بیتا محسنی_ با شیوع بیماری کرونا، سینما نه تنها در ایران بلکه در تمامی کشورهای جهان با چالشی تازه روبرو شد. بسیار از شرکت های تولید کننده فیلم ورشکست شدند و آثار سینماییِ تولید شده نیز در گیشه زمین خوردند. با این حال علیرغم ایجاد محدودیت های نسبی در تولید ، روند صدور پروانه ساخت کماکان ادامه دارد. این در حالی است که بسیاری از آثار از پیش تولید شده نیز، با حضور در چرخه اکران با شکستهای عظیم روبه رو شدند و همین عاملی شد تا تولیدکنندگان آثار سینمایی، چندان تمایلی برای اکران آثارشان نداشته باشند. در همین راستا با «علیرضا رئیسیان»، فیلمنامه نویس، تهیه کننده و کارگردان سینما به گفت و گو پرداختیم. رئیسیان که برای فیلم «بانوی اردیبهشت» در چهار جشنواره فیلم فجر، فیلم رشد، فیلم مونترال و خانه سینما مورد تقدیر قرار گرفت و آثار تحسین شده ای چون «دوران عاشقی»، «چهل سالگی»، «مردی بدون سایه» و «ریحانه» را نیز در کارنامه خود دارد، درباره مصائب سینما نقطه نظرات جالبی ارائه می دهد؛ از مصائب تولید و عرضه تا نقش اصناف سینمایی و دولت ها در رکود سینما.
در آستانه یک سالگی شیوع کرونا در ایران هستیم. از ابتدای سال جاری تا به حال فروش گیشه سینمای ایران منهای اکران آنلاین زیر ده میلیارد بود. محدودیت های تولید هم کماکان در برخی پروژه ها دنبال می شود. در همین شرایط که در تاریخ سینمای ایران نمونه نداشته، راه نجات سینما را در چه رویکردی می بینید؟
علیرغم رکودی که بر اکران سایه انداخته، نکته عجیبی وجود دارد و آن هم این که در حال حاضر، تولید در سینمای ایران بسیار پر رونق تر از دیگر کشورهای صاحب صنعت سینما است. باید گفت در شرایط عادی هم سالانه آمار تولید در سینمای ایران بالاتر از ظرفیت سالن ها و گنجایش اکران بود. با این حال بیش از ٨۰ درصد از فیلم های ایرانی ضرر می دادند؛ ضرری که نشان می داد این تعداد تولید در سال هیچگاه توجیه اقتصادی نخواهد داشت.
در شرایط بحرانی که از اواخر سال ٩٨ تا این لحظه با آن مواجه هستیم، آمار این خسارت های اقتصادی در سینما قطعا بغرنج تر خواهد شد. با این حال سینمای ایران مانند سایر حوزه ها، در وضعیتی استثنایی نسبت به جهان قرار دارد؛ به این ترتیب که نه تنها آمار پروانه های ساخت، کمتر از سال های گذشته نیست بلکه آمار تولیدات سینمایی ایران نیز به نسبت کاهش تولیدات در کشور های جهان، قابل توجه و تامل است.
راه نجات و بقای سینما را این شرایط در چه می بینید؟
برای رسیدن به یک راه حل کاربردی، نمی توان تک وجهی به این بحران نگاه کرد. در شرایطی هستیم که تمامیِ مسئولان سینمایی ، صنوف و تولید کنندگان آثار از ارائه یک راه نجات عاجز هستند . به باور من، سینمای ایران از سال ها پیش از شیوع کرونا وارد چرخه ورشکستی شده بود و راه نجات آن نیز، تنها یک جمله و پند نیست چون اساسا گوش شنوایی نیز برای دستیابی به جریانِ سالم اقتصادی در سینمای ایران وجود ندارد.
در هفته های اخیر، مساله ای مطرح شده و آن هم این است که سهم صاحبان فیلم از فروش آثار سینمایی هنوز در اختیار سینمادارها است. در حالی که اکران عمومی اغلب این فیلمها پیش از ورود و شیوع کرونا به پایان رسید. به نظر شما این وضعیت ناشی از چیست و این بدحسابی چقدر می تواند سرمایه گذاری و تولید در سینما را متاثر کند؟
ببینید مساله اینجا است که برخلاف آن چه مطرح می شود، سهم صاحبان فیلم به ناحق به سینماداران داده نشده بلکه این حق سینماداران است. این رویه مختص ایران نیست و در تمام کشورها دنبال می شود. اخیرا کمپانی های بزرگ صنعت فیلمسازی در آمریکا نیز اعلام کردند که با ادامه بحران کرونا و محدودیت های ناشی از آن، سینما نابود می شود و سالن ها نیز ورشکست می شوند پس این یک بحران است که می توان آن را به تمام جهان تعمیم داد. با این حال طرف دیگر ماجرا این است که در کشور ما متاسفانه مسئولان هیچ توجهی به تولید ندارند بلکه تنها به عرضه و مکان عرضه توجه می کنند.
به بیان دیگر وزارت ارشاد و سازمان سینمایی تصور درستی از تولید فیلم ندارند. شاید تصور می کنند که وقتی ٨۰ درصد از فیلم های تولید شده با ضرر مواجه می شوند چرا اصلا باید اشتیاقی برای تولید وجود داشته باشد! احتمالا با همین مناسبات ذهنی تصور می کنند که اگر از سالن های سینما حمایت کنند، شاید ارزش افزوده آن در آینده به مملکت بازگردد. در همین جریان که مطرح کردید متاسفانه صنوف سینمایی به ویژه جریان تهیه کنندگان ، هیچ تلاشی برای احقاق حق خود، سرمایه گذاران و پدید آورندگان آثار سینمایی انجام نمی دهند. این در واقع مسئولیت اصلی آن هاست که برای رسیدن به حقی که از آن حرف می زنند تلاش کنند اما منفعل عمل می کنند.
پیرو آن چه مطرح کردید، بحث درباره معضلات اقتصادی سینمای ایران به قبل از کرونا باز می گردد. از یک سو سرمایه های باد آورده به چرخه تولید ورود کردند و از سوی دیگر گفته شد که دیگر سینمای مستقل بازدهی اقتصادی ندارد. به نظر شما به طور کلی سینمای ایران از چه زمانی بازدهی اقتصادی معقول و درستی ندارد؟
سینمای پس از انقلاب، در ابتدای شروع تولیدات به وسیله دولت احیا شد، از نو تاسیس شد و تحت حمایت و پوشش قرار گرفت. اما رفته رفته و بدون پیروی از یک برنامه درست، سینمای ایران گرفتار یک دو قطبی شد. در قطب اول، یک سیستم رها شدگی وجود داشت که اجازه می داد هر محتوایی منوط بر آن که از برخی خطوط قرمز عبور نکند ، تولید و عرضه شود. قطب دوم نیز همان آثاری بود که توسط نهادها و ارگان ها به شیوه خاص مورد حمایت قرار می گرفت. این دو قطبیِ سینمای تجاری و سفارشی رفته رفته، جریان مستقلِ سینمای ایران را تحت فشار جدی قرار دادند. جریان سینمای مستقل، علیرغم اینکه جریان اصلی سینمای ایران بود و آثار اجتماعی و خانوادگی موثر در آن تولید می شد، اکثرا تحت کمترین حمایت ها قرار گرفت و به تدریج متحمل خساراتی شد که هنوز هم باقی است. در این میان نه مدیران صنوف سینمایی و نه جریان مربوط به منتقدین سینما و آثار سینمایی کوچکترین توجهی به این دو قطبی آسیب زننده نکردند.
در سال پایانی دولت تدبیر و امید هستیم. به طور کلی عملکرد دولت روحانی را در سینما چطور ارزیابی می کنید ؟
می توان گفت عملکرد دولت روحانی در این هفت سال و نیم و در محورهای فرهنگی و شاخص های هنری، به نوعی بازسازی جریان سینمایی و هنری قبل از انقلاب بود؛ یعنی رواج سطحی نگری و عامه پسندی از یک طرف و توسعه فیلم های سفارشی با سرمایه های کلان از طرف دیگر. اما آن چه در این ماجرا توجهی به آن نمی شود، این است که چنین سینمایی یک بار امتحان خود را پس داده و اگر کمی اندیشه در مدیریت سینما وجود داشت، هرگز دوباره این مسیر تکرار نمی شد. من در دولت تحت ریاست آقای روحانی، هیچ نقطه قوتی در زمینه نگاه به مسائل هنری در سینما ندیدم اما در زمینه سالن سازی می توان گفت رشد قابل توجهی داشت. همچنین در زمینه رشد مخاطب نیز می توان گفت که این روند از سال دوم دولت یازدهم شروع و تا پایان این دولت ادامه داشت اما این روند نیز مقطعی بود و به تدریج نزول پیدا کرد. شاید به این دلیل که شیوه برخورد با مسائل فرهنگی چه در هیئت دولت، چه در بحث قوانین و چه در حوزه ارتباط با هنرمندان کاملا اشتباه بود و نتیجه ناامید کننده ای هم در بر داشت که امروز شاهد آن هستیم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟