اگر بخواهیم با واقعبینی ژئوپلتیکی به مسئله نگاه کنیم. اسیر بزرگنمایی تبلیغاتی رسانهای نشد و همچنین کوچکنمایی و کم اهمیت جلوه دادن هم ما را دچار خطای محاسباتی نکند، باید برای تحلیل از جغرافیا کمک گرفت.
عمق استراتژیک داخلی یعنی وجود فاصله طولانی از دشمن و موانعی برای رسیدن هر نیروی نظامی خارجی به پایتخت.
عمق استراتژیک خارجی نیز ایجاد فاصله بین دشمن و سرزمینی است که باید از آن دفاع شود. رژیم اسرائیل با وجود همه اشغالگریهایی که کرده در این دو با ضعف عمق استراتژیک به ویژه در جمعیت، جغرافیا و صنایع مواجه است.
در دنیای امروز که فناوری خصوصا در حوزه جنگندههای هوایی پیشرفت خارق العادهای کرده. اما اگر روی زمین نتوانید به دشمن خود نزدیک شوید از راه دور و با پیشرفتهترین هواپیماها هم نهایتا چند ضربه میزنید که لزوما منجر به شکست طرف مقابل نمیشود.
در نبرد ایران با رژیم اشغالگر اسرائیل، وسعت و وحدت سرزمینی ایران است که در امتداد تاریخی همواره از تمدن ایرانی در مقابل هر مهاجم خارجیای دفاع کرده. در طول تاریخ شاید ایران ضرباتی خورده باشد، اما توانسته هزاران سال هسته مرکزی تمدنی و سرزمینی خود را با تکیه بر همین عمق سرزمینی متلکی بر فلات کوهستانیاش حفظ کند. در واقع وسعت و وحدت سرزمینی ایران بزرگترین سد دفاعی تاریخی میهن ماست، که امروز هم جلوی اسرائیل و در واقع کارفرمایان بزرگش یعنی آمریکا و ناتو از ایران محافظت میکند.
در طرف مقابل رژیم اسرائیل که نه ریشه تاریخی دارد نه مشروعیتی؛ از یک مشکل بزرگ دیگر هم رنج میبرد. جغرافیایی که اسرائیل آن را اشغال کرده نه در داخل و نه در خارج از عمق استراتژیک برخوردار نیست.
همچنین از لحاظ جمعیتی این رژیم نیز با بحران مواجه است جمعیت اعلامی این رژیم کمی بیش از ۹ میلیون نفر است که بخشی از آن نیز اعراب هستند که هیچ دلبستگی به حکومت اشغالگر ندارند. از نظر جغرافیایی هم بیشترین عرض مرزهای این رژیم تنها ۱۳۷ کیلومتر و در باریکترین نقطه تنها ۱۵ کیلومتر است.
نیمی از جمعیت و اکثر مراکز صنعتی، تجاری و اجتماعی آن نیز در یک نوار ساحلی باریک ۱۰۰ کیلومتری متمرکز شدهاند. این نقطه ضعف باعث شده که صنایع و زیرساختهای نظامی رژیم صهیونیستی از مرزها به راحتی در دسترس باشد.
همچنین ۵۵ درصد از قلمرو سرزمینهای اشغالی را صحرای نقب تشکیل داده که توانایی استقرار جمعیت یا تاسیسات در آن وجود ندارد.
از زمان آغاز اشغالگری، سران این رژیم همواره نگران عدم وجود عمق استراتژی بودند. اکثر جنگهایی هم که با همسایگان خود یعنی مصر، لبنان، اردن و سوریه راه انداختن برای ایجاد یک حائل برای نداشتن عمق بوده.
این محدودیتها موجب شده که موجودیت این رژیم همواره در حالت پادگانی و حالت تهاجمی جنگی دائمی باشد. بن گوریون نخست اسبق صهیونیستها سیاست امنیتیشان را با عبارت «انتقال نبرد به خاک دشمن ... با توجه به فقدان عمق استراتژیک» تعریف کند.
همچنین در سیاست جنگی خود دو عنصر پیروزی سریع در جنگها، بازدارندگی هستهای و استفاده عمدی از خشونت نامتناسب و حتی جنایتکارانه علیه غیرنظامیان را در دستور کار قرار دهند. در یک سال گذشته، اما در این زمینه هم چندان موفق نبودند که همین موجب انتقادات شدید درونی به نتانیاهو شده است.
جمعیت کم، قلمرو ارضی اندک و تمرکز صنایع نظامی در یک باریکه کوچک ساحلی مهمترین ضعفهای عمق استراتژیک داخلی است.
شهرکها و صنایع داخلی این رژیم در معرض آسیبپذیری جدی قرار دارند و در جنگ طولانی مدت با ایران که هیچ حتی با نیروهای چریکی فلسطینی یا حوثیها یمن و حزبالله لبنان، تلآویو را با چالشهای جدیای مواجه است.
بیش از ۸٠ درصد اسرائیلیها در منطقهای به فاصله ١٢٠ کیلومتری از سواحل حیفا و اسدود سکونت دارند؛ مناطقی که در جنگهای اخیر هدف موشکهای حزبالله و چریکهای فلسطین قرار گرفتند.
حتی تل آویو پایتخت رژیم صهیونیستی بارها مورد اصابت موشکهای جنبشهای مقاومت منطقه قرار گرفت. «حیفا» نیز که هدف ثابت حزب الله لبنان شده است. بندر ایلات هم که تبدیل به هدف تمرینی حوثیها شده. در کنار این همه دو عملیات موشکی وعده صادق ایران هم ضربههای مهلکی به اسرائیل زد.
به زبان ساده کل مساحت سرزمینهای اشغالی به راحتی زیر برد موشکهای هر نیروی چریکی نزدیک به مرزش است. نبود کوههای بلند و ناهمواریها سطحی و غیر سطحی جغرافیایی در سرزمین اشغالی، رژیم اسرائیل را شدیدا آسیب پذیر کرده است. حال تصور کنید روزی حمایت همهجانبه آمریکا و متحدان ناتویی دیگر نباشد قطعا حتی نیازی به حمله زمینی یک ارتش کلاسیک هم نیست گروههای زبده چریکی هم میتوانند به صورت زمینی اسرائیل را زیر پوتین خود قرار دهند.
صهیونیستها برای جبران ضعف ژئوپلتیکی خود مقابل ایران به جنگ هوایی با پشتیبانی آمریکا و ناتو و همچنین اعمال تروریستی و خرابکاری متکیاند.
خوشبختانه ایران با درایت و مبتنی بر عزت و مصلحت و همچنین وحدت سرزمینی و ملی درونی خودش یک بال تروریستی اسرائیل را خنثی کرد. اسرائیل تلاش داشت در اطراف ایران خصوصا شمالغرب، غرب و جنوبشرقی جغرافیای ایران گروههای تروریستی وابسته به خود را مستقر کند. استقرار مستقیم و غیرمستقیم در کردستان، آذربایجان باکو و بلوچستان در دستورکار اسرائیل بود که ایران با مذاکره نرم و گاها برخورد سخت تاکنون امنیت کامل در شمالغرب و غرب را برقرار کرده و تنها در منطقه جنوبشرقی متاسفانه گاها شاهد برخی تحرکات حقیرانه ترویستی بودیم؛ که احتمالا به زودی آنجا هم حل خواهد شد.
دور بودن جغرافیایی اسرائیل از ایران و ناتوانی این رژیم در استقرار گروههای تروریستی نیابتی در کنارههای ایران و بیعرضگی اپوزیسیون وابسته و خائن اکثرا سلطنتطلب در داخل که برخلاف تبلیغات وسیع رسانهای کوچکترین حرکتی در راستای ناامن کردن داخل ایران همزمان با حملات هوایی نتوانستند انجام دهند تمام این پروژه اسرائیل را با شکست مواجه کرد.
در حالی که ایران یک کشور بسیار وسیع با دهها کلانشهر و جغرافیایی بسیار متنوع است که خود به خود آمادگی دفاعی فراوانی به ایران میدهد. حتی در بدترین سناریوها همین جغرافیای ایران خصوصا کوهستانی بودن مناطق غربی ایران همچون یک سد جلوی هر مهاجم خارجی حتی دهها برابر قویتر از اسرائیل را میگیرد.
حتی با نگاهی غیرشعاری و واقعبینانه، اسرائیل نمیتواند به این وضعیت ادامه دهد. همچنین بدون حمایت تام و تمام آمریکا و ناتو و دو جین کشور غربی دیگر هم نمیتواند در یک جنگ تمام عیار از پس ایران بر بیاید.
در انتها بگذارید اعتراف را از زبان خود سیاستمداران صهیونیستی که برخلاف نتانیاهو هنوز اندک عقلی برایشان باقی مانده است، بخوانیم.
آویگدور لیبرمن وزیر جنگ پیشین اسرائیل به این ضعف ذاتی رژیم اشغالگر اسرائیل معترف است و مقایسهاش با ایران را واقع بینانه اینگونه بیان میکند: «ایران ۷۴ بار از ما بزرگتر و جمعیت آن ۹ برابر ماست. در اسرائیل همه چیز در مرکز متراکم است، اما در ایران فاصله دو کلانشهر تهران و مشهد ۹۰۰ کیلومتر است. وضعیت ما با ایران کاملا متفاوت است!»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟