تولیدملی، خودکفایی، توانداخلی و ... واژگانی جذاب و دوستداشتنی که البته در ایران تنها ماکتی از آنها را میتوانیم لمس و مشاهده کنیم. سالهاست که با توجه به مشکلات موجود در زمینه تحریمها و مصائبی از این دست، مسئولان ارشد نظام بارها از اتکا به توان داخلی و حرکت به سوی تولید ملی سخن گفتهاند. شیوه و راهبردی مناسب و کارآمد که اجرای ناقص و مسالهسازی دارد. اینکه مسئولان مدام در فکر پویایی صنعت ایران هستند و میکوشند این چرخ مربعی شکل را به حرکت در بیاورند قابل تقدیر است اما به نظر در حال حاضر بیشتر شبیه به شعارهایی است که همیشه مسئولان سر دادند و مردم هزینه آن را پرداخت کردهاند.
تحمیلِ تولیداتِ ملی با قیمت ارزی به مردم!
شاید بتوان نماد بارز این مساله را در صنعت خودروسازی مشاهده کرد؛ صنعتی عریض و طویل و پولخوار که با نوازشهای حاکمیتی به کودکی لوس و تنپرور شبیه شدهاست که هر قدم آن خیر و برکتی برای ولینعمتان ندارد ولی مدام با غرغرهای بیمنطق از شرایط بهره میبرد. سالهاست دو شرکت بزرگ و اصلی خودروسازی ایران یعنی «سایپا» و «ایرانخودرو» محصولات خود را به اسم تولید ملی با قیمت ارزی به مردم قالب میکنند ولی هر زمان که قیمت ارز افزایش پیدا میکند به بهانه تحریم و افزایش نرخ دلار، قیمت محصولات خود را نیز افزایش میدهند! مرثیه به همین جا ختم نمیشود و درد ادامه دارد! آنها گاهی نیز از ناتوانی در واردات قطعات سخن میگویند و ناله سر می دهند؛ نکته ای که تولید ملی را از اساس زیر سوال میبرد و شرکتها را به صورت دستگاههای مونتاژگر به مردم معرفی میکند.
گروگانگیری رفاهِ ایرانیانِ با برچسب تولید داخلی
بخش دیگری از این مرثیه مربوط به زیانآور بودن این شرکتهاست که با وجود فروش چند برابر قیمت محصولات مدام از ضرر و زیان نیز سخن میگویند که حامیان رسانهای این شرکتها این گونه درباره مهمترین دلایل زیانده آنها سخن میگویند: «عملکرد منجر به زیان شرکتهای سایپا و ایرانخودرو در دوره مالی سال ٩٧ (آغاز تحریمها)، مازاد بهای تمام شده نسبت به بهای فروش محصولات و تحمیل هزینههای مالی(معادل ۱۳ درصد درآمد عملیاتی برای ایرانخودرو و ۳۰ درصد درآمد عملیاتی برای سایپا) است. همچنین هزینه خرید قطعات و مواد مستقیم برای هر دو شرکت نیز جهش قابل ملاحظهای داشته و این رقم برای ایرانخودرو معادل ۵۰ درصد و برای سایپا معادل ۷۱ درصد برآورد شده است. بنابر تحلیلهای صورت گرفته، ساختار هزینهای صنعت خودروسازی کشور از چهار نقصان عمده رنج میبرد که عبارت اند از فشار هزینههای غیرعملیاتی، عدم توازن بهای فروش و بهای تمام شده، عدم توازن میان ارزبری و ارزآوری و زنجیره ارزش نامتوازن». این وضعیت و ظلم در حق مردم برگرفته از حمایتهای بدون شرط از شرکتها و صنعتهایی است که به هیچ ارگان و نهادی پاسخگو نیستند و با سواستفاده از مولفههایی مانند تولیدملی و حمایت از کارگر ایرانی زندگی و رفاه ایرانیان را گروگان گرفتهاند.
مصائب ناتمامِ لوازمِ خانگی
در همین حال موضوعی که به تازگی فضایجامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است موضوع ممنوعیت دستوری واردات کالاها و لوازم خانگی کرهای به ایران است؛ مسالهای که با فرصتطلبی صاحبان و روابطعمومیهای کارخانههای لوازم خانگی داخلی و نامهنگاری با مقامِ معظم رهبری صورت گرفت. تولید ملی و حمایت از کارگر و سرمایهگذار ایرانی مورد حمایت همه مردم است ولی زمانی که این کارخانهها نیز مانند شرکتهای خودروسازی اجناس و محصولات خود را به قیمت منهتن آمریکا و با کیفیت کراچی به مردم قالب میکنند نباید هیچ دستگاه و نهادی نظارتی بر آنها داشته باشد؟!مسالهبعدی اگر این کارخانهها از قیمت و کیفیت خود مطمئن هستند چرا حق انتخاب را از مردم ایران میگیرند؟! چرا نمیگذارند خود مردم انتخاب کنند؟! در این موضوع که دیگر بحث گزینه اصلح و بررسی صلاحیت نباید به دست سایرین صورت بگیرد، مردم میتوانند با توجه به زیبایی، کیفیت و قیمت آن محصولی که صلاح میدانند برای خود انتخاب کنند!
احتکار و کم فروشیِ در زمان اوج نیازِ مردم
از عدمنظارت بر محصولات، قیمت و کیفیت اجناس که بگذریم، سیاستی دیگر که برای بالا بردن قیمتها توسط کارخانههای داخلی صورت میگیرد بحث احتکار و کمفروشی در زمان اوج نیاز مردم است!
زمانی که مردم به اجناس نیاز پیدا میکنند ولی کارخانههای نازپرروده که حمایتهای نهادهای قدرت را به دنبال دارند با کاهش تولید و احتکار و توزیع قطرهچکانی قیمتها را افزایش میدهند و هیچ نهادی به داد مردم نمیرسد و هرقدر نامه اعتراضی هم بزنند صدای آنها به گوش هیچکس نمیرسد!
اگر قرار بر حمایت از تولیدکننده برای جلوگیری از خروج ارز و تحقق آرمانهاست از سمتی نیز باید به داد مردم رسید و از یک جانبه گرایی جلوگیری کرد و نگذاشت بیش از این مردمی که با تورم، تحریم، دشمن داخلی و خارجی، دلال و ... درگیر هستند دچار ناز پروده های زورگو نیز شوند که با مردم مانند کودکان یتیمی برخورد میکنند که اگر هر بلایی سرشان بیاید، عدهای میگویند خودشان خواستند که اینگونه زندگی کنند و سبک زندگی در ایران این چنین است...!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟