انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با تمام حرف و حدیثهایش پایان یافت و «ابراهیم رئیسی» توانست با اکثرت آرایی که مخالفانش آن را «آرای حداقلی» مینامیدند، به ریاست دستگاه اجرایی و ریاست جمهوری برسد.
پیامد این انتخاب، ابهام درباره ریاست قوه قضائیه بود زیرا با خالی شدن منصب قاضیالقضات، معلوم نبود که انتخاب و انتصاب رهبری برای ریاست بر قوه قضائیه چه کسی باشد که آن هم طولی نکشید و «غلامحسین محسنیاژهای» به ریاست این قوه رسید.
اما آنچه بیش از پیش از دل انتخابات اخیر بیرون آمد نتیجه کارکردهای نادرست کسانی بود که با هر دستاویزی، از حجاب گرفته تا موضوعات سیاسی و ورزشی سعی در دو قطبی کردن جامعه داشتند و گویا موفق هم شدند زیرا میزان مشارکت در این انتخابات به پایینترین حد ممکن طی ۴۲ سال پس از انقلاب رسید طوری که بسیاری از مردم میزان مشارکت در انتخابات را بسیار پایینتر از چیزی میدانند که وزارت کشور اعلام کرده است.
با این وصف، پس از این دو رخداد مهم، اتفاقاتی افتاد که کورسوی امیدی در دل بسیاری از ناامیدان به اصلاح امور در کشور را روشن کرد و آن تماسهایی از سوی دفتر «رئیسی» و «محسنی اژهای» با بزرگان و صاحب نظران مطبوعات بود. در این تماسها از این شخصیتها خواسته شده ضمن برشمردن اشکالات و ایرادات و ارائه پیشنهادات، یک خط ارتباط دائم بین آنان و روسای دو قوه مجریه و قضائیه برقرار باشد. تردیدی نیست که باید این دو رخداد را به فال نیک گرفت و برخلاف بسیاری، نیمه پر لیوان را نگاه کرد و سنجید.
اینکه روسای این دو قوه در تلاش باشند تا با بدنه جامعه ارتباط نزدیکتری بگیرند، قابل توجه و در صورت ادامه و اقدامات عملی، قابل ستایش است و در صورت بروز چنین رخدادی، بخش بزرگی از بدنه اصلی جامعه مطبوعاتی ایران نیز این عمل ارزشمند را همراهی و در انجام آن مساعدت میورزند.
اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است و روسای محترم این دو قوه حتما بهتر میدانند که اعتماد جامعه نسبت به حاکمیت بسیار کاهش یافته و ضربات بسیار سختی خورده که ترمیم این بیاعتمادی نه تنها مستلزم زمان بلکه لازمه آن برداشتن گامهای عملی روسای دو قوه در بازگرداندن این اعتماد است.
از آنجا که هر صنفی به دنبال پیشبرد اهداف خویش است این پیشنهاد به ریاست محترم دستگاه قضا داده میشود که بهتر است در گام نخست و برای جلب اعتماد جامعه مطبوعات ایران که جامعهای به شدت خسته، ناامید و سختباور است، نسبت به بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» اقدام شود.
همه آشنایان به این حوزه نیک میدانند که این انجمن محترم، ملجاء و ماوای امن بسیاری از اهالی مطبوعات در ایران بود. انجمنی با بیش از ۴ هزار عضو در سراسر کشور که پیگیری دقیق و استوار حقوق صنفی روزنامهنگارانی را برعهده داشت که به گفته بسیاری از کارشناسان رشته علوم اجتماعی، یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه بودند و البته هستند.
بازگشایی و فک پلمپ «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» یک اقدام پسندیده و گامی عملی است که رئیس دستگاه قضا میتواند برداشتن آن را به نام خود ثبت کند.
تردیدی نیست که در همین اوضاع سخت موجود، باز هم روزنامهنگاران ــ دیدبان یک جامعه بهشمار میروند؛ آن هم جامعه ایران که بهشدت مطبوعاتی است و در اثر سوء رفتارها، توجه مطبوعاتیاش به آن سوی مرزها معطوف شده است.
پیشتر اشاره و باز هم تاکید میشود که متاسفانه «مرجعیت رسانهای» از داخل کشور به آن سوی مرزها رفته و برای بازگرداندن این توجه جامعه، باید فکری اساسی کرد. بازگشایی «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» شاید یکی از راههای بازگرداندن «مرجعیت رسانهای» به درون کشور باشد. جایی که اخبار و گزارشهای دقیق از رخدادهایش در درونش تولید میشود.
بازگشایی «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» یک فرصت است که میتواند بخش بزرگی از شکاف ایجاد شده بین ملت و دولت/حاکمیت را پر کند و هوشمند کسی است که از این فرصت به بهترین نحو و در جهت نتیجه برد ــ برد استفاده کند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟