شاید برایتان جالب باشد اگر به شما بگوییم که پرچم نیز برای خود ممکن است گردش مالی چند صد میلیاردی داشته باشد. بله! دقیقا همان پرچمهایی که در سطح شهرها و جادهها به اهتزاز در میآیند و احتمالا یک پیام مثبت ملی را در بطن خود دارند، همان پرچمهایی که در سازمانها، ادارات و شرکتها دست کم یک بار به چشم هر کداممان آمدهاند، همان پرچمهایی که در ایامی چون محرم، هم آغوش باد میشوند و همان پرچمهایی که در راهپیماییها ممکن است در آتش برقصند و خاکستر شوند. در این میان اما، هزینه، تولید و بعد سوزاندن پرچم برخی کشورها شاید برایتان عجیب تر از سایر موارد باشد. احتمالا به همین دلیل این مساله چندی پیش، سوژه برخی از رسانه های بین المللی شد و با تیتر «یک و نیم میلیون پرچم امریکا و اسرائیل در ایران سوزانده می شود»، بسیار دست به دست چرخید. در ظاهر انتقاد به این بود که پرچم هر کشور، نماد یک ملت است نه حکومت و این کار در واقع سوزاندن هویت یک ملت در مملکتی دیگر است؛ مساله ای که احتمالا باید از شئونات و اخلاقیاتی که یک ملت مسلمان از آن دم می زند به دور باشد! نگاه انتقادی دیگر به این مساله نیز این بود که چه لزومی دارد با دست خود پول خودمان را آتش بزنیم در حالی که میتوانیم هزینه این همه پارچه و بنر را صرف آبادانی کشور یا دست کم تولید پوشاک کنیم. در جست و جوی رسیدن به یک رقم نسبی از گردش مالی پرچم و حواشی پشت پرده آن به شرکت «دیبا پرچم خمین» رسیدیم؛ همان شرکتی که عکسهای منتشر شده از تولید پرچم در آن در ابتدا حاشیه ساز شد اما بعد به گواه مدیر عامل آن تبدیل به یک فرصت شد تا افرادی از خبرگزاری های کشورهای آمریکا، ایتالیا، روسیه، ژاپن ، اسپانیا و…در این خصوص در کارخانه حضور پیدا کنند و در نهایت سبب شود این کارخانه از ایتالیا نیز مشتری پرچم پیدا کرده و به نوعی عدو سبب خیر شود.
تاریخچه بزرگترین تولیدی پرچم در ایران
«فعالیت در زمینه صنعت چاپ یک شغل فامیلی و یا خانوادگی برای ما به حساب می آید. پدر، عمو و عدهای از بستگان من از سال ۱٣۴۶ به بعد در زمینه چاپ فعالیت می کردند. البته حرفه آنان صرفا چاپ پرچم نبوده است بلکه چاپ لباس، تریکو، لباس های کودکانه یا شکل های مختلف دیگری از چاپ در محدوده فعالیت آنان بود. پس از انقلاب عدهای از بستگان در زمینه تولید پرچم نیز فعالیت داشتند. من از دوران دانش آموزی برای کمک به بستگان بصورت هفتگی، ماهانه و یا تعطیلات تابستانی در کارگاه های چاپ پلاکاردهای مذهبی فعالیت می کردم اما بصورت جدی در سال ۹۰ بعنوان مشاور یک مجموعه در یک کارگاه تولید پرچم در اطراف تهران مشغول بکار شدم»؛ این سطرها خلاصه ای از تاریخچه و چگونگی شکل گیری شرکت «دیبا پرچم خمین» است که از زبان «قاسم خانجانی»، مدیر عامل آن در اسپوتنیک منتشر شده است. خانجانی در گفت و گو با «فراز» اما به ابعاد گستردهتری از تولید پرچم در ایران اشاره می کند؛ از حاشیه ها و تهدید هایی که می توانند به فرصت منجر شوند تا صادرات و گردش مالی و مسائل دیگری که در تار پود پرچم ها جا خوش کرده است.
اولین بار در بهمن ۹۸ این موضوع، تیتر یک بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه ها شد. حتی بیش از ۱۵ رسانه بین المللی از کشورهای مختلف از جمله خبرگزاری آسوشیتدپرس آمریکا ، روزنامه آل موندو و رادیو کادناسر اسپانیا، رادیو و تلویزیون NHK ژاپن، موسسه عکس لایف آلمان، خبرگزاری تیما انگلستان، تلویزیون نیپون ژاپن، تلویزیون اس تی وی سوئد، تلویزیون دانمارک، حضوری از کارخانه دیبا پرچم خمین گزارش تهیه کردند. اما اصل ماجرا به گزارش تصویری آژانس عکس لایف آلمان بر میگشت. در آن گزارش، خبرنگار آمار تولید یک سال انواع پرچم را سوال کرد و عدد ۱/۵ میلیون پرچم ارائه شد. اما خبرگزاری آلمانی در تیتر خود از تولید ۱/۵ میلیون پرچم آمریکا و اسرائیل استفاده کرد. هرچند با تکذیب ما، تیتر اصلاح شد اما دیگر خبر در سراسر دنیا منتشر شده بود.
ببینید ما تولید کننده هستیم و برای هر بازاری که در آن اعلام نیاز باشد اقدام به تولید میکنیم. اینکه پرچم در نهایت قرار است به دیوار اتاق یا میله پرچم آویزان شود و یا آتش زده شود واقعا در اختیار و نقطه توجه ما نیست. همچنان که تولید کننده چاقو مسئول استفاده نهایی از آن نیست. اما آن حواشی سبب شد افرادی از کشورهای آمریکا، ایتالیا، روسیه، ژاپن، اسپانیا و … در این خصوص در کارخانه حضور پیدا کنند و موجب شد ما از ایتالیا هم مشتری پرچم داشته باشیم. به عبارتی من به عنوان یه کارآفرین از آن بحران برای معرفی تواناییهای شرکتم در کشور و خارج از کشور استفاده کردم.
هر سال بسته به مناسبتها تعدادی پرچم اسرائیل و به ویژه و آمریکا به سفارش فروشگاههای محصولات فرهنگی و... برای استفاده در راهپیماییها تولید میشود که در هیچ سالی بیش از ۱ تا ۲ هزار پرچم نبوده و نیست.
خیر. بنده با آتش زدن پرچم هیچ کشور رسمیت یافته ای موافق نیستم اما وقوع این موضوع پیچیده نیست. همچنان که با جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا، تمام پرچم های اتحادیه اروپا به آتش کشیده شد. همچنین توسط خود مردم فرانسه و آمریکا در اعتراضات بارها این اتفاق افتاده است.
تولید پرچم در مجموعه ما به صورت عددی و با در نظر گرفتن همه سایزها بالغ بر ۳ میلیون پرچم در سال است. دقت داشته باشید که از پرچمهای دستی کوچک تا ابر پرچمهای «هزار متر مربعی» در این تعداد قرار می گیرد. پرچم های مذهبی حدود ۳۰ درصد از تولیدات ما را در بر می گیرد، پرچمهای ملی ۶۰ درصد و سایر موارد نیز ۱۰ درصد.
ببینید! صادرات پرچمها معمولا به روش غیر مستقیم و با واسطه انجام می شود. کشورهای هدف معمولا آذربایجان، افغانستان و عراق هستند که شامل پرچم ملی این کشورها و پرچمهای مذهبی می شود.
بله. این میزان متفاوت است و به عوامل مختلفی بستگی دارد. برای مثال وقوع جنگ ارمنستان و آذربایجان ، نیاز پرچم آذربایجان را به شدت افزایش داد و برای مدتی این بازار بسیار جذاب بود. یا در همین سال جاری اگر راهپیمایی اربعین برقرار باشد قطعا نیاز پرچم در عراق چندین برابر می شود اما نمیتوان درمورد آن آمار دقیق داد.
قطعا به دلیل بازاری که در کشورهای همسایه ما وجود دارد، در صورت حمایتهای لازم و ارتقای کیفیت میتواند نقش قابل توجهی را ایفا کند. اما در حال حاضر هنوز ما شاهد واردات غیرقانونی پرچم ایران از کشور چین به عنوان لوازم التحریر هستیم و با این روش قطعا جایی برای رشد و حضور جدی ما در بازارهای همسایه نخواهد ماند. اما یک بازار حداقل ۱۰ میلیونی پرچم در کشورهای همسایه ما وجود دارد که در حال حاضر چین و هند و ترکیه این بازار را پوشش می دهند؛ ۱۰ میلیون پرچم به معنای کارکرد دست کم دو کارخانه پرچم در یک سال است.
ما در حال حاضر تولید کننده اصلی و بزرگترین تولیدی پرچم در ایران هستیم. اما انحصار خیر. تولید پرچم در ایران یک بازار رقابتی است نه انحصاری. در حال حاضر بیش از ۳۰ تولید کننده خرد و بیش از ۵ تولید کننده عمده انواع پرچم در کشور فعالیت می کنند.
گردش مالی پرچم در کشور ما هیچ آمار رسمی ندارد اما قطعا با توجه به زمینه های فرهنگی، مذهبی، حاکمیتی و تعدد مناسبت ها، رقم قابل توجه است.
تصور می کنم با توجه به تنوع گسترده پرچمهای شهری، ابرپرچم ها، پرچمهای مذهبی، پرچم های دیجیتال، پرچمهای تشریفاتی، پرچمهای خارجی، پرچمهای ایران، و ... بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان گردش مالی داشته باشد. این عدد وقتی بزرگ می شود که بدانیم این بازار در کشورهای همسایه بسیار بزرگتر است.
پرچم یکی از هزاران محصول نساجی و از شاخههای زیر مجموعه نفت و پتروشیمی است پس بله! میتواند توانایی ایجاد اشتغال و ثروت آفرینی در خود داشته باشد. اما وقتی بخشی از پرچم ملی کشور از چین وارد میشود و آزاد به فروش می رسد یعنی بازار ریسک هم دارد. کما اینکه بازار پرچم عموما فصلی است و در مناسبتهای خاص مذهبی یا ملی مورد توجه قرار می گیرد. از طرفی تورم افسار گسیخته و وابستگی پارچه و مواد اولیه به واردات یعنی دلار موجب بالاتر رفتن این ریسک نیز می شود.
ببینید ایران نزدیک به ۱۰ سال هدف واردات گسترده دستگاههای چاپ دیجیتال پارچه و کلندرهای مربوطه است و سالیانه چندین میلیون دلار ارز از کشور به همین منظور خارج میشود. ضمن اینکه دهها شرکت واسطه و فروشنده خدمات این دستگاهها در کشور وجود دارد اما عجیب آنکه هنوز حتی یک شرکت در این زمینه، تولید کننده نیست! چه در زمینه خود دستگاه که از چین، ترکیه و ایتالیا وارد می شود و چه کاغذ و جوهر، این حوزه در حالی بهروزترین زمینه صنعت نساجی جهان است که ایران ده سال از قافله عقب است.
باور کنید شرایط فعلی اقتصاد ما حاصل دسیسه نیست بلکه سومدیریت، تحریم داخلی و بستن درهای دانش و تکنولوژی دنیا به سوی کشور بحران آفرین شده است. شاید بهتر باشد که سیاستگذاران زاویه دید خود را عوض کرده و برای بازارسازی در این حوزهها تلاش کنند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟