۱. دولت طالبان در کابل، پیامدهای مهمی برای همه همسایگان دارد. اما از میان همسایگان افغانستان، ایران منفی ترین پیامدها را متحمل می شود. برخلاف تندروها که همه تحولات منطقه را از لنز ضدآمریکایی می بینند، بیشتر ایرانیان، عمیقا درباره پیامدهای یک دولت طالبان برای امنیت داخلی، منافع اقتصادی و جایگاه منطقه ای ایران نگران هستند.
۲. یک تهدید عمده امنیتی برای ایران، موج احتمالی شمار بیشتری از پناهندگان افغان است. تحریم های آمریکا مانع آن می شود که ایران، از کمک های بین المللی برای اداره پناهندگان برخوردار شود و این دشواری های اجتماعی ایران را سنگین تر می کند. اما عدم پذیرش پناهندگان افغان هم، موجب تحریک آن دسته از افغانی هایی می شود که در ایران زندگی می کنند و این اواخر اعتراضاتی علیه طالبان برگزار کرده اند.
۳. طالبان همچنین، هواخواهانی در استان سیستان و بلوچستان ایران با یک جمعیت سُنّی بزرگ، دارند که برخی از آنان به همان ایدئولوژی ضدشیعی سلفی - وهابی که از سعودی ها الهام می گیرد، پایبندند، درست مانند طالبان. عبدالحمید، امام جمعه مسجد سُنّیان زاهدان، از طالبان حمایت کرده و از پیروزی آنان شادمان شده است.
۴. یک دولت طالبان می تواند از هواخواهانش برای فشار بر ایران استفاده کند. حتی می تواند شورشیان افراطی را در بلوچستان برانگیزد، همان ها که در دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، در مساجدبمب گذاری کرده، به پست ها و نفرات نظامی حمله کرده و به دنبال باجگیری بودند. آنها از حمایت عربستان، اسراییل و پاکستان برخوردار می شدند.
۵. در حکومت طالبان، دولت اسلامی خراسان و شاید هم القاعده می توانند حملاتی علیه ایران انجام دهند. حق آبه ایران از آبهای هلمند هم مشکل دیگری است که می تواند تهران را زیر فشار قرار دهد.
۶. امید ایران به تبدیل چابهار در خلیج عمان به یک هاب ترانزیتی هم می تواند با پسرفت روبرو شود اگر کاملا زمین نخورد. پاکستان، دیرزمانی است که از برنامه های ایران برای بندر چابهار ناخرسند است، هم به دلیل منافع کارسازی که به هندوستان می رساند و هم بهدلیل رقابتش با بند گوادر پاکستان. اسلام آباد می تواند به کابل فشار آورد تا گوادر را جایگزین چابهار نماید.
۷. ایران ممکن است بخشی از صادرات لوکس خود به افغانستان را به سود کشورهایی همچون ترکیه و کشورهای عرب خلیج فارس ازدست بدهد.
۸. دولت طالبان همچنین جایگاه منطقه ای ایران را تضعیف خواهد کرد چرا که همه رقبای سُنّی تهران، از جمله عربستان و ترکیه، روابطبهتری با طالبان دارند. طالبان، ترک ها را "برادر" خطاب می کند و ایران را تنها با عنوان "همسایه". اگر شرایط ایجاب کند، رقبای تهرانمی توانند از طالبان برای فشار بر تهران استفاده کنند همانگونه که زمانی، عربستان این کار را کرد.
۹. برخلاف دهه ۱۹۹۰، گزینه های امروز ایران برای برخورد با افغانستان طالبانی، محدودتر است. در آن زمان، اتحاد شمال، یک چالش چشمگیر برای سلطه طالبان بود و نیز از حمایت هندوستان و روسیه برخوردار بود. ایران در رویارویی با طالبان تنها نبود. امروز هیچ ائتلاف معتبری علیه طالبان وجود ندارد.
۱۰. قدرت های عمده جهان از جمله روسیه، چین، اتحادیه اروپا و آمریکا، خواهان تعامل با طالبان برای پایدارسازی افغانستان هستند. آنها همچنین امیدوارند که رفتار طالبان را آرام سازند و از گذر گفتگو، منافع خود را حراست کنند. ایران هم خواهان یک دولت پایدار درکابل است به شرط آنکه طالبان رویکرد دوستانه ای در قبال ایران داشته باشد، اما این غیرمحتمل است.
۱۱. اگر ایران درصدد حمایت از هر گروه ضدطالبانی بر آید، از حمایت دولت های دیگر برخوردار نخواهد شد. به احتمال بیشتر، دولتهای منطقه و بازیگران بین المللی، ایران را متهم به بی ثبات سازی افغانستان خواهند کرد. خطر جدی تر این است که اگر ایران دخالتمستقیم تری در امور داخلی افغانستان داشته باشد، طالبان هم می توانند با هواخواهانشان در ایران، تهران را به دردسر بیندازند.
۱۲. برخلاف برخی کشورهای عربی و ترکیه، ایران از ابزارهای اقتصادی و منابع مالی برای ملایم سازی رویکرد طالبان برخوردار نیست. تنها دارایی ایران، آن است که یک مسیر مناسب برای تجارت است و یک منبع ارزشمند انرژی. اما دیگر کشورهایی همچون پاکستان،عربستان سعودی و قطر می توانند در هر دو زمینه جایگزین ایران شوند. ایران همچنین به دلیل دشواری های اقتصادی اش، نیازمندتجارت با افغانستان است و نمی تواند از امتیازات خود بهره کاملی بگیرد.
۱۳. تنها گزینه ایران، این است که طالبان را کمتر تحریک کند، درباره ارزش های مذهبی و سازش نژادی موعظه کرده و دارایی هایمحدودش را بکار گیرد تا طالبان را متقاعد سازد که یک رابطه رها از خصومت با تهران، به سود آنهاست.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟