جنگجویان طالبان بی هیچ مقاومتی قدم به درون تالارهای مرمرین کاخ ریاستجمهوری گذاشتند و چکمههای خاکی و صندلهای خود را خرامان روی فرشهای زیبا کشیدند. آنها با ریش و شنل، و به همراه کلاشینکفی که روی میز قرارش داده بودند، با ژستی محزون، پشت میز اشرف غنی، رئیسجمهوری برکنارشده لنگر انداختند؛ و حالا پرچم طالبان بر پشتبام به اهتزاز درآمده است.
چند مایل آنسوتر، در فرودگاه بینالمللی صحنههای هولناکتری به نمایش بود. تفنگداران امریکایی، اختیار فضا را به دست گرفته بودند؛ در حالی که آنها به دنبال تخلیه غیرنظامیان بینالمللی از افغانستان بودند، درون منطقه را هرجومرج در بر گرفته بود. افغانهای مستأصل، حاملهای نظامی را پر کرده و سعی داشتند خود را از دروازههای فرودگاه بالا بکشانند، به این امید که بخت خود را در همراهی پروازهایی که فرودگاه را ترک میکردند، بار دیگر بیازمایند. پروازهای تجاری لغو شدند. یکی از مقامات افغان زمانی را بازگو میکند که مقامات کلهگنده به زور راه خود را میان جمعیت باز کرده و به مسافران دستور میدادند که صندلیهای خود را واگذار کنند. نیروهای امریکایی جهت برقراری نظم چندین بار دست به شلیک هوایی زدند.
آقای غنی، افغانستان را به مقصد آسیای میانه ترک کرد و در آنجا پیامی منتشر کرد: «به منظور جلوگیری از خونریزی بیشتر در کشور این کار را انجام داده است.» او اذعان کرد: «طالبان در محضر شمشیر و تفنگ پیروز شدند. زینپس مسئولیت حفظ عزت نفس و رفاه هموطنان افغانمان با آنهاست. آنها دستهامان را از پشت بستند و کشور را فروختند.»
متحدان و رقبای سابق غنی از هر دو سو او را مورد لعن و نفرین قرار دادند. بسمالله خانمحمدی، سرپرست وزارت دفاع افغانستان در توئیتی گفت که غنی و باند او را لعنت بفرستید. عبدالله عبدالله، رقیب دیرینه آقای غنی نیز گفت: «خداوند باید او را مسئول عملش قرار دهد.»
روز یکشنبه، صحبتهایی از انتقال قدرت به میان آمد و چهبسا حرف از دولت موقت هم زده شد. همانطور که طالبان ادعا کردند خواهان واگذاری مسالمتآمیز قدرت هستند. حامد کرزی، رئیسجمهور سابق، در توئیتر خود اعلام کرد که به کار تشکیل شورای هماهنگی به همراه دکتر عبدالله و گلبدین حکمتیار (فرمانده سابق جنگ و کسی که صلح جداگانهای با دولت برقرار کرده) مشغول است. اما طالبان در چارچوب قواعد خودش و ظاهراً جهت حفظ نظم در غیاب نیروهای دولتی به شهر وارد شدند. آنها ممکن است نیاز چندانی به مذاکره با آقای کرزی نبینند؛ آن هم به منظور امتدادیافتن جریان کمکهای بینالمللی. اما حالا قدرت در دست آنهاست.
بعضی ساکنان کابل تا حدی آرامش پیدا کردند؛ زیرا که قدرت انگار بیهیچ خشونت و جنگ داخلی دستبهدست شده بود. نیروهای کنترل کابل مابین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶، باعث کشتهشدن بیش از ۲۵ هزار نفر بودند. با این حال کمتر فردی است که به داعیه طالبان مبنی بر تغییرکردن باور داشته باشد؛ زیرا اقدامات آنها ترکیب عجیب و خشونتباری بوده است از شریعت و رسوم قبایل مدرن؛ که از نمونههای آن میتوان به ممنوعیت تحصیل دختران اشاره کرد. شبهنظامیان حالا جلوی کارکردن زنان در استانهای دیگر را گرفته و به خانوادهها دستور دادهاند دختران خود را برای «ازدواج» به جنگجویان واگذار کنند.
طالبان اعلام کردهاند که امارت اسلامی افغانستان را باز خواهند ساخت. امارت اسلامی افغانستان، نامی است که آنها در دهه ۱۹۹۰ به رژیمی که خود مؤسساش بودند، اطلاق کردند؛ رژیمی که در سال ۲۰۰۱، و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر القاعده (گروه جهادی تحت حمایت طالبان)، توسط امریکا حذف شد. محمد نعیم، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه اعلام کرد که جنگ به آخر رسیده است. وی خواستار روابط مسالمتآمیز با جامعه بینالملل شد و گفت که طالبان نمیخواهند در انزوا زندگی کنند. او گفت که راه و روش رژیم به زودی معلوم خواهد شد.
ملا عبدالغنی برادر، معاون رهبر طالبان و سرپرست گروه مذاکرهکننده، به ملت افغانستان تبریک گفت و اعتراف کرد که در موفقیت جنبش خود متحیر مانده است. او ضمن ویدئویی کوتاه گفت: «انتظار پیروزی را در این جنگ نداشتیم.» او افزود: «حالا معلوم میشود چطور میتوانیم به ملتمان خدمت کنیم. ما اطمینان میدهیم که مردممان زندگی مسالمتآمیز و آیندهای بهتر در پیش خواهند داشت.» منابع طالبان گفتند که آقای برادر به زودی به کابل میرود؛ محلی که احتمالاً در آن نقشی اصلی را در دولت جدید عهدهدار خواهد شد. این احتمال هست که هیبتالله برادر، رهبر کلی طالبان باشد، اما ملابرادر چهره عمومی باقی خواهد ماند.
با کسب پیروزی کامل، تعدادی دیگر از رهبران این جنبش نیز ممکن است خود را از سایه بیرون بکشند. مردانی چون سراجالدین حقانی، از مردان دهشتناک حقانی طالبان، و نیز ملا یعقوب، پسر ملا عمر بنیانگذار طالبان؛ اطلاعات زیادی، حتی در حد مشخصات عمومی از این افراد در دست نیست، و تصور میشود در پاکستان مخفی شده باشند. حالا همین افراد امکان دارد عملیات را به سرزمین مادری انتقال داده و نقشهای ارشد را بر عهده بگیرند.
وزارتخانههای دولتی باید تقویت شوند. آیا طالبان، درون خود مدیران ارشد میانی دارند که بتوانند وارد عمل شده و بلافاصله وظایف دولتی را به انجام برسانند؟ یا آیا از کارکنان وزارتخانه خواسته میشود فعلاً در محل کار خود باقی بمانند؟ اندرو واتکینز، از اندیشکده کرایسس گروپ، میگوید: «اینها بازیگران اصلی نیستند، اما در موقعیتهای آتی نقشهای بسیار مهمی خواهند داشت.»
هنوز طالبان در مقیاس بینالمللی به رسمیت شناخته نشده است. غرب با معضلی روبروست: از سویی تمایل ندارد طالبان را به لحاظ مالی تقویت کند، اما از سوی دیگر برخی دولتها نیز امید دارند که ازین کمکها بتوان به عنوان اهرمی برای اتخاذ رفتار منطقیتر از جانب رهبران جدید استفاده کرد. ولی عمران خان، نخستوزیر پاکستانِ همسایه، که مدتهاست ازین گروه حمایت میکند، از پیروزی آنها استقبال کرده است. او گفت: «آنها زنجیرهای بردگی ذهنی را در افغانستان شکستهاند.» وزیر اقلیم پاکستان در توئیتی نوشت: «مردم سراسر افغانستان در حال شادی کردناند.» پیروزی طالبان همچنین از سوی بزرگترین حزب سیاسی مذهبی کشور، یعنی جمعیت علمای اسلام (JUI-F) مورد استقبال قرار گرفت.
دیگرانی هم هستند که اشتیاق کمتری نشان دادهاند. بوریس جانسون، نخستوزیر انگلستان گفت: «ما مطلقاً مایل نیستیم که طالبان از هیچسویی به صورت دوجانبه مورد پذیرش قرار گرفته و به رسمیت شناخته شود.» او افزود: «ما میخواهیم تا جایی که از دستمان ساخته است در میان همفکران، از موقعیتی واحد برخوردار باشیم؛ و هر کاری از دستمان برآید انجام میدهیم تا مقابل تقویت تروریسم در افغانستان بایستیم.» با این حال حتی جانسون نیز اشارتکی کرده است که اگر طالبان «مفاد» تروریسم، حقوق بشر و بسیاری موارد دیگر را رعایت کند، این امکان که به رسمیت شناخته شود، وجود دارد.
طالبان به مدت دو دهه به چنین روزی اندیشیده و در موردش رؤیاپردازی کردهاند؛ روزی که بتوانند امارت خود را بازسازی کنند. طی روزهای آینده این موضوع برای جهانیان روشن خواهد شد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟