شروع نگاه ترکیه به آسیای مرکزی به اواخر دوران عثمانی و دوران ترکان جوان برمیگردد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و قبول استقلال جمهوریهای آن از یک سو مرزهای تاریخی شوروی سابق را با همسایگان جنوبی و شرقی ناپدید ساخت و از سوی دیگر، منطقه حایل و وسوسه انگیزی برای رقابت و نفوذ قدرت های منطقه ای و برون منطقه ای به وجـود آورد.
دلایلی وجود دارد که این منطقه در مرکز توجه است از جمله منابع نفت و گاز طبیعی در دریای کاسپین و امنیت آن، مسئله توزیع آن به کشورهای منطقه از جمله اتحادیه اروپا و آمریکا. همچنین موقعیت ژئوپلتیک منطقه نیز ماموریتی استراتژیک به آن تحمیل می کند. خلا قدرت در این منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد که این خلا قدرت منجر به ظهور بازیگران جدیدی شد. ترکیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از مهمترین بازیگران منطقه بوده است.
در میـان مدعیان نفوذ در منطقه، ترکیه به جهت اشـتراک زبـانی و تـا حـدودی تـاریخی بـا بخشی از سـاکنان جمهوریهای تازه استقلال یافته از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در سالهای اولیه بعد از جنـگ سرد، عده ای از کمالیست ها تلاش کردند تا پان ترکیسم را مبتنی بر آموزه هـای اوراسـیاگرایی جایگزین آموزه های کمالیـسم در نـوع تعامـل ترکیـه بـا منـاطق پیرامـونی خـود نماینـد .
بعد از استقلال این کشورها از شوروی ترکیه به دنبال انرژی ارزان این مناطق بود که برای مثال در جمهوری آذربایجان از ایلچی بیگ و سپس از علی اف ها حمایت کردند. خط لوله باکو-جیحان از از راه ترکیه به اروپا صادر می شود هم برای ترکیه حق ترانزیت به ارمغان می آورد هم ترکیه از این راه نیاز خود را تامین می کند و هم چون خود در مسیر این خط لوله قرار دارد وزن ژئوپلتیکی اش افزایش یافته است.
در بین کشور های آسیای مرکزی قزاقستان و ترکمنستان دارای منابع نفت و گاز هستند و دخالت ترکیه در جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان در واقع به دنبال متصل کردن این مناطق به خود از راه خاک اصلی جمهوری آذربایجان بود و در توافق بین آذربایجان و ارمنستان که با وساطت روسیه امضا شد یک دالان با نام دالان ترک قرار است جمهوری نخجوان را با خاک اصلی جمهوری آذربایجان پیوند دهد و ترکیه از این راه به آسیای مرکزی راه زمینی پیدا می کند.
رشد اقتصادی ترکیه و امنیتی شدن فضای بعد از حوادث 11سپتامبر 2001 که موجب اقبال غرب به اسلام میانه رو شد، بستر نفوذ آنکارا در آسیای مرکزی را با حمایت غرب همـوار کـرد، این روند یک سال بعـد بـا پیـروزی حـزب عـدالت و توسـعه و اجرایـی شـدن سیاسـت عمـق استراتژیک و به صفر رسانیدن تنش با همسایگان – طراحی شده از سوی داوود اوغلو- ابعاد جدیدی یافـت . از ایـن پـس ، ترکها بیشتر با کارت های اقتصادی و فرهنگی بازی کردند. با اعتقاد به این که اقتصاد ضعیف آسیای مرکزی به عنوان مکملی برای اقتصاد در حـال تحول ترکیه است و این که این منطقه می تواند به عنوان سکوی پرتابی برای ادغـام کامـل در جامعه اروپا قلمداد شود. جهت تکمیل و تعمیـق این فرآیند، ترکیه برنامه های فرهنگی را در چارچوب دیپلماسی عمومی و فرهنگی دنبـال کرده است .
در اینجا ما یک دگرگونی مهم داریم در عرصه سیاست خارجی ترکیه. یعنی هم نوع نگاه به مناطق پیرامون و غرب تغییر پیدا می کند و هم انواع متد های برقراری ارتباط با آنها. ترکیه از راه دیپلماسی فرهنگی به دنبال نفوذ در آسیای مرکزی و تقویت این کشورها در مقابل چین و روسیه و ایران است و چون عضو ناتو و بال شرقی آن است غربی ها نیز از این رفتار حمایت می کنند. بازار و مارکتینگ علت دیگر حضور ترکیه در این منطقه است و چون ترکیه در بحث برندیگ و محصولات پیشرفت خوبی داشته و این کشورها نیز فقیر می باشند می توان گفت که سود های کلانی در انتظار ترک ها است.
تمام این موارد جمع می شود در کمربندی که از داردانل تا مرز های مغولستان کشیده شده است با نام محور امنیتی یا کمربند پان تورانیسم، البته این نکته باید لحاظ شود که ترکیه سیاست تصرف در این مناطق ندارد و تنها به دنبال متحد دست نشانده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟