کرج در سال ۸۹ از استان تهران جدا شد و پس از آن بهعنوان مرکز استان تازه تاسیس البرز شناخته میشود ولی این جدایی فاصله چندانی بین پایتخت ایران و بیستودومین کلانشهر خاورمیانه ایجاد نکرده است. اگر بخواهیم اشتراک مهم کرج و تهران را بشماریم میتوان به نیروهای کار بیشماری که تنها شبها در کرج هستند و برای کار به پایتخت میآیند و همچنین طبقه برخوردای که ارتفاعات این شهر را به ییلاق خود تبدیل کردهاند اشاره کرد که در همین ابتدای کار میتوانیم به فاصله طبقاتی ایجاد شده در نزدیکترین کلانشهر به تهران پیبرد.
با این تعریف میتوان شکاف طبقاتی را در این شهر کرج و کل استان البرز به خوبی لمس کرد.
کرج بعد از تهران مهاجر پذیرترین شهر ایران محسوب میشود و باتوجه به اینکه مرکز استان البرز لقب «ایران کوچک» را یدک میکشد میتوانیم از کنش و واکنش شهروندانش بفهمیم که در ایران چه میگذرد. این شهر بهدلیل اینکه اقوام و فرهنگهای زیادی را در خود جای داده است حتی بهعنوان یک نمونه مطالعاتی در خصوص وضعیت فرهنگی مردم ایران هم محسوب میشود. کرج که حدود ۲ میلیون نفر را در خود جای داده است و همواره دست خوش اتفاقات پیشبینی شده است، یکبار پس از گرانی بنزین و گسترش اعتراضات در دی ماه ۹۸ تیتر رسانهها را به خود اختصاص داد و حالا هم با رکُورد تازهای در انتخابات روبهرو شده است. شهروندان ایران کوچک ۳۸ هزار و ۸۸۸ رای باطله به صندوق انتخابات شورای شهر ریختهاند که این میزان حدود ۱۶ هزار بیشتر از آرای نفر اولی که وارد شورای شهر شده است. با این شرایط انتخابات ۱۴۰۰، که چهار انتخابات مختلف را در خود جای میداد را باید انتخابات آرای باطلِ نامگذاری کرد. یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است گسل طبقاتی ایجاد شده در شهری مانند کرج که در یک سمت کاخها و ویلاهای لاکچری ساخته شده و در سوی دیگر مردم مشکلات معیشتی جدی دارند اصلیترین دلیل کاهش مشارکت و افزایش آرای غیر معتبر شده است.
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی با اشاره به ایجاد گُسل طبقاتی در شهر کرج و ارتباط این فاصله با تعداد آرای باطلِ در انتخابات شورای شهر به خبرنگار فراز میگوید: «باتوجه به اینکه کرج از تهران جدا شده است ولی میبینیم که روستاهای این شهر توسط سرمایهدارانی که در تهران زندگی میکنند تصرف شده است و این فاصله طبقاتی در نزدیکی پایتخت باعث بروز اعتراضاتی مانند آبان ۹۸ و همچنین آرای باطله میشود. در این بین باید آمار پایین مشارکت را هم در نظر گرفت که میتوان گفت آرای باطله با آن هم خانواده است. توجه داشته باشید که آرای باطله توسط کسانی به صندوق ریخته میشود که بهنوعی خود را مجبور به شرکت در انتخابات میدانند و نمیتواند دلیل دیگری داشته باشد.»
او در مورد تاثیرات شکاف طبقاتی موجود در کرج و نوع کُنش شهروندان در انتخابات ادامه میدهد: «یک کارگر که بعد از طلوع خورشید، خود را برای کار به تهران میرساند و بعد از غروب به خانه خود باز میگردد وقتی میبیند یکی از نامزدهای شورای شهر میگوید شهر را برایتان آباد خواهم کرد میداند که روی سخن او با اقشار کم درآمد و کارگر جامعه نیست و شهر را میخواهد برای سرمایهداران بسازد تا رفاه بیشتری داشته باشند. همین کارگر که بعد از شنیدن این شعارها ممکن است عصبی هم بشود یا در انتخابات شرکت نمیکند و یا رای غیر معتبر به صندوق میاندازد.»
حریرچی با کنایه به برخی از شعارهای انتخاباتی اضافه میکند: «در انتخابات ریاست جمهوری دیدیم که مردم توجهی به شعارهای یارانهای و کمک معیشتی ندادند و نامزدهایی که این شعارها را میدادند پایینتر از آرای باطله قرار گرفتند. ما در جامعهشناسی سرفصلی داریم به نام فرهنگ فقر که بسیار چالش خطرناکی محسوب میشود. این فرهنگ بهدلیل افزایش فاصله طبقاتی ایجاد میشود و منجبر به بیتفاوت شدن مردم به آینده کشور خواهد شد. در این وضعیت ذهنیت فرد در یک تونل تاریک زندگی میکند که هیچ چشماندازی به آینده خود ندارد در نتیجه خود را از دایره چرخش جامعه کنار گذاشته شده میبیند و او که قرار بود بعد از تحصیلات و آموختن حرفه جز شهروندان تاثیر گذار باشد به عکس خود در جامعه تبدیل خواهد شد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه فاصله طبقاتی میتواند مردمسالاری را کم رنگ کند میگوید: «فاصله طبقاتی هرچه بیشتر شود مردم سالاری کمرنگتر میشود و هنگامی که شهروندان از وعدههای نامزدهای انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری ناامید میشوند در نهایت تیر خلاص را شلیک میکنند. آنچه در کارزار انتخابات دیدیم افرادی خود را برای ورود به پارلمان شهری نامزد کردهاند که در آن سوی گٌسل طبقاتی حضور دارند و صدای فقر و بیکاری و تنگدستی شهروندان را نمیشنوند و این عدم شنیدن صدای ناله مردم میتواند آثار مخربتری نسبت به عدم مشارکت و آرای باطلِ داشته باشد که نمونههای آن را پیش از این شمردیم. حالا شهروندان تصمیم گرفتهاند به شورای شهری که نمیتوانند برای بهبود وضعیتشان کاری انجام بدهند اهمیت ندهد. بیاهمیتی در برابر بیاهمیتی قرار گرفته که این موضوع بسیار نگران کننده است.»
او در پایان با مقایسه وضعیت کنونی زندگی مسوولان و نامزدهای انتخاباتی با دوران جنگ ۸ سالِ ایران و عراق ادامه میدهد: «فاصله بین شهروندان و مسوولان بسیار زیاد شده است که مجبوریم آن را گسل طبقاتی بنامیم. این فاصله طبقاتی و نوکیسهگری برخی از مسوولان پدیده جدیدی در کشوری است که یک بار انقلاب کرده ولی با این شرایط سخت بتوان مقایسهای با مسوولان دوران جنگ داشته باشیم. در دوران جنگ ما همه با کوپن زندگی میکردیم و این کوپنی بودن اجناس در همه طبقات جامعه وجود داشت. ما میتوانستیم در خیابان نخست وزیری را ببینیم که مانند ما لباس میپوشد درد ما را میفهمد، در صف نانوایی میایستد و ... ولی حالا حتی نمیتوانیم مسوولان شهری را ببینیم یا آنها را در سطح شهر مشاهده کنیم. با این شرایط باید مسوولان کشور تغییر روش بدهند تا شهروندان هم آنها را به نادیده گرفتن خواستهها و عدم توجه به جامعه محکوم نکنند و برای بهبود وضعیت کشور باید امیدوار باشیم در این دوره فعالیتی انجام دهند که مردم باری دیگر در پای صندوقهای رای حاضر شوند. در غیر این صورت وضعیت غیر قابل پیشبینی خواهد بود.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟