اتان یانگ
۲۸ام ژوئیه، سیانان گزارش داد که فایزر، که از صادرکنندگان اصلی واکسن کروناست، عقیده دارد تزریق دوز سوم واکسن مفید خواهد بود. وقتی از دو دوز واکسن حرف میزنیم، منظورمان واکسیناسیون کامل است. فایزر با استناد به دادههای خود (البته دادههایی که نیاز است دقیقتر مورد بررسی قرار گیرند) اظهار داشته تزریق دوز سوم، تعداد آنتیبادیها را در سیستم شخص دریافتکننده بالا میبرد. سؤال مهمی که به ذهن میرسد این است که اگر چنین منطقی را در تقویت سیستم ایمنی درست تلقی کنیم، چرا چهار دوز واکسن نزنیم؟ یا مثلاً هر دو هفته یکبار تزریق نکنیم تا خیالمان راحتتر باشد؟
این موضوع را با جدیت مطرح میکنم. نه به خاطر اینکه خودم واکسن مدرنا تزریق کردهام، اما به نظر میرسد این رعب و وحشتی که در دل افراد ایجاد کردهاند صرفاً اهداف سودجویانه داشته باشد و نه چیز دیگر. شکی نیست دوزهای تقویتکننده باعث ارتقاء سیستم ایمنی میشوند، اما به نظر میرسد فایزر در تلاش است از ترس مردم _که توسط سیاستمداران و رسانهها برانگیخته شده است_ برای فروش بیشتر واکسن استفاده کرده باشد.
حتی CDC هم مخالف است
لازم نیست حتماً در مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها فعالیت داشته باشید تا بدانید دوز سوم واکسن در شرایط کنونی ضرورتی ندارد. اول و مهمتر از همه اینکه، ترس و اجتناب از ویروس، اولویت زندگیهای کنونی نیست؛ که اگر اینطور باشد احتمالاً از عصر حجر پا فراتر نگذاشتهایم. دوم اینکه داشتن مصونیتی مازاد بر مقداری که با دو دوز واکسن کسب کردهایم، هیچ ضرورتی ندارد؛ چون هیچ کدام از واکسنها، مصونیت ۱۰۰درصدی را تضمین نکردهاند. به نظر میرسد این موضوع برای فایزر مضحکتر و جرمانگیزتر از این نمیتواند باشد که دولستون، یکی از پژوهشگران این کمپانی، در اظهاراتِ از پیش تنظیمشده خود و در تماسی که کاملاً بوی منفعت میداد، چنین عنوان کرده است: «برآوردها نشان میدهند دریافت دوز سوم واکسن، پس از گذشت بیش از شش ماه از دریافت دومین دوز (یعنی زمانی که ایمنی ایجادشده در بدن کمکم رو به خنثیشدن میرود)، مصونیتی صدبرابر بیشتر از زمانی ایجاد خواهد کرد که فرد دو دوز کامل واکسن را تزریق کرده باشد. این نکته خصوصاً در شرایط ویروس نگرانکننده دلتا، دلگرمی بالایی محسوب میشود.»
مجدداً در تکمیل صحبتهای خود باید بگویم که حتی اگر تزریقهای تقویتی (یا همان دوزهای یادآور! مترجم.) ابزار مهمی هم در زرادخانه کنترل بیماریها باشند، در شرایط کنونی مدرکی دال بر اینکه نیازی به آنها هست، وجود ندارد. گرچه باور عمومی این است که مصونیت ایجادشده از واکسیناسیون، کوتاهمدت است، باید گفت مجموعهای از شواهد نشان دادهاند که این مصونیت سالها دوام خواهد داشت. علاوه بر این، به نظر میرسد مصونیتی که پدید میآید، چه به صورت طبیعی باشد و چه از طریق واکسیناسیون، جهت بازدارندگی ابتلا به انواع گونههای بیماری، کاملاً رضایتبخش عمل میکنند. CDC در پاسخ به ایدهای که فایزر برای واکسیناسیون ارائه داده، گفته است: «مشخص نشده که آیا افزایش سطح آنتیبادی به حفاظت بهتر خواهد انجامید یا نه. و یا حتی اصلاً به مصونیت بیشتر نیازی هست یا خیر. مراکز کنترل و پیشگیری بیماریهای ایالاتمتحده عقیده دارد واکسنهای فعلی به خوبی میتوانند افراد را در مقابل گونههای متداول بیماری مصون نگه دارند.»
به طور کلی، واکسنهای RNA نظیر فایزر و مدرنا، اثربخشی بیش از ۹۰درصد دارند. براساس نسخه پیشنویسی که مورد مداقه و بازبینی نیز قرار نگرفته است، توجیهی که فایزر برای تزریق دوز سوم واکسن آورده، این است که بعد از گذشت ششماه، اثربخشی تزریق از ۹۶درصد به ۸۴درصد کاهش مییابد. حتی اگر این موضوع را درست هم بدانیم، باید گفت ما همانهایی هستیم که میزان اثربخشی واکسن آنفولانزا (که چیزی بین ۴۰ تا ۶۰درصد است) را مدتهاست مصونیتی رضایتبخش تعبیر کردهایم. هدف نهایی ما حالا کاهش آسیبپذیری و محافظت کامل نیست. ما اکنون در شرایطی هستیم که باید حضور کووید۱۹ را به عنوان واقعیتی بیپایان و نوعی بیماری بومی که نسبتاً هم تحت کنترل قرار گرفته است، قبول کنیم. حمایتهای صورتگرفته از طرحهای مصونیت کامل را، که با اهداف سودجویانه مطرح میگردند، باید غیرواقعی دانست و غیرمسئولانه.
CNN در جایی به نکتهای مهم اشاره کرده است: «دکتر ویوک مورتی، جراح امریکایی، صبح روز چهارشنبه اعلام کرد که لازم نیست مردم برای تزریق دوز تقویتکننده واکسن از خانههاشان بیرون بیایند.» به علاوه نکاتی حائز اهمیتتر از آنتیبادی هم در مورد سیستم ایمنی بدن وجود دارد. مثلاً کارشناسان میگویند هنوز ارتباط سطوح آنتیبادی با ایمنی واقعی در بدن به صورت دقیق مشخص نشده است. همینطور که معلوم نیست سایر بخشهای سیستم ایمنی نظیر _سلولهای B و سلولهای T(لنفوسیت B و لنفوسیت T)_ تا چه حد در ایمنی بدن نقش دارند.
همچنین معلوم شده است که چه مصونیتی که به طور طبیعی به دست آمده است و چه مصونیت از طریق واکسن، سطوح مختلفی از ایمنی جدی در مقابل عفونتِ دوباره را در بدن ایجاد میکنند. حتی با شیوع گونه جدید دلتا نیز میزان کلی مرگومیر در وضعیت ثابتی باقی مانده است؛ در حالی که فعالیتهای کشورها تقریباً به حالت عادی برگشتهاند.
به علاوه دوز سوم، مصداق ضربه بر اسب مُرده کوبیدن است. باید بدانیم چه زمانی کافی بوده و باید دست نگه داشت (ENOUGH IS ENOUGH). اما چیزی که معلوم است اینکه سیاستگذاران مربوطه حالا در تلاشاند دوز سومی را که چیزی جز هیستری بیماری نیست، به ذهن افراد تزریق کنند. این بیماری روانی را میتوان مشکل خفیفی دانست که افراد بالای ۶۵ سال را که مشکلات سلامتی جدی دارند (یا بیماریهای همراه) تحت تأثیر منفی قرار میدهد. در جوانان نرخ مرگومیر پس از واکسیناسیون کامل و یا ایجاد مصونیت طبیعی در بدن، تقریباً صفر است. مصونیتهای ابتدایی در این گروه، عملاً آنها را در مقابل واکنشهای جدی نسبت به بیماری و یا عفونتهای احتمالی مصون نگه میدارد.
کالیفرنیای جنوبی، اخیراً میزبان یک جشنواره موسیقی بود که در آن ۱۶۰ هزار شرکتکننده حضور داشتند. اغلب شرکتکنندگان در اوایل بیستسالگی بودند و همگی واکسینهشده؛ اما کماکان از ابتلا به کووید۱۹ ابراز نگرانی میکردند. واضح است که همگی افراد را وحشتی کورکورانه و هیستریک از بیماری کووید۱۹ در برگرفته است. و این در حالیست که ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن امراض کشندهتری نظیر مالاریا و ایدز وجود دارند. دادههای فعلی نشان میدهند که برخی قاتلان اصلی امریکا بیماریهای قلبی هستند و سرطان و جراحاتی که به صورت غیرعمد به افراد وارد میآیند. تمام اینها ناشی از فعالیتهایی میشوند که ما بدون تأمل بهشان دست زدهایم: خوردن غذاهای چرب، سیگارکشیدن، دائمالخمری، و تنفس هوای آلوده؛ که دشمنان قطعی حیات محسوب میشوند. جنبه اخلاقی داستان اینکه باید مسئولیتپذیر بوده و اولویتهای زندگیمان را لااقل برای خودمان معلوم کنیم.
جمعبندی:
جای تردید نیست که برای گروههای جمعیتی خاصی، نیاز به دوز تقویتکننده وجود دارد؛ هیچ چیز غیرممکن نیست. گرچه به نظر میرسد چه ایمنی طبیعی و چه ایمنیای که از طریق واکسیناسیون در بدن فرد ایجاد میشود، درازمدت است. ناگفته نباید گذاشت که واکسینهشدن، باید امری کاملاً داوطلبانه باشد. و در این مقال باید توجه داشت که تزریق دوز سوم نهتنها ضرورتی ندارد، بلکه لطیفهای بیش نیست، که صرفاً برای ترویج هیستری میان افراد بر آن تأکید میشود.
از جنبه طنز ماجرا که بگذریم با نگاهی به انگیزههای سودجویانه فایزر، باید این سؤال را پرسید که چه کسی را باید مسئول ایجاد رعب و وحشت عمومی، آن هم در شرایطی دانست که امکان بازگشت کامل افراد به زندگی عادی به وجود آمده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟