هنریکه کاپریلز، کاندیدای سابق ریاست جمهوری سال ۲۰۱۳ گفت: «نمیدانم نیکولاس مادورو چطور این ظرفیت را دارد که مدتی طولانی در قدرت بماند.» یان برمر، دانشمند علوم سیاسی در سال ۲۰۱۷ نتیجهگیری کرد: «روزهای پایانی مادورو فرا رسیده است.» مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۹ وعده داده بود که: «روزهای مادورو دیگر به شماره افتادهاند.» و رئیسجمهور ونزوئلا حالا خرسند از این است که ثابت کرده تمام این حرفها اشتباه بودهاند. رفتار او در حین پخش برنامههای تلویزیونی دولتی این روزها رفتاری آرام و متین است. مادورو در ماه اکتبر جمعی را به کاخ ریاست جمهوری برده بود تا تزئینات شیک کریسمس را بهشان نمایش دهد. و در حالی که به آهوی تزئینی اشاره میکرد با صدای بلند گفته بود: «وای چقدر ناز!»
اینطور شادیها و تفریحاتِ جشنیطور در خارج کاخ به هیچ وجه امر مرسومی نیست. آقای مادورو ناظر بر یکی از بدترین و بزرگترین رکودهای تاریخ جهان بوده. کسی که تحت مدیریت بیکفایتش، اقتصاد ونزوئلا ۷۵ درصد کوچکتر شد. در دوران او حدود ۶ میلیون نفر مهاجرت کردهاند: یعنی چیزی بالغ بر یکپنجم کل جمعیت. با فرض عادلانهبودن انتخابات در ونزوئلا، بسیار نامحتمل بود که او پیروز باشد. حمایتی که او در نظرسنجیها به دست آورده چیزی بیش از ۱۵ درصد نبوده است. اما آقای مادورو یک خصلت دارد و آن اینکه به آدمهای کوچک رخصت نمیدهد برایش تعیین تکلیف کنند. در طول پنج سال اخیر رژیم او تا حدودی از حالت استبدادی به حکومتی باز تبدیل شده. زمانی که مردم ونزوئلا برای انتخابات شهری در ۲۱م نوامبر پای صندوقهای رأی بروند، بعید است که مخالفان _یعنی آنها که به امید تغییر شرکت کردهاند_ شانس چندانی برای پیشبرد اهداف خود داشته باشند. در اینجا به شش گامی اشاره شده که آقای مادورو را در مسیر خودکامگی باقی نگه داشته است.
مهمتر از همه این است که او براندازی نهادها را تداوم بخشیده و گسترش داد؛ تا اینکه سلف هوگو چاوز آغاز شد، کسی که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ رئیسجمهور ماند. پس از آنکه در سال ۲۰۱۵ حزب سوسیالیست متحد مادورو کنترل پارلمان را از دست داد (که اکثر ناظران آن را آخرین انتخابات از راه دوری میدانند که عادلانه برگزار شد)، برای جلوگیری از پیشرفت مخالفان، اقدامات مختلفی انجام شد. دادگاه عالی مملو از وفادارترین قضات بود. در سال ۲۰۱۷، مجلس منتخب منحل شد و مجلس مؤسسان جایگزینش گردید. بعد از آن مجلس دوباره پا گرفت؛ آن هم با اکثریت سوسیالیست که با انتخاباتی ناعادلانه روی کار آمده بودند. مرجع انتخاباتی که بر این تغییرات نظارت داشت، به وضوح مغرضانه رفتار کرده بود.
در چنین شرایطی رژیم نیز کنترل خود را بر رسانههای رادیویی سختتر کرده است. کانالهای اختصاصی در تصرف افرادی است که یا همدرد رژیم هستند و یا تصمیم دارند در مسیرش گام بردارند. دولت تقریباً تمام روزنامهها را تعطیل کرده است. قرار بوده که قبل از انتخابات، احزاب اپوزیسیون دسترسی برابری به رسانهها داشته باشند (مانند آنچه در ماه نوامبر واقع شد)؛ ایدهای که در عمل، اجرایی نشد. تجزیه و تحلیل اخیری که در کانال اصلی تلویزیون دولتی پوشش داده شد در سه روز از نُه روز مورد بررسی، تقریباً هیچ نامی از مخالفان نبرده و در باقی اوقات نیز فقط به صورت خلاصه و تحقیرآمیز با عناوین «رادیکال» یا «افراطی» ازشان یاد کرده بود. چندین وبسایت منتقد رژیم نیز تا حالا مسدود شدهاند.
آقای مادورو که شغل خود را از نظامیای ارث برده بود که هم عامل (در سال ۱۹۹۲) و هم هدف (در سال ۲۰۰۲) تلاشهای کودتایی بوده، مایل است از هر اتفاق ناخوشایند مشابهی اجتناب کند. چاوز در زمان ریاست جمهوریاش ارتشی ایجاد کرد که به خودش وفادار بود، و نه به ونزوئلا. آقای مادورو از جاسوسان کوبایی برای یافتن افسرانی که «احتمال مشکلساز بودنشان هست» استفاده میکند. هدف او پاکسازی این گروه از افراد است. یکی از مقامات سابق دولتی میگوید: «باور کنید که او در صورت لزوم بیرحم هم میتواند باشد». دهها افسر زندانی شدهاند. برخیشان نیز مورد شکنجه قرار گرفتهاند. همین ماه گذشته بود که ژنرال رائول بادوئل، در بازداشتگاهی که توسط سیستمی امنیتی اداره میشد، درگذشت. وزیر دفاع سابق که پس از کودتای ۲۰۰۲، به چاوز کمک کرده بود به ریاستجمهوری برگردد، در سال ۲۰۰۷ با او از در مخالفت درآمد. او بخش عمده حیاتش را (علیرغم تلاشهای خانوادهاش برای صدور رأی بخشش) به اتهام فسادی ثابتنشده در زندان بود. دخترش معتقد است که او به قتل رسیده است. (در حالی که دولت ادعا کرده او بر اثر کووید۱۹ جان باخته.)
افسرانِ حامی رژیم تمایل به پیشرفت دارند. در دوران مادورو، نیروهای مسلح کنترلِ غیررسمی، استخراج طلا و الماس را به دلایلی که هیچ کدام قابل توضیح نیستند در دست گرفت. صنعت نفت ونزوئلا به تبع تحریمها و سوء مدیریتها، سودمندی و درآمدزایی سابق را ندارد. اما رژیم روشهای دیگری نیز برای تکریم وفاداری در اختیارش هست. یکیاش این که به دوستان اجازه داده شود در پارکهای ملی، خانه بسازند. گمان میرود افسران و مقامات از جمله صاحبان عمارات مجللی باشند که در مناطق ساختوساز ممنوع، ساختمانسازی کردهاند؛ از جمله در مجمعالجزایر کارائیب لوس روکس و کوهِ ظاهراً محافظتشدهای که بالای کاراکاس است.
برخی معتقدند قیامهای تودهای زمانی علیه رژیم مادورو برانگیخته شدهاند که او داشته اقتصاد را نابود میکرده. اما اینطور نیست. بسیاری از عصبانیترین ونزوئلاییها و آنها که انرژیشان زیادی کرده بود به خارج کشور گریختهاند و حالا پول نقد به خانههاشان میفرستند؛ فقط برای اینکه بستگانشان بتوانند زنده بمانند. آنهایی هم که ماندهاند به طور روزافزونی در حال وابسته شدن به دولتاند. حتی اگر ناچار به شورش هم بشوند مدام ترس این را خواهند داشت که از گرسنگی بمیرند. در سال ۲۰۱۶ آقای مادورو مقرر کرد که دو بار در ماه به افراد به صورت اعانه غذا داده شود. واجد شرایطِ دریافتکنندگان غذا نیز کسانیاند که کارت شناساییای را که در پایگاه حامی دولت برای رأیدهندگان صادر میشود، در اختیار داشته باشند. پیغام روشن است: «وفادار باشید تا غذا گیرتان بیاید.»
شاید شگفتآورترین اقدام مادورو این بوده که دلار را پذیرفته. او که پیشتر ارز را با عنوان «ابزاری امپریالیستی» اطلاق نموده و محکوم کرده بود، حالا میگوید «خدا را شکر» که این شاخص هنوز بقا دارد. تغییر در سال ۲۰۱۹ اتفاق افتاد؛ زمانی که قطعی برقی ششروزه باعث شد پرداختهای الکترونیکی غیرممکن شوند. واقعهای که مردم را وادار کرد دلار را قبول کنند؛ این کار به لحاظ فنی، غیرقانونی محسوب میشد. از آن زمان رژیم دست از کنترل قیمتها و ثابت نگهداشتن نرخ ارز برداشته است و در عوض به روی دلار آغوش گشوده. تا ماه ژوئن، حدود ۷۰ درصد مبادلات به طریق دلار انجام شده است؛ سیاستی که باعث شده تورم سالانه از اوج ۲ میلیون درصدیاش در سال ۲۰۱۹، به زیر ۲ هزار درصد کاهش پیدا کند... اتفاقی که طبق استانداردهای آقای مادورو موفقیت به حساب میآید.
استفاده از دلار باعث شده ارسال حوالهها سادهتر شود. همانطور که زندگی را برای افراد متوسط تا میزان قابل تحملی نرمتر کرده است. کازینوهای سرتاسر کشور دارند مجدداً بازگشایی میشوند. در حباب نسبتاً متمول شرق کاراکاس، فروشگاههای ارزهای سخت (hard-currency: ارزی که احتمال کاهش ناگهانی یا نوسان داشتنهای زیاد ندارد. مترجم.) همه چیز را از لباس اسکی طراحیشده گرفته تا شربت افرای ارگانیک به فروش میرسانند. بدبینان این فرآیند را «Pax Bodegónica» نام گذاشتهاند؛ یعنی صلح از طریق اغذیه لذیذ.
ونزوئلا برخلاف دیگر رژیمهای استبدادی نظیر کره شمالی (که به تمامیتخواهیشان معترفاند. مترجم.) هنوز ادعای «دموکراسی بودن» دارد. آقای مادورو در خلال مبارزات انتخاباتی ۲۴ روزهی پیش از انتخابات ماه جاری، از مردم خواست تا در آن شرکت کنند. رأی دادن، «بهترین روش برای نمایش دموکراسی ونزوئلا» محسوب میشد. اما رژیم او همینطور نشان داده است که زمانی که او در معرض شکست انتخاباتی باشد، تقلب میکند، یا نتایج را نادیده میانگارد... و یا هر دو کار را تؤامان انجام میدهد.
این تاکتیک تنها به استمرار حیات این رژیم نینجامیده... بلکه به نظر میرسد باعث شده بسیاری از ونزوئلاییها باور کنند که دموکراسی کارآیی ندارد. در پژوهشی که در ماه اکتبر توسط دانشگاه کاتولیک آندرس بلو در کاراکاس انجام شد، نیمی از ونزوئلاییها گفتند که ترجیح آنها «صورتی دموکراتیک از رژیم» است؛ چیزی که از زمان روی کار آمدن مادورو ۱۸ درصد کاهش داشته است.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟