیت بحرانی ارتش و اقتصاد اسرائیل به دلیل جنگ با حماس، باید گفت: «نه!»
با ماجراجویی عجیب اسرائیل و انفجار هزاران پیجر در لبنان، اکنون آتش منازعه از همیشه تندتر است. کارشناسان باور دارند که جنگ تمامعیار با حزبالله تهدید بزرگتری نسبت به حماس به شمار میرود؛ حزبالله قابلیتهای نظامی پیشرفتهتری نسبت به حماس دارد و زرادخانه آن انبار موشکهای دوربرد است.
آخر این هفته، حزبالله حملاتی گسترده به عمق اسرائیل انجام داد. هرچند تواناییهای نظامی اسرائیل از زمان آخرین جنگش در لبنان در سال ۲۰۰۶ تفاوت کرده، اما وضعیت زرادخانه حزبالله هم دیگر نسبتی با آن زمان ندارد. آن طور که گفته میشود، این گروه بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ هزار راکت و موشک در اختیار دارد.
در ابتدای جنگ، هدف حزبالله و ایران این بود که برای پایان جنگ غزه، از راهحلهای سیاسی یا دیپلماتیک استفاده کنند. با این حال، آنها در این مسیر به دستاوردی بیسابقه دست یافتند؛ منطقه حائل از جنوب لبنان به شمال اسرائیل منتقل شد. به گزارش رسانههای اسرائیلی، سال گذشته، درگیریها در شمال اسرائیل منجر به آوارگی بیش از ۶۲ هزارنفر از شهرکنشینان و کشته شدن ۲۶ غیرنظامی اسرائیلی و ۲۲ سرباز شده است. به گزارش رویترز، امروز حدود ۹۰ هزار اسرائیلی همچنان در داخل کشور آواره هستند و حزبالله این را بزرگترین دستاورد خود در برابر اسرائیل میداند. بازگشت از این وضعیت بسیار دشوار خواهد بود.
از طرفی دیگر، خبرها حکایت از آن دارد که ارتش اسرائیل نیروهای خود را از غزه به جبهه شمالی منتقل میکند. به نظر میرسد نمیتوان به توانایی اسرائیل در ادامه عملیات در دو جبهه به طور همزمان مطمئن بود. تحلیلگران و مقامات ارتش به نقل از رسانههای اسرائیل نیز بارها گفته اند که ارتش اسرائیل از کمبود رنج میبرد.
آن طور که «یوئل گوزانسکی»، محقق ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، میگوید: «این طولانیترین جنگ در نوع خود در تاریخ اسرائیل است، حتی طولانیتر از جنگ استقلال در سال ۱۹۴۸؛ این هدف حزبالله و ایران است که اسرائیل را به تدریج تضعیف کنند».
اقتصاد اسرائیل یکی از بزرگترین تلفات جنگ غزه بوده و از روزهای اولیه حمله هفت اکتبر ضربه شدیدی خورد. هزاران کسب و کار متضرر شدهاند، چون نیروهای ذخیره زندگی غیرنظامی خود را رها کردند تا سلاح به دست بگیرند. اکنون اقتصاد کشور با سرعت نگران کنندهای در حال کوچک شدن است. از نظر اقتصاددانان اسرائیلی تدوام این وضعیت برای اقتصاد اسرائیل و جامعه ویرانگر است و تأثیرات آن برای سالهای آینده ادامه خواهد داشت.
بر اساس دادههای «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه» (OECD)، اقتصاد اسرائیل در ماههای ابتدایی جنگ به میزان ۴.۱ درصد کاهش یافته و در طول سه ماهه اول و دوم سال ۲۰۲۴ همچنان روندی کاهشی داشته است. این سازمان در گزارش سه ماهه خود اعلام کرد که از بین ۳۸ کشور عضو «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه»، اسرائیل شدیدترین کندی اقتصادی را بین آوریل تا ژوئن سال جاری نشان داد.
چنین وضعیتی در شرایطی رخ میدهد که هزینههای نظامی اسرائیل سر به فلک کشیده است. رسانههای اسرائیلی گزارش دادند که در اوایل سال جاری، «امیر یارون»، رئیس بانک مرکزی اسرائیل، هشدار داده که این جنگ احتمالا بین سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ برای اسرائیل ۲۵۳ میلیارد مثقال اسرائیل (۶۷ میلیارد دلار) هزینه خواهد داشت. این تقریبا ۱۳ درصد از تولید ناخالص داخلی اسرائیل است. افزون بر این، اقتصاد اسرائیل به طور منظم هزینههای نظامی را هم متحمل میشود. این هزینهها طبق دادههای بانک جهانی، سالانه ۴.۵ تا ۶.۵ درصد تولید ناخالص داخلی را در بر میگیرد.
گسترش مناقشه بر رتبه اعتباری اسرائیل نیز تأثیر گذاشته است و با توجه به اینکه چندین آژانس رتبهبندی رتبه این کشور را از زمان شروع جنگ کاهش دادهاند، پرداخت بدهیها سختتر شده است. جنگ همهجانبه با حزبالله یا ایران میتواند عواقب اعتباری قابل توجهی برای صادرکنندگان اسرائیلی داشته باشد.
به گفته کارشناسان، جبهه دوم، جبههای است که میتواند برای لبنان بسیار آسیبرسان باشد تا اسرائیل اما اعتبار اسرائیل را از آنچه اکنون هست هم مخدوشتر میکند. جنگ با لبنان میتواند آخرین شاهد مدعای کسانی باشد که از قبل، از جنگ اسرائیل در غزه انتقاد میکنند.
همدردی جهانی با اسرائیل که بلافاصله پس از حمله هفت اکتبر شکل گرفت، اکنون به دلیل واکنش ویرانگر اسرائیل به انتقادهای تند تبدیل شده است. اسرائیل در دادگاههای بینالمللی با اتهاماتی مبنی بر جنایات جنگی و نسل کشی مواجه است.
در داخل اسرائیل هم وضع بهتر نیست. در حالی که اسرائیلیها در آغاز جنگ غزه، تمایل فزایندهای برای جنگ نشان میدادند، نظرسنجیهای جدید نشان میدهد که حمایت داخلی در ماههای گذشته کاهش یافته است.
به نظر میرسد اسرائیلیها در مورد جنگ با حزبالله نیز اختلاف نظر دارند. بر اساس یک نظرسنجی منتشرشده در ژوئیه، ۴۲ درصد از اسرائیلیها فکر میکنند که تل آویو باید یک توافق دیپلماتیک با حزبالله را دنبال کند. در مقابل، ۳۸ درصد فکر میکنند اسرائیل باید به دنبال پیروزی نظامی باشد، حتی به قیمت خسارت قابل توجه به مناطق غیرنظامی. بر اساس این نظرسنجی، علیرغم اختلاف نظرها، در حال حاضر حمایت کمتری از جنگ با حزبالله در مقایسه با واکنشها در اواخر سال ۲۰۲۳ وجود دارد.
آن طور که به نظر می رسد اسرائيل گمان میکند مشکلات اخیری که برای حزبالله ایجاد کرده، فرصتی است برای آغاز جنگی دیگر. جنگی مشابه جنگ ۲۰۰۶ اما ممکن است اسرائیل را واقعا تضعیف کند و به جایی هم نرسد.افزون بر این، این جنگ میتواند به انزوای بینالمللی گستردهتر و تلفات غیرنظامی بیشتر منجر شود و خطر جنگ منطقهای را از چندین جبهه به همراه داشته باشد.
*در این گزارش از دادههای «سیانان» استفاده شده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟