«بسته شدن یک کتابفروشی، توقف قلب تپنده یک شهر است»؛ این جمله دانی لافریر، نویسنده کانادایی تبار برای تعریف احوال این روزهای چاپ، نشر و کتاب در سراسر دنیا مصداق مناسبی است. البته در ایران، شرایط ناپایدار کاغذ و سایر متریال اولیه در حوزه محصولات چاپی، وضعیت را سال ها پیش از شیوع ویروس کرونا بیمار کرده بود. حال موج تازه این بیماری، از دست رفتن بازارهای طلایی چون شب عید و ... نیز مزید بر علت شد تا بازار چاپ و نشر، افق روشنی را پیش روی خود نبیند. همچنین تیراژ کتاب ناشران از ۵ هزار نسخه به زیر ٢۰۰ نسخه رسیده و دورنمای نشر ایران در سال جاری را کدر و نامعلوم کرده است. در این میان از این نکته غافل نشویم که گسترش فضای مجازی و کسب و کار اینترنتی در حوزه کتاب و مورد استقبال واقع شدن اپلیکیشن های عرضه کتاب و کتاب صوتی حتی به صورت رایگان در سایت ها و کانال های تلگرامی، خود بستر نشر و عرضه فیزیکی کتاب را پرتنش کرده و حال با تاکید دوباره به در خانه ماندن، هرچقدر این نرم افزارهای آنلاین احتمالا به نان و نوا می رسند اما ناشران آسیب های جدی می بینند.
آتش کرونا به انبارِ صنعت چاپ!
ابتدا از چاپ شروع کرده و به نشر می رسیم. مشکلات صنعت چاپ از یکسو افزایش قیمت و کاهش کیفیت مواد اولیه است و از سوی دیگر کاهش سفارش و تعطیلی پیدرپی چاپخانهها چاپخانههایی که تمام سال ٩٨ و تا حدودی سال ٩٩ را در رکود و کمکاری گذراندند و به امید بازارهای طلایی چون شب عید، واکسیناسیون و مهار کرونا و حمایت از دولت بودند اما محقق نشدن این امیدها، آن ها را از رمق انداخت. اول با بالارفتن ارز که انگار آتش به انبار کاغذ و مقوا زد و یک باره قیمتها را ٢۰ تا ۵۰ درصد بالا برد به طوری که بسیاری از سفارشها بهویژه آنهایی که تیراژ بالایی داشتند، دست نگه داشتند چراکه نوسان قیمتها آنها را به تردید انداخت. پس از کرونا حتی رفت و آمد به چاپخانه ها هم تعطیل شد، حتی برای مدیران چاپخانهها، حالا نمیتوان گفت آیا شب عید چاپخانهها را کرونا خراب کرد یا گرانی کاغذ و مقوا، اما هر چه باشد این دو دست به دست دادند تا چاپخانهها را به رکود بکشانند.
تیر خلاص کرونا و تحریم به واردات
«چاپ در صنعت به مثابه زندگی است. جایگاه چاپ در صنعت بسیار باارزش است. رتبه چاپ در صنعت آمریکا سوم و در اروپا پنجم است، ولی در ایران هیچ جایگاهی ندارد»؛ این را احمد ابوالحسنی، رئیس اتحادیه چاپخانهداران تهران میگوید. او همچنین اظهار می کند که مسئولان کشور درباره این صنعت دچار بیبرنامگی در تصمیمگیری هستند و افزود که «در صنعت چاپ ایران مدیریت از بالا وجود ندارد. کشور ما اسما تحریم است، ولی ما تحریم نیستم بلکه خود تحریم هستیم. اگر هر واحد تولیدی، صادرات نداشته باشد و در بخش صادرات ورود پیدا نکند نمیتواند موفق شود».
رئیس اتحادیه چاپخانه داران تهران با اشاره به وابستگی ٧۵ درصدی مواد اولیه صنعت چاپ به واردات اظهار می کند که ثبت سفارش مواد اولیه صنعت چاپ اکنون با بحران مواجه است. مشکل اما آن جاست که به جز پلیمر که در کشور به وفور یافت میشود، درصدی زیادی از مواد اولیه برای آن از جمله انواع کاغذ و مقوا، کاغذ های تحریر، حلال ها، سیلیکون، رنگ ها، کاغذ های حرارتی، کاغذهای چاپ روی شیشه و پارچه، همچنین تجهیزات و ماشین آلات آن وارداتی است. در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد دستگاههای چاپ فرسوده است، اما زمانی که باید برای خرید یک دستگاه چاپ پنج رنگ معمولی حداقل ۱۵ میلیارد تومان هزینه کرد و این پول با دستمزدهای پایین، ۲۰ سال طول میکشد تا به جیب چاپخانهدار بازگردد، کمتر فردی حاضر به سرمایهگذاری در این زمینه است.
معضلات کاغذی
اما اگر از اهالی صنعت نشر و کتاب بپرسیم که این روزها مهمترین چالش پیش روی این صنعت چیست؟ قطعا پاسخ مسئله کاغذ است. سالهای سال است که کاغذ به عنوان عنصر حیاتی نشر در ایران مطرح است و با وجود تأسیس چندین کارخانه تولیدی در نقاط مختلف کشور از مازندران گرفته تا جنوب و غرب وضعیت تولید کاغذ امروز در اغما به سر میبرد. اینکه چه شد که کارخانههای کاغذ که با ظرفیت ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تنی تولید سالیانه با بودجههای چند صد هزار میلیاردی تأسیس و حالا به این روز رسیدند، مثنوی هفتاد من کاغذ است اما در کوتاهترین پاسخ باید گفت، حمایت ۱۰۰ درصدی از واردات و بیتوجهی کامل به تولید مسیری بود که پیموده شد تا به اینجا برسیم. حالا در جایگاهی قرار داریم که به دلیل نرخ ارز کاغذ وارداتی بسیار گران است هم دستمان از تولید کوتاه شده و هم به واردات نمیرسد. اما راه حل کاغذ مشخص است. «سیاستگذاری و تغییر قوانین به نفع تولید.»
همدستی کرونا و قاچاق در رکود بازار نشر
در این آشفته بازار اما نباید از قصه قاچاق غافل شد. بله! کتابهای قاچاق در مترو، ادارات، کنار خیابان، کتابفروشی شهرستانها با تخفیف ۵۰ یا ۶۰ درصد به فروش میرسد. این در حالی است که از ابتدا برای کتاب، قیمت بالایی در نظر گرفته شده و قیمت تمامشده برای خریدار، پس از تخفیف، بیش از قیمت کتابی است که توسط ناشر اصلی اعلام شده است؛ اما به دلیل بار روانی تخفیف بالا، مردم از آن ها خرید میکنند و همچنان این ناشران در جامعه موفق هستند. برخی از کارشناسان نیز معتقدند که قیمت پشت جلد کتابهای قاچاق یکی از عواملی است که در افزایش قیمت کتابهای رسمی و قانونی نیز اثر داشته و باعث شده آمادگی روانی شهروندان برای دیدن قیمتهای بالا در پشت جلد کتابها بیشتر شود. به این معنی بخشی از تورم بازار نشر بار روانی دارد و الزاما مربوط به افزایش قیمت کاغذ و ... نیست.
معضلات زنجیروار ناشران، از پست تا بانک!
در این پیوند «عقاب علی احمدی»، مدیر هیات تحریریه انتشارات «هزار کرمان» درباره وضعیت نشر کتاب در سایه پیک های چندم کرونا به «فراز» می گوید: «از اسفند ۱٣٩٨ تاکنون ، با گسترش پیک های پی در پیِ بیماری کووید ۱٩ ، آهسته آهسته ، به طور آشکاری درخواست برای کتاب ، از سوی شرکت های پخش کتاب ، کم و سپس متوقف شد. از سوی دیگر ، کار نهایی کردن متن کتاب های ویرایش شده به سبب خانه نشین شدن حروفچین ها انجام نشد و ناشر نتوانست با طراح برای سفارش دادن روی جلد دو کتاب ، قراری برای دیدار بگذارد».
او ادامه می دهد: «در همین روزهای خانه نشینی کرونایی ، ناشر برای پست چند کتاب که خریداران به شیوه «خرید تلفنی» از او خریده بودند ، به اداره پست رفت ؛ اما در اینجا هم روشن شد ، در کنار تنگناهای بازار سیاه ماسک و الکل و دستکش برای حفاظت شخصی در برابر آلودگی به ویروس کرونا ، ناشر با ماجرای تازه دیگری هم روبرو شده است و شرکت پست که در سال های اخیر چند بار ، نرخ خدمات پستی را افزایش داده است ، در حرکتی بامزه به کارمندان دستور داده است ، بسته های پستی را با «پست پیشتاز» بفرستند و از پذیرفتن خدمات «پست سفارشی» از مشتریان خودداری کنند. به این ترتیب، روشن شد که در خانه ماندن و کتاب خواندن پیامدهای دیگری هم برای ناشر دارد و آن اینکه باید هزینه فرستادن کتاب برای شهروندان را چهل درصد بیشتر پرداخت کند».
علی احمدی با اشاره به مشکلات زنجیروار یک ناشر در سایه بحران کرونا ادامه می دهد: «پس از اداره پست، ناشر برای واریز پول به حساب جاری به بانک رفت ؛ اما در بانک هم ماجرای بامزه دیگری روی داد : کارمند بانک با اشاره به دستور مقامات بالاتر از گرفتن اسکناس به دلیل احتمال آلودگی به ویروس خوددداری کرد ! کارمند در پاسخ ناشر که گفت، موجودی حسابش برای پرداخت چک هایی که در روزهای آینده به بانک می آید، کافی نیست، هیچ راه حلی نداد و گفت دستور را اجرا می کنیم ! آیا می توان پرسید ، تصور مدیریت دستگاه بانکی کشور از میزان پول جیب مردم در ایران امروز چیست ؟ و وقتی پول را نتوانی به بانک تحویل بدهی ، از کدام مسیر می توانی آن را به حسابت بفرستی و طلب مردم را بدهی ؟»
احمدی در رابطه با وضعیت نامعلوم نمایشگاه های کتاب اظهار می کند: «مهمترین پیامد بی نظمی یا برگزار نشدن نمایشگاه کتاب، بی موجودی ماندن حساب جاری ناشرانی است که به گمان برپایی آن ، در طول دو سال اخیر کار تولید را ادامه داده اند و چک های پرداخت هزینه خدمات برای چاپ کتاب را به دست اصناف چاپ داده اند . پیامد دیگر متوقف شدن روند ویرایش و آماده سازی و چاپ کتاب های در دست انتشار ناشران خواهد بود . به این ترتیب ویراستاران و نسخه پردازان و مولفان و مترجمان هم کار کمتری برای انجام خواهند داشت . دستاورد نهایی این وقفه در تولید کتاب ، تاخیری چندساله برای انتشار کارهای نیمه تمامی خواهد بود که تا پیش از همه گیری بیماری کووید ۱٩ ، ناشران در دست تولید داشته اند».
و در پایان...
حال باید دید که ناشران در کوران بحران و طوفان حوادثی که پشت سرهم برسرشان آوار می شود(تازه ترینش انتخاب وزیری دور از وادی فرهنگ و هنر) تا کجا دوام می آورند. باید امیدوار بود که نیاز به کتاب در اندک مردم کتابخوان ایران باقی بماند تا بتواند چراغ کم سوی اقتصاد این حوزه را روشن نگاه دارد، واقعیت این است که اگر نیاز به کتاب حس شود ، حتما کتاب فروش خواهد رفت. به قول مولانا آب کم جو ، تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟