دوستی میگفت «ما روحمان را در دهه شصت جا گذاشتیم و هیچ کس از آدمهای امروزی نفهمید ما چرا اینقدر حیران هستیم». اما انگار، بخشی از وجود آدمهای امروز نیز، در گذشته گیر کرده که دوست دارند هرازگاهی بازگردند و سری به آن بزنند. چه آنها که بخشی از زندگیشان در آن سالها شکل گرفت و چه نسلهای بعد که لابهلای کلمات و خاطرات، خود را میان آن روزها پیدا کردند.مثلا در صبح جمعهای که با صدای منوچهر نوذری از رادیو آغاز شده بود یا در صفهای طولانی سینما که در دکههای کنار گیشهاش، تخمههای بوداده و چیپس استقلال میفروختند. در نایلون خرید پدر که در آن از برنچ اروگوئهای وارداتی تا کارملا و اسمارتیز و توک پیدا میشد یا در بساطیهای میدان انقلاب و خیابان ولیعصر و دکههای روزنامهفروشی که روی پیشخواناش از روزنامه اطلاعات و کیهان دو تومنی تا مجله دانشمند و دنیای ورزش و ... پیدا میشد.در شبهای بمباران و سنگرهای روشن شده با نور زرد رنگ چراغ علاالدین تا صبح فردا و شمردن ترکشهای ضدهوایی روی پشت بام. و باز شب های بیبرقی...
تکرار نوستالژی نه چندان دوستداشتنی بی برقی!
حال در روز ۱۴ تیر سال ۱۴۰۰، در تاریخی که به اندازه ۴۰ سال میبایست به روز میشد، در تحریریه خاموش نشستهایم و با خودکار بیک آبی روی کاغذ آچهار تکه شده، از بیبرقی گزارش مینویسیم. قرار است وقتی برق بیاید دوباره همه اینها را تایپ کنیم. گویی تاریخ تکرار شده و به نوستالژی روزنامهنویسی روی کاغذ نیز بازگشتهایم، عجب! برق این روزها در برخی از مناطق تهران گاهی تا سه بار و هربار به مدت سه ساعت نیز قطع میشود. اما در جداول منتشر شده از شرکت توزیع برق، چند طیف رنگ میبینید که فقط روی یک جدول پاشیده شده است و مدیون هستید اگر فکر کنید تنظیم کنندگان محترم این جداول، ذره ای به عناصر نظم و اعتبار دادهها نیز فکر کرده باشند!
قطعی برق این روزها، تکرار یک نوستالژی تلخ تاریخی است. با این حال، جداول اعلام قطعی برق آن دوران،در دو روزنامه کیهان و اطلاعات به صورت هفتگی برای مردم اطلاعرسانی میشد. این قطعیهای برق به قدری برای مردم مسلم بود که برای زمانهای بیبرقی و تاریکی حاصل از آن در شبها نیز برنامه داشتند. آن روزهای آغازین که هنوز شبکه گازرسانی تکمیل نشده بود، استفاده از فانوسها و یا روشناییهایی که به گازهای پیکنیکی متصل میشد، مرسوم بود. بعدها شبکه توزیع گاز شهری بر تن شهرها گسترده شد، روشناییهایی به بازار آمد و بر دیوار خانهها نور پاشید».
البته پیشتر برایتان نوشتیم که در دهه هفتاد و در زمان وزارت زنگنه، شبکه برقی کشور آرام آرام جان گرفت و خاموشیهای شبکه برق کشور محدود شد. اما سوال اینجاست، در دهه هفتاد، برای کنترل بیبرقی چه تدابیری انجام شد که امروز و پس از گذشته سی سال مسئولان از انجام آن عاجز هستند؟
از گمانهزنی تا رایزنی!
همانطور که پیشتر نیز از سوی بسیاری از رسانهها گمانه زنی شده بود، پایان انتخابات رسید و آغاز فصل بیبرقی را رقم زد. نزدیک به یک هفته است که قطعی گسترده برق در تهران و کرج بدون اعلام درست و معتبر قبلی صورت میِگیرد. این خاموشیها تنها محدود به تهران نیست بلکه استانهای سراسر کشور را درگیر کردهاست. مردم گزارش دادهاند که با قطعی برق آب هم قطع میشود چراکه فشار آب در بسیاری از مناطق با پمپ تنظیم میشود.بیبرقی هم چنین تاثیر خود را بر اینترنت و آنتندهی شبکههای تلفن همراه نیز گذاشته و عملا کار و زندگی مردم را فلج کرده است.اما علت چیست؟ درحالیکه وزرات نیرو در آخرین اظهارات خود مدعی شده بود که علت اصلی خاموشیها، کمبود ۱۱هزار مگاواتی برق است، معاون هماهنگی توزیع توانیر اعلام کرده که قطعی برق که مغایر با جداول اعلام شده از سوی شرکت توزیع برق است، برای حادثه بوده اما چه حادثه ای مشخص نیست! در این میان، در یک پرانتز باید اضافه کنیم که پیشتر و در پی خاموشی های اخیر، بعضی گمانهزنی ها درباره احتمال حمله سایبری به زیرساخت های برق کشور نیز مطرح شد که البته از سوی هیچ کدام از منابع رسمی نیز تایید نشد. محمدحسن متولیزاده، مدیرعامل شرکت توانیرهمچنین اظهار کرد که بیش از ۴۰ درصد مصرف برق صرف وسایل سرمایشی میشود.به این ترتیب از یک طرف با افزایش مصرف برق رو به رو هستیم و از طرف دیگر با کاهش تولید نیروگاهها. به این دو گزینه، کاهش ذخیره آب نیروگاهها را نیز اضافه میکنیم تا به بحران اصلی ده شهر استان تهران که در وضعیت قرمز کمآبی هستند و به استانهای جنوبی ایران مانند سیستان و بلوچستان برسیم که در کنار بیآبی، با کوران شدید کرونا نیز مواجهاند.
برق، درآمدی که بحرانزده شد!
بر اساس آخرین آمار وزارت نیرو، تولید برق آبی ایران در سال گذشته، ۲۹ درصد افت کرد. واردات برق در همین بازه اما، بیش از دو برابر سال ۹۸ و حدود ۱۰۳ درصد گزارش شد. البته باید اضافه کرد که صادرات برق نیز در همین بازه افزایش ۱۹ درصدی داشت.صادراتی که یکی از منابع کسب درآمد ایران در منطقه بود که حال متاثر از بحران تحریم شده است.اما چرا؟به یک خبر بازمیگردیم. به توقف صادرات برق کشور به عراق دادهها میگویند که برق ایران، نسبت به جهان برای کشورهایی چون عراق ارزان و به صرفه است.احتمالا به همین دلیل است که عراق یک سوم از برق و گاز مورد نیاز خود را از ایران تامین میکند.با این حال به نظر می رسد منبع انرژی چون ایران هم برای کشورهای همسایه تا حدی ظرفیت دارد. به همین دلیل بدهی ۴ میلیارد دلاری عراق به ایران در ازاری خرید برق ـ که مقامات عراقی عدم پرداخت آن را متاثر از تحریمهای آمریکا عنوان میکنند ـ باعث شد که ایران فعلا صادرات برق به عراق را متوقف کند.اما بهای این ارزانفروشی آن هم در این بحران اقتصادی کشور چیست؟ شاید بتوان پاسخ را در هدررفت منابع طبیعی پیدا کرد، منابعی که بارها به ما هشدار دادند که روبه پایان هستند!
بی برنامگی؛ آسیب زا تر از بی برقی!
اما یکی از دلایل ریشه ای و تاثیرگذار در قطعی پیاپی برق به فرسودگی نیروگاه های تولید برق و به طور کلی تمام زیرساخت های مرتبط با برق بازمی گردد؛ زیرساخت هایی که بازهم بحران اقتصادی و محدودیت های مرتبط با تحریم، امکان نوسازی آن ها را از بین برده است و به همین دلیل در شبکه انتقال برق ، بحث اتلاف را نیز پررنگ می کند.
مساله ای که پیش تر «حسن مرادی»، کارشناس انرژی، در توضیح آن به «فراز» گفته بود: «طبق آخرین دادهها، درصد قابل توجهی از برق تولیدی، در شبکه انتقال هدر میشود و راندمان نیروگاههای برق در ایران به دلیل استفاده از موتور و تجهیزات قدیمی به ۳۰ درصد رسیدهاست. در این شرایط یکی از مواردی که وزارت نیرو می تواند روی آن تمرکز کند، حرکت به سمت بهرهبرداری بیشتر از سوختهای فسیلی است، مساله ای که هم در کاهش آلودگی هوا موثر است و هم می تواند برق را با راندمانی بالا تولید کند. راه دیگر نیز این است که با توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس، امکان تامین برق باکیفیت را حداقل برای صنایع فراهم کند».
اینجاست که باید نوک پیکان انتقاد را به سمت سیستم ناکارآمد مدیریتی نشانه برویم. همان مجموعه ای که سال ها پیش نتوانست پیش بینی کند که امروز با کمبود ۱۱ هزار مگاواتی برق مواجه خواهیم شد تا شاید بتواند برای رسیدن به چنین روزی تدابیری اندیشیده و فشار وارده به کار و زندگی مردم را تا حد امکان سرشکن کند. آزمونی که شاید امروز بتوان برای نجات آیندگان از بی گازی، از آن نمره قبولی گرفت...
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک