یک آسیبشناس اجتماعی معتقد است که این افزایش خشونتها در ایران به دلیل ضعیت اقتصادی است و این وضعیت باعث شده است که نوع خشونتها در ایران تغییر کند.
بسیاری معتقدند که فشار اقتصادی که همه خانوادهها را به آزار میدهد باعث شده که شهروندان خشونت را چاشنی رفتارهای اجتماعی خود قرار دهند و همین موضوع باعث افزایش خشونت در جامعه شده است که اگر نگاهی به اطراف بکنیم میبینیم هر روز این خشونتها در حال افزایش است تا جایی که برخی با در دست داشتن سلاح قصد انتقام از یکدیگر را دارند. جامعه آرمانگرایی با منابع ادبی و اخلاقی غنی که در جهان همتا ندارد در اختیار دارند اکنون به جامعهای خشنی تبدیل شده است که شاید کسی نتواند آن را مهار کند.
امیرمحمودحریرچی، آسیبشناس اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص اینکه چرا شاهد افزایش خشونتها در جامعه هستیم به خبرنگار فراز میگوید : «اقتصاد اساس شکلگیری هر جامعه است و وقتی میبینیم که هر روز معادلات هزنیهای خانوادهها در ایران تغییر میکند باید منتظر تشدید خشونتها هم باشیم. زندگی در روزگار جدید تفاوتهای زیادی کرده است و اگر به دادههای جامعهشناختی توجه کنیم میبینیم که جامعه شهری ایران دستخوش تغییرات بسیاری شده است و خواستهها از حاکمیت هم تغییرات بسیاری کرده است و با چالشهایی که در زمینه اشتغال و امنیت شغلی برای قشر کارگر به وجود آمده است شاید باید بگوییم همین حالا هم برای بهبود وضعیت خیلی دیر شده است.»
این آسیبشناس اجتماعی با اشاره به وضعیت متزلزل اقتصادی جامعه ادامه میدهد : «وقتی اساس جامعه یعنی اقتصاد و کسب درآمد متزلزل شود تعادل جامعه بر هم میخورد و این موضوع بر روی اعصاب و روان شهروندان هم تاثیر منفی میگذارد و نتیجهاش میشود همین نزاعهای خیابانی و خشونت در خانوادهها، که برای اعلام افزایش آن نیازی به آمار و ارقام رسمی نداریم. پیش از این مشکلات اقتصادی و ظهور کرونا میگفتند که از هر چهار نفر بالای 15 سال در ایران یک نفر از افسردگی رنج میبرد حالا باید اضطراب، گوشهگیری، خشونت و اسرتس را به این آمارها اضافه کنیم که آمار آسیبهای اجتماعی را افزایش داده است که بر روی روابط عاطفی بین والدین و فرزندان هم نقش داشته است.»
حریرچی با تاکید بر تاثیرات اقتصاد بیمار بر وضعیت روانی جامعه اضافه میکند: «سرچشمه همه این آسیبهای اجتماعی که از آنها نام بردیم اقتصاد بیمار امروز ایران است. وقتی دخل و خرج خانوادهها ربطی به هم ندارد خروجی آن آغشته به خشونت خواهد شد. البته ناگفته نماند که از ابتدا در خانوادههای ایرانی خشونت وجود داشته است ولی اکنون شکل آنها تغییر کرده است و شدت بیشتری پیدا کرده است. اکنون با یک پدیده جدید روبهرو هستیم که نام آن را میگذاریم سالمندآزاری که در کنار کودکآزاری، همسر آزادی و … قرار میگیرد. چون الان نسل جدید به نسل گذشته میگوید که شما باعث به وجود آمدن این وضعیت اقتصادی هستید و این مشاجرات در برخی مواقع بالا میگیرد و که به سالمندآزاری تبدیل شده است.»
او با انتقاد از وضعیت بازنشستهها که در وضعیت دشوار اقتصادی زندگی میکنند ادامه میدهد: «از سوی دیگر خود بازنشستهها هم به وضعیت معیشتی اعتراض دارند. اعتراض به وضعیت اقتصادی کنونی تنها به جوانان و میانسالها باز نمیگردد. باتوجه به این موضوع باید بگوییم که طیفهای مختلف سِنی با خشونت رفتار میکنند. در کلام، رفتار، عاطفه و … خشونت به کار میبریم که این نشانه افول جامعه مدنی ایران است. الان همه با هم سر دعوا دارند به هر شکلی که بخواهید این خشونتها نمود پیدا میکند. همه این رفتارها که الان در جامعه میبینیم را در قالب خشونت اقتصادی جای میدهیم.»
استاد دانشگاه علامهطباطبایی در پایان با پیشبینی وضعیت جامعه مدنی میگوید : «این خشونت اقتصادی که از آن نام میبریم از حاکمیت به شهروندان منتقل شده است. هنگامی که مسوولی مانند رییس جمهور یا نامزدهای ریاست جمهوری با پوزخند با شهروندان صحبت میکند و یک شبه بنزین را گِران میکنند باعث افزایش خشونت در جامعه میشوند ولی متاسفانه مسوولان ما به این موضوعات توجهی ندارند و همین باعث شده است که بگوییم بین شهروندان و مسوولان حاکمیت گُسل ایجاد شده است و مسوولان مردم را نمیبینند و به سنبل سرمایهداری تبدیل شدهاند. وقتی یک مسوول که با رای مردم انتخاب میشود و خود را آنقدر بالا میبیند که به شهروندان جوابگو نیست شهروندان هم از همین رفتار تقلید میکنند و با خشونت با یکدیگر رفتار میکنند. در پایان باید بگویم که این عصبانیت تشدید خواهد شد و باید منتظر واکنشهای شدیدتری هم باشیم.»
http://به مناسبت روز جهانی کارگر: بین مسوولان و کارگران فاصله «تحقیر» به وجود آمده است/شهروندان نسبت به جامعه بیتفاوت شدهاند
http://آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با فراز: افسردگی و مصرف موادمخدر باعث خودکشی کادر درمان میشود
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟