گرانی و بیکاری در استان کرمانشاه به قدری بالاست که این استان را در رتبه اول شاخص فلاکت کشور قرار داده. با این حال در مباحث مربوط به محرومیت و توزیع نابرابر ثروت در استانها، کمتر نام استان کرمانشاه به چشم میخورد. شاخصهای اقتصادی مانند «شاخص فلاکت» نیاز به تحلیلهای عمیق دارند. در این گزارش دو جامعهشناسِ شاخص فلاکت و تبعات اجتماعی آنرا تحلیل کردهاند و در آخر «سهراب دلانگیزان» استاد اقتصاد دانشگاه رازی به این سوال پاسخ میدهد که «چرا استان کرمانشاه، صدرنشین جدول شاخص فلاکت کشور است؟»
استان کرمانشاه از زمستان سال گذشته، بالاترین نرخ شاخص فلاکت را داشت و از رتبه چهارم در پاییز ۱۴۰۲ به جایگاه اول رسیده بود. در این مدت هر چند شاخص فلاکت در کرمانشاه روند کاهشی داشته و از ۶۲.۴ واحد به ۵۰.۹ واحد رسیده، اما همچنان این استان صدرنشین شاخص فلاکت است.
در گزارش اخیر مرکز آمار ایران، تفاوت قابلتوجهی در شاخص فلاکت میان استانهای کشور مشاهده میشود. تهران با شاخص ۳۹.۳ پایینترین سطح را دارد که نشانهای از وضعیت نسبتاً مناسب اقتصادی پایتخت در مقایسه با سایر استانهاست. شاخص فلاکت معیاری است که ترکیب دو عامل بیکاری و تورم را نشان میدهد و بیانگر میزان فشار اقتصادی بر مردم است. این شاخص هرچه بالاتر باشد، به معنای افزایش مشکلات اقتصادی، کاهش فرصتهای شغلی و افت قدرت خرید افراد در جامعه است. در نقطه مقابل، کرمانشاه با شاخص ۵۰.۹ در صدر این رتبهبندی قرار گرفته است و بیشترین میزان فلاکت را در میان استانهای کشور دارد. این اختلاف چشمگیر، حاکی از شرایط دشوار اقتصادی و فشار اجتماعی در کرمانشاه است. اصفهان با شاخص فلاکت ۴۹.۴ در رتبه دوم قرار دارد که جایگاهی غیرمنتظره برای استانی است که صنعتی و برخوردار شناخته میشود. این وضعیتِ نامناسب نشاندهنده وجود بحرانهای اقتصادی گسترده حتی در استانهای برخوردار است.
سیستان و بلوچستان با شاخص ۴۰.۲، علیرغم محرومیتهای همیشگی، در میان استانهایی با کمترین فلاکت قرار گرفته است، که مسئلهای قابلتأمل است. در تحلیل کلی، شاخص فلاکت با ترکیب دو عامل بیکاری و تورم، نمایانگر وضعیت اقتصادی و رفاه اجتماعی مردم است. افزایش این شاخص به معنای کاهش فرصتهای شغلی و افت قدرت خرید است و زنگ خطری برای جامعه به شمار میرود. در مقابل، کاهش شاخص فلاکت معمولاً بیانگر بهبود اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی است چرا که با افزایش فرصتهای شغلی و ثبات قیمتها همراه است.
جامعهشناسان شاخص فلاکت را چگونه تحلیل میکنند؟ دکتر «مصطفی آبروشن» جامعهشناس درمورد نقشه شاخص فلاکت در ایران به فراز میگوید: «محاسبه شاخص فلاکت که معمولاً به ترکیب نرخ بیکاری و نرخ تورم اشاره دارد میتواند تحتتأثیر عوامل متنوعی قرار گیرد که ممکن است منجر به نتایج نادرست یا غیرواقعی شود. در بسیاری از مناطق، اقتصاد غیررسمی و یا قاچاق کالا نقش مهمی در سطح زندگی شهروندان ایفا میکند. افرادی که در این بخش مشغول به کار هستند، ممکن است در آمارهای رسمی بیکار لحاظ نشوند که این نادیدهانگاری، آمار بیکاری واقعی را به شدت کاهش میدهد. ناگفته نماند که نرخ تورم معمولاً بر اساس سبد کالاهای خاصی محاسبه میشود. اگر این کالاها نماینده واقعی نیازهای مردم در یک منطقه خاص نباشد، نرخ تورم محاسبه شده گمراهکننده خواهد بود. برخی از مناطق ممکن است با مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوانی مواجه باشند، اما در شاخصهای اقتصادی منعکس نمیشوند. به عنوان مثال، در سیستان و بلوچستان، ممکن است افراد به دلایل فرهنگی یا اجتماعی کمتر به دنبال کار رسمی باشند. وجود نابرابریهای شدید در توزیع درآمد در مناظق مختلف نیز باعث میشود برخی افراد در شرایط بسیار سخت اقتصادی زندگی کنند، در حالی که میانگینهای کلی نشاندهنده وضعیت بهتری باشند.»
دکتر «اردشیر گراوند» -جامعهشناس- نیز در باره شاخص فلاکت بر این باور است: «گاهی کار کردن برای کسب درآمد نیست بلکه برای ایجاد احساس مفید بودن است. گاهی اوقات میزان درآمد خانوار کفاف هزینههای آنرا نمیدهد. الان در حدود ۳۵ درصد از کل خانوارهای ایرانی هیچ فردی شاغل نیست. از سوی دیگر زمانی میزان تورم آنقدر بالا میرود که درآمد فرد شاغل کفاف هزینهها را نمیدهد و او نیز در گروهی قرار میگیرد که شبه بیکار هستند. این موضوع است که شاخص فلاکت را تشدید میکند. در این شرایط اولین مولفهای که از بین میرود امید است. زمانی که امید از بین برود قوه محرکه توسعه جامعه از بین میرود. در این حالت است که مشارکت مردم برای توسعه بهشدت پایین میآید. کاهش ازدواج، فرزندآوری و افزایش طلاق و اعتیاد بخشی از تبعات این شرایط است. کسانی که فکر میکنند مسئله اشتغال کشور به دست اقتصادیون حل میشود، قطعا اشتباه میکنند. مسئله بیکاری و فقر در کشور ما اجتماعی شده است، زیرا اساسا مردم تمایلی به مشارکت ندارند. در این حالت مردم نهتنها با دولتها مشارکت ندارند بلکه در میان خود نیز مشارکت نمیکنند. امروز فلاکت به خانوادهها رسیده است.»
دکتر «سهراب دلانگیزان» -استاد تمام گروه اقتصاد دانشگاه رازی کرمانشاه و عضو انجمن اقتصاددانان ایران- چرایی بالا بودن شاخص فلاکت در استان کرمانشاه را اینگونه توضیح میدهد: «آمار تورم ماهانه و آمار بیکاری هر فصل اعلام میشود. استان کرمانشاه تقریبا در تمام ۲۵ سال گذشته در این شاخص رکورددار بوده و جایگاه اول تا سوم را داشته است. اساسا تورم در کرمانشاه همواره بالاتر از سایر استانهاست. یکی از علتهای اصلی این است که در کرمانشاه نظام توزیعیِ درستی وجود ندارد و همواره حاشیه بازاریابی که در بخش توزیع به کار گرفته میشود بسیار بالاست. بحث دیگر حاشیه سودی است که در کرمانشاه روی کالاها کشیده میشود که این حاشیه نیز بزرگ است. همچنین اکثر کالاهایی که در کرمانشاه استفاده میشود در این استان تولید نشده و هزینههای حملونقل هم یکی از مسائل مهم است. در کرمانشاه زنجیره بنکداری یک زنجیره چند دست است و در بیشتر مواقع زنجیره بنکداری را چند زنجیره در کرمانشاه تشکیل میدهد. این عوامل بر افزایش قیمتها اثرگذار هستند.»
او در ادامه میگوید: «اساسا در بخش سرمایه گذاری، مدیریت کرمانشاه در طول سالهای گذشته توانایی جذب نداشته است. میتوانیم بگوییم مدیرانی که در استان فعالیت کردهاند، توانمندی و دانش کافی برای جذب سرمایه، جذاب کردن استان و اشتغالزایی نداشتهاند. اشتغال از تولید، تولید از تخصیص بهینه منابع و تخصیص بهینه منابع از دانش و مهارت اقتصادی به دست میآید. یک اقتصاد سیاسی پیچیده در کرمانشاه وجود دارد و تا وقتی برقرار است، نمیتوانیم انتظار بهبود اقتصادی و افزایش اشتغال داشته باشیم.»
اگرچه بسیاری از ما استان کرمانشاه را بهعنوان یکی از استانهای کمتر برخوردار نمیشناسیم اما آمارهای جدید نشان میدهند این استان با شاخص فلاکت ۵۰.۹، رتبه نخست کشور را از نظر بیکاری و تورم به خود اختصاص داده است. این شاخص که ترکیبی از مشکلات اقتصادی نظیر بیکاری و تورم است، بهوضوح از دشواریهای اجتماعی و اقتصادی در این منطقه خبر میدهد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟