صدای «بله»های کودکانهشان در فضا میپیچد. صفیه ٩ ساله، فاطمه ۱٣ ساله و کوثر ۱۵ ساله هر کدام در تاریخ، شرایط و جغرافیایی دور از هم، احتمالا نمیدانند، به چه چیز بله گفتهاند. صفیه در روستایی از توابع ایلام زندگی میکند. پدرش را هرگز ندیده. او را به جرم حمل شیشه اعدام کرده بودند. مادرش میگوید: «وقتی آن مرد، که کارگری ساده بود، او را از من مطالبه کرد، من هم گفتم باشه ببرش، اما او را مفت دادم! غیر از او دو پسر دیگر دارم. خرج و مخارجشان را از کجا میآوردم؟» از او میخواهم «مفت دادم» را برایم تشریح کند. میگوید: «دوست داشتم قیمتش بالا باشد زیرا اینجا هر چه دختر جوانتر باشد پولش هم بیشتر میشود. بین ۱۰۰ (هزار) تومان تا یکی، ٢ میلیون تومان فرق میکند. اما من دخترم را به او مفت دادم چون میخواستم خوشبخت شود و زندگی خود را داشته باشد».
فاطمه اما در روستای نیماور، از توابع زنجان زندگی میکند. خانواده پدری او از زمیندارانِ قدیمی روستا هستند. او میگوید: «۱۳ سالم بود که پدرم فوت کرد و ۴ ماه بعد خواستگارانی از خانوادههای مطرح روستا به خانه ما آمدند. هرچه گفتم میخواهم درس بخوانم، برادرانم نگذاشتند و گفتند باید ازدواج کنی. آنها نگران بودند حالا که پدر بالای سرم نیست، کمی که سنم بالا برود دیگر کسی به سراغم نیاید اما من فقط ۱۳ سال داشتم. همسرم میداند که دوستش ندارم اما با پول و لباس و طلا میخواهد من را نگه دارد».
کوثر اما جالب ترین موردی است که برچسب کودک همسری را خیلی دوست ندارد. اصالتا خوزستانی است. میگوید: «دختر عموهایم چند سال زودتر از من ازدواج کردهاند». از حرفهایش اینطور به نظر میرسد که او خود نسبت به ازدواج کردن، چندان بیمیل هم نبوده است.
این تنها سه نمونه از کودک همسری در ایران است که زوایای پنهانی از لایههای مالی، رسومی، فکری و فردی را در بطن خود دارد.
کودک همسری را چگونه درک کردیم؟
درباره پدیده کودک همسری بسیار شنیده و خواندهایم. تقریبا همه میدانیم ازدواج رسمی یا غیررسمی قبل از سن ۱۸ سالگی کودک همسری تلقی میشود. میدانیم سن قانونی ازدواج در ایران برای دختر ۱۳ سال تمام و پسر ۱۵ سال تمام است. همچنین میدانیم که ازدواج دختران در سنین پایین میتواند مشکلاتی مثل مرگ در هنگام زایمان، خشونت فیزیکی و جنسی، انزوا و افسردگی، سرطان دهانه رحم، مرگ نوزادان و … را افزایش دهد. این نوع ازدواج با تمام نقطه نظراتِ حوالیاش، قابل تعمیم به سراسر جهان است. بیشتر از ۶۰ میلیون دختر در دنیا درگیر کودک همسری هستند ولی رواج آن در کشورهای مختلف متفاوت است. بر اساس آمار، آفریقا بیشترین و اروپای غربی کمترین میزان کودک همسری را ثبت کردهاند. هفته گذشته نیز، مرکز آمار ایران گزارشی منتشر کرد که در آن ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سه ماهه نخست سالجاری، ۷۳۲۳ مورد ثبت شده و با رشد ۲۳ درصدی به ۹۰۵۸ مورد در تابستان ۹۹ رسیده است. طبق این آمار مجموعا در بهار و تابستان سال گذشته ۱۶۰۱۷ مورد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله به ثبت رسیده بود. اما همین آمار برای سال جاری به ۱۶۳۸۱ مورد رسیده است. یعنی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در ۶ ماهه اول سال ۹۹ نسبت به سال گذشته ۲ درصد رشد داشته است. آماری قابل تامل که بهطور مستقیم بر تناقضِ افکار و کردار مسوولان و موافقان پدیده کودک همسری صحه میگذارد. چراکه آنها بر ازدواج و تشکیل زندگی دختر ۱۴ سالهای تاکید دارند که از منظر قانون برای انجام امور رسمی و اداری نیازمند اعلام نظر ولی قهری خود است و نمیتواند در انتخابات شرکت کند و یا گواهینامه رانندگی بگیرد!
تمامی این تکرار مکررات به این دلیل نگاشته شد که ادامه گزارش، به تعبیر اشتباهی از پدیده کودک همسری منجر نشود، پدیدهای که حال وزارت کشور و بسیاری دیگر سعی دارند، آنرا پشت عنوان ازدواج پیشرس مخفی کرده و دستی به سر و روی آن بکشند!
کودک همسری را تنها به فقر سنجاق نکنیم!
گاهی طرح مسئله اشتباه باعث میشود که سالها پیِ پاسخ بدویم و به آن نرسیم. مانند همین پدیده کودک همسری که در جستوجوی دلایل گسترش آن تنها به یک دلیل اصلی میرسیم که دائم تکرار میشود؛ فقر! اما چقدر میتوان به این عنصر بهعنوان اصلیترین گزینه نگریست؟
شاید در تحلیلهای جامعهشناسان و مدافعان حقوق کودک یک مسئله مهم نادیده گرفته میشود. اینکه بالا رفتن یا پایین آمدن سن ازدواج با میانگین طول عمر انسان نیز نسبت مستقیم دارد. در قرن اخیر، متوسط طول عمر انسان حدود ۴۰ سال بود. احتمالا به همین دلیل ازدواجها در سنهای پایین رخ میداد. تا ٣۰ سال پیش، ازدواج یک پسر ٢۰ ساله اتفاق عجیبی نبود اما حال ازدواج یک پسر حتی در سن ٢۵ سالگی هم زود به نظر میرسد چون متوسط طول عمر بالاتر رفته است. طبق دادههای آماری، ازدواجهای زودهنگام در مناطق محروم و حاشیهای بیشتر از سایر نقاط گزارش میشود. اصلیترین دلیل عنوان شده در این مسئله، فقر است. اما این داده تا چه حد به حقیقت نزدیک است؟ در بیشتر این مناطق، خانوادهها دست کم ۴ فرزند دارند. این در حالی است که در کلانشهرها و مناطق متمول که شرایط رفاهی بالایی نیز دارند، بیش از ٧٨ درصد، با خانوادههایی مواجه هستیم که تک فرزند هستند. همین مسئله میتواند صحه بر این مسئله باشد که عنصر فقر اصلیترین دلیل کودک همسری نیست.
شاید بتوان متوسط طول عمر را بیشتر به واقعیت این مسئله نزدیک دانست. قطعا متوسط طول عمر در مناطق محروم با امکانات پزشکی و رفاهی محدود، پایین است. احتمالا به همین دلیل زود ازدواج کردن مانند دهههای گذشته رسمی است که حتی در خانوادههایی که به نسبت شرایط بهتری دارند نیز دنبال و انجام میشود.
آقایان در ازدواج کودکان، اسلام ابزاری نکنند!
بسیاری از موافقان پدیده کودک همسری، پای شرع را نیز به میان میآورند و از روایات میگویند. مسئلهای که باعث شده در شهرهایی چون مشهد، خانوادههایی که مذهبیتر هستند با این مصادیق، مقاومتشان نسبت به ازدواج زودهنگام شکسته شود.
«محمدتقی رهبر»، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دوره هفتم و کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی دوره هشتم، امام جمعه موقت اصفهان در این رابطه به «فراز» میگوید: «دختر ۱٣ سالهای که دارای رشد باشد و پدر و مادر مصالح او را در ازدواج ببینند از لحاظ شرعی میتواند ازدواج کند. به نظر میرسد قانون هم با همین سن همپوشانی دارد چون به هر ترتیب قانون با شرع نمیتواند معارضه کند. البته اظهار این مسائل از سمت وزارت کشور اشتباه است و تنش ایجاد میکند».
اما «محمدتقی فاضل میبدی»، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در خصوص سن ازدواج در شرع چیز دیگری به «فراز» میگوید: «در شرع و بهویژه در قرآن، هیچ سن مشخصی برای ازدواج بیان نشده است، آنچه شرع و دین بر آن تاکید دارد، مفهوم رشد و بلوغ است نه سن و عدد مشخص برای آن، بنابراین به هیچ وجه نمیتوان گفت که یک دختر ۱۳ ساله به رشد و بلوغ کافی برای ازدواج رسیده و شرع و دین میگوید میتواند ازدواج کند».
میبدی در پاسخ به توسل مخالفین طرح کودک همسری به روایات و بیان سن ۹ سال برای ازدواج در این روایات، میگوید: «حتی اگر چنین روایاتی هم وجود داشته باشد، امروزه نمیتواند معیار تصمیمگیری و وضع قانون قرار گیرد، زیرا روایات مبتنی بر عرف زمانه و شرایط زیست همان دوره بیان میشوند آن هم در عربستان نه در ایران. چطور میتوان بر اساس عرف و فرهنگ ادوار گذشته برای مسئلهای در امروز تصمیم گرفت و این تصمیم را با آموزههای شرع توجیه کرد؟! بهتر است آقایان در ازدواج کودکان، اسلام ابزاری نکنند!»
حاکمیت؛ از نیت تا صحبت!
آمارها میگویند در ۳۰ سال آینده، ۳۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد و ما یکی از ۴ کشور پیر جهان خواهیم شد. این آمارها همچنین میگویند، در سال ۹۷، حدود ۱۲۰ هزار تولد و در سال ۹۸، حدود ۱۷۰ هزار تولد کم شد و تا پایان سال ۹۹ نزدیک به ۳۰۰ هزار تولد کم میشود. در خوشبینانهترین حالت ممکن، شاید در ذهن حاکمیت این مسئله پیری جمعیت جولان میدهد و آنها به شیوه خود قصد داشته باشند برای بقای خود، جمعیت را تشویق به زاد و ولد کنند. منتهی کما فیالسابق اگر به فرض، نیت نیکی باشد، با بیان غلط و آدرسهای اشتباه، در حال رفتن به بیراهه هستند و خود درون ساختار خود در نقض هم عمل میکنند. رییس سازمان اجتماعی کشور اعلام میکند که با «ازدواجِ پیشرس» مواجه هستیم نه کودک همسری! روز بعد معاون وزیر کشور میگوید که «برخی از دختران ۱٣ ساله روستایی از نظر جسمی آماده ازدواج هستند». چند روز بعد هم خبر میرسد که دادستان اردبیل عاقدی که ۱٢۰ دختر زیر سن قانونی(۱٣ سال) را عقد کرده بود دستگیر شد. در همین سه خبر که در هفتههای اخیر منتشر شده چند تناقض میبینید؟ ترجمه این سه خبر این است: «ما هم مثل شما با کودک همسری مخالفیم پس به آن برچسب پیشرس میزنیم که بار منفی آن کمتر شود و معتقدیم دختری که از نظر جسمی (همان جنسی) آماده ازدواج (با هدف باروری) باشد میتواند ازدواج کند هرچند حتی نتواند رای دهد!» احتمالا با چنین عملکردی ترکیب کودک همسری کماکان منفور به نظر خواهد رسید(که به حق است). اما اگر واقعا نیت، جوان کردن جمعیت است، شاید بهتر باشد متولیان و مدعیان، برای مادران امکانات بیشتری مانند اطمینان از زایمان آسان یا حداقل حقوق قانون کار بر هر فرزند و … را در نظر بگیرند. طرحی که در کمیسیون تلفیق مجلس مبنی بر افزایش وام ازدواج از ۵۰ میلیون تومان به ۱۰۰ میلیون تومان برای ازدواج پسران زیر ٢۵ سال و دختران زیر ٢٣ سال در حال بررسی است و نمیتوان آنرا گام غلطی محسوب کرد، هرچند این وامها هم در مناطق کم بضاعت و حاشیهای تا حدی به گسترش کودک همسری دامن زده است. این است که میگوییم برای رسیدن به نتیجه، پدیدههایی چون کودک همسری را نه درشت؛ بلکه درست بنویسیم!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟