AUKUS طیف گستردهای از همکاریهای دیپلماتیک و تکنولوژیک را شامل میشود؛ از امنیت سایبری گرفته تا هوش مصنوعی. اما موضوعیتش در اصل برمیگردد به توافق برای آغاز رایزنیهای کمک به استرالیا، تا به ناوگان نیروهای محرک هستهای (در غیاب سلاح هستهای) زیردریایی دسترسی پیدا کند. از پیامدهای این توافق، لغو قرارداد استرالیاست؛ قراردادی به ارزش دهها میلیارد دلار که در سال ۲۰۱۶ با فرانسه برای زیردریاییهای برقیدیزلی امضا شد. رئیسجمهوری بایدن در تاریخ ۱۵ سپتامبر با حضور نخستوزیران استرالیا و بریتانیا، اسکات موریسون و بوریس جانسون، ضمن اعلام AUKUS تأکید کرد که این معاهده «سرمایهگذاری روی بزرگترین منبع قدرت ماست _یعنی معاهدات و متحدانمان.» گرچه قدیمیترین متحد امریکا، یعنی فرانسه، با خشمی قابل درک به این توافق واکنش نشان داد. ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه نیز این توافق را «خنجر از پشت» اطلاق کرد. در ۱۷ سپتامبر نیز امانوئل مکرون، سفرای فرانسه را از واشنگتن و کانبرا (و نه لندن) خارج کرد.
طنین بلند AUKUS نشان میدهد که تغییری عمیق اتفاق افتاده. برای امریکا این دراماتیکترین حرکتی بوده که تاکنون در مقابله با تهدید فزاینده چین، خصوصاً چالش دریایی اقیانوس آرام انجام داده؛ به اشتراکگذاردن فناوریهای باارزش نظامی و نیروگاههای محرک زیردریاییهای هستهای، با متحدی که در مدت ۶۳ سال، دومین بار است که به سویش گرویده (بار اول، این متحد کشور انگلستان بود). همانطور که نشان تعهد بلندمدت امریکا به چیزیست که «هند و اقیانوس آرام باز و آزاد» مینامدش.
بسیاری کشورهای منطقه که از سوی چین احساس خطر میکردند، با روی باز ازین توافق استقبال کردهاند. AUKUS حالا زمینه اولین ملاقات حضوری رهبران چهارگانه _امریکا، استرالیا، هند و ژاپن_ را در ۲۴ام سپتامبر در واشنگتن فراهم میکند. پس از خروج آشفته امریکا از کابل در ماه گذشته، صحبت از آن شد که امریکا دیگر در قدرت نیست و اعتماد متحدانش را نیز از دست داده. با وجود عصبانیت پاریس، AUKUS این روایت را تغییر میدهد. مایکل فوللیو، از مؤسسه لو (اتاق فکری در سیدنی) میگوید: «اهمیت بالاتر این اتفاق این است که ایالاتمتحده به تبع آن به متحدانش میافزاید و در مقابل متحدان او نیز قدرت امریکا را دوبرابر میکنند. و متأسفانه فرانسه از خسارات جانبی این اتفاق بوده.»
از نگاه استرالیایی، منشأ تحولاتی که به AUKUS انجامیدند، عمدتاً کشور چین بوده. دلیلش هم فشار سنگینی که چین بر استرالیا تحمیل کرد؛ قابلتوجهترین نمونه اخیر را میتوان پاسخ به درخواستی دانست که آنها جهت انجام تحقیقات مستقل در مورد منشأ پیدایی کووید۱۹ مطرح کردند. و همین عامل آنها را به عقبنشینی واداشت. فسخ قرارداد زیردریاییها با فرانسه اقدامی جسورانه بود. گرچه قرارداد با ناوالگروپ، (شرکتی که فرانسه در آن اکثریت سهام را در اختیار دارد) به دلیل افزایش هزینهها و تأخیرها با مشکل مواجه بود، اما با این حال یکی از بزرگترین قراردادها در تاریخ استرالیا بود؛ چنان بزرگ که هرگز گمان کنارگذاشتنش نمیرفت. اینکه با وجود مجازاتهای سنگین، دولت زیر بار چنین کاری رفته، مقیاس ریسک امریکا را به عنوان یک متحد و نیز جاذبههای این فناوری زیردریایی را نشان میدهد: دستاوردهایی که خیلی زیرجلکیتر رو به کسباند و برد طولانیتری هم به نسبت نمونههای برقی دیزلی دارند.
بریتانیا شاید مهمترین بخش از گروه سهگانه AUKUS باشد؛ قطعاً نقش این کشور به تبع تصمیم فرانسه مبنی بر عدم فراخوان سفیرش از لندن، کمرنگ شده است (آقای دریان انگلستان را «چرخ سوم» این معاهده لقب داده). با این حال این پیمان به آقای جانسون نقش رو به تغییر کشورش در جهان را نشان میدهد؛ موضوعی هماهنگ با تلاشهای پسابرگزیت جهت ترویج «بریتانیای جهانی» (بعد از این لیز تروس، به عنوان وزیر خارجه جدید، به طور جدی لقب قهرمان مییابد). و جوهر میبخشد به «شیب به سوی هند و اقیانوس آرام» که مرور اجمالی سیاست خارجی و دفاعی که در ماه مارس منتشر شد، آن را شامل میشده است.
برای فرانسویها نیز AUKUS روشنگر واقعیات عمیقی بود که در روابط بینالملل متبلور میشوند، و به ویژه این نکته که اروپا به جهت عدم وابستگی بیشاز حد به امریکا «باید به خودمختاری استراتژیک نسبی برسد». با این حال واکنش خاموش میان شرکای اروپایی فرانسه، شبهاتی در این باب پیش میآورد که چنین خودمختاری، چگونه و تا چه حد میتواند جدی باشد. پس از انتشار خبر توافق AUKUS، یک مقام آلمانی خواستار «وحدت و انسجام» میان قدرتهای غربی شد و البته اقرار کرد که انجام این کار مستلزم «تلاش بسیار» است. فرانسه به این نتیجه رسیده است که برای برخورد منصفانه در مواجهه با متحدان انگلوفون، نهایت تلاشش را خواهد کرد (این توافق سهجانبه، مقابل چشمان پنج کشور انجام میشود: که شامل سه کشور مشابه به انضمام کانادا و نیوزیلند میشود). اما خشمی که فرانسه، خصوصاً نسبت به استرالیا دارد، حس خیانت شخصیست.
این موضوعی ورای از دسترفتن قراردادی بزرگ است؛ موضوعی به همان اندازه دردناک. فرانسه با نقشش در منطقه هند و اقیانوس آرام، حیطه وسیعی را شکل داده؛ جایی محل نگهداری ۷ هزار سرباز و سکونتگاه نزدیک ۲ میلیون شهروند _منظور سرزمینهای جزیرهای نظیر کالدونیای جدید و پولینزی فرانسه است. این کشور به زحمت توانسته بود رابطهای به گمان خود نزدیکتر، با استرالیا برقرار کند. تا ۳۰ آگوست بیانیهای از مشاورههای سطح بالای وزرای استرالیا و فرانسه در مورد «قدرت مشارکت استراتژیک ما» منتشر و بر «اهمیت برنامه آینده زیردریاییها» تأکید شده بود. با این حال، نه در آن اجلاس و نه در بسیاری دیگر که در ماههای بعد از آن شکل گرفت، هیچگونه اطلاعرسانی به فرانسه انجام نشد. فرانسوا هیسبورگ، یک کارشناس سیاست خارجی فرانسوی که از طریق اتاق فکرهاش سالهاست در ایجاد ارتباط با استرالیا نقش دارد، میگوید: «شش ماه نهانماندن اصلاً کار کمی نیست».
اتفاقی که حالا برای فرانسه افتاده، میتواند به منزله هشداری باشد برای یک کودتای استراتژیک علیه سه شریک AUKUS. ایدهای که دولت از همکاری متقابل به منظور چککردن چین ارائه داده، ایدهای منطقی بوده است. اما جدایی بنیادین از متحدی که نقشش هیچ کم نبود _و در عین حال از نقاط قوت جدی برای هند و اقیانوسیه محسوب میشد_ کار را سخت خواهد کرد. حالا تیم AUKUS ناچار است به تلاشهایی مازاد؛ تا آسیبهای ناشی ازین اتفاق را به حداقل برساند.
دوم، بحث دیپلماسی امریکاییست. فرانسویها دلخور بودند، درست! اما رفتار مناسبی در مقابل این اتفاق از خود نشان ندادند. دلیلش هم برخورد ضعیفی بوده که دولت بایدن در خروج از افغانستان داشته است؛ نمونهای از بیکفایتی امریکا در سیاست خارجی. دو اتفاقی که با فاصله کوتاه از پی هم اتفاق افتادند، داستان را مثال الگویی واحد به مخاطب جا میزنند. و این نشانه خوبی برای مدیریت روابط با کشوری مثل چین نیست؛ که عناصر رقابت نظامی، اقتصاد آزاد و همکاری در بحث آبوهوا و کنترل تسلیحات را شامل میشود.
سوم، سیاستهای خارجی امریکا اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. همینطور سیاستهای شخص آقای بایدن؛ به دلیل تأکید بیش از حد بر بعد نظامی و عدم توجه کافی به دیپلماسی و سایر ابزارها. ابتکار هستهای و زیردریاییها حرکتی بزرگی در جبهه دفاعی بوده است، اما چین هم از نظر اقتصادی و مالی به طور فزایندهای قدرتمند است. چین، در انتقاد از AUKUS، از اصطلاح «ذهنیت جنگ سرد» استفاده کرد. روز پس از آن هم درخواست پیوستن به CPTPP را مطرح کرد (یک پیمان تجاری ۱۱ کشور بینالمللی)؛ پیمانی که به گمان امریکا راهی برای محدودکردن نفوذ چین تلقی میشد. بگذریم که بعدها این پیمان را هم کنار گذاشت.
هیچ راهکار سریعی برای جبران اشتباهات امریکا در سیاست اقتصادی این کشور وجود ندارد. در واقع رقابت میان چین و امریکا، همراه با متحدانشان تا سالهای متمادی در بسیاری زمینهها امتداد خواهد داشت. و این چالش ژئوپلتیک قرن ۲۱ است. که حالا در AUKUS نقطه عطف جدیدی به دست آورده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟