آبان که به پایان برسد، سال ۱۴۰۰ وارد ایستگاه نهم خود می شود، نه ماهی که در ادامه روزهای پر التهاب سال گذشته، همچنان با چالش های مهم اقتصادی در صنایع مختلف همراه است. روزگار نشر اما، به واسطه بازار متلاطم سالهای اخیر چاپ و گرانی بیش از اندازه کاغذ و مقوا و در مواقعی کمبود کاغذ به حد کافی مچاله بود حال آنکه کرونا نیز طی دو سال، این چروک ها را عمیق تر کرده است. هر چند در دولت قبل، وزارت ارشاد و وزارت صنایع وقت با تمرکز بر این معضل، سعی داشتند تا با واردکنندگان مورد تأیید خود اقدام به واردات کاغذ کنند، اما انتظار این واردکنندگان در صف تخصیصهای ارزی بانک مرکزی تا پایان سال گذشته از یک سو و سواستفاده برخی دیگر از این فرصت به نفع خود از سوی دیگر، گره ماجرا را بیشتر کرد. به طوری که در نیمه اسفند ۱٣٩٩ نخستین زمزمههای کمبود کاغذ میان ناشران به گوش رسید. در پی ناموفق بودن اقدام ناشران در تهیه کاغذ و همچنین کمبود شدید کاغذ برای انتشار مطبوعات، کمکم کمبود کاغذ به نبود آن تبدیل شد. نبودی که امروز پرده از احتکار آن با رانت ارز دولتی برداشته شده است. تصور کنید که کشور بهطور میانگین هر سال به ۳۲۰ هزار تن کاغذ کاغذ تحریر نیاز دارد. حال آنکه این احتکار ۲ هزار و ۲۰۰ تن کاغذ بود.
خلق خود ساخته سلاطین کاغذ
درست ماه های ابتدایی سال ٩٧ بود که به دنبال وضعیت بغرنج کاغذ، دولت تصمیم گرفت تا ارز دولتی را در اختیار واردکنندگان کاغذ قرار دهد. این وارد کنندگان، درواقع ناشرانِ داوطلبی بودند که می بایست مدارکی چون تصویر پروانه معتبر نشر، اطلاعات مربوط به شماره مجوز صادرشده از سوی سامانه صدور مجوز چاپ و نشر کتاب دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی و تصویر مجوز ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مربوطه (برای ناشران شهرستانی) را در کارنامه خود داشته و وارد سامانه می کردند. همچنین روند فعالیت ناشر طی سال های اخیر و انتشار بیش از ٢۵ عنوان کتاب از جانب وی نیز از دیگر معیارهای این روند بود. از طرف دیگر، این ارز دولتی و تخصیص کاغذ اولویت هایی برای اعطا شدن هم داشت و طبق بیانیه کارگروهی که وزارت ارشاد وقت تایین کرده بود؛ مشمول کتابهایی با رویکرد فرهنگ و هنر اسلامی و ایرانی، کتاب های برگزیده در جشنواره های معتبر، کتاب هایی در جهت نیاز و برای ارتقای سطح علمی شد. در نهایت پس از ٦ جلسه بررسی و با در نظر گرفتن معیارهایی که عنوان شد، برای ٥٢٦ ناشر حواله کاغذ صادر شد؛ ۵٢۶ ناشر از بین ۵۴۰ ناشر فعال در کشور که به عبارتی حدود ٩۰ درصد از ناشران را در بر می گرفت. یعنی ٩۰ درصد از ناشران ارز دولتی برای واردات کاغذ دریافت کردند اما با تمام این اوصاف قیمت کتاب بیش از ۵۰ درصد گران شد! در این میان و طبق گزارش خبرگزاری تسنیم، علیاکبر تورانیان یکی از ناشرانی بود که در فهرست نخست واردات کاغذ برای واردات دو هزار تن کاغذ به ارزش بیش از یک میلیون دلار تأیید شد، هرچند طبق آخرین اخبار موفق به دریافت ارز تخصیص یافته از بانک مرکزی نشد. یا شرکت تعاونی ناشران استان قم در سال ٩٧ موفق به واردات ٢۵۰ تن کاغذ چاپ و تحریر به کشور شده بود، برای واردات شش هزار تن کاغذ ثبت شده که البته نتوانست ارز بانک مرکزی را دریافت کند. هرچند برخی افراد از جمله محمد متولی توانستند از بانک مرکزی برای واردات ٣۰۰ تن کاغذ چاپ و تحریر ارز دریافت کنند اما در نهایت این طرح نتیجه مطلوبی به همراه نداشت چراکه باعث شد بعضی از ناشران از وضعیت پیش آمده سو استفاده کرده، کاغذ را گرفته و در بازار آزاد بفروشند، اتفاقی که در نهایت، سلاطین کاغذی را خلق کرد و در میان ناشرانی که تنها با وعده مدیران به تخصیص ارز، ماه ها بدون کاغذ منتظر ماندند، برخی از ناشران از فرصت پیش آمده استفاده و با زدن برچسب قیمت جدید روی قیمت قبلی، کتابفروشی را مجبور می کردند تا کتاب را با قیمتی که آن ها می خواهند به مشتری بدهد! پس از اتفاقاتی که رخ داد، کارگروه کاغذ در بدنه وزارتخانه وقت بار دیگر سعی کرد تا تمامی کاغذهای وارده برای چاپ و تحریر و روزنامه با مجوز این وزراتخانه به کشور وارد و توزیع شود. اما متاسفانه این واردات و توزیع دوباره در سایه غفلت و نبود نظارت بر عملکرد آن، به جسم نیمه جان نشر ضربه های تازه ای وارد آورد از جمله تشکیل پرونده های تعزیراتی برای برخی واردکنندگان و ناشران، ادامه فروش حوالههای کاغذ ناشران در بازار و...
درد،کاغذ است یا محاسبات به دلار؟
حال دولت عوض شده پس مانور رسانه های حامی دولت در خصوص گرانی کاغذ و کتاب فعلا حول محور ارز دولتی و اثرات بلند مدت آن می گذرد. ضمن اینکه معاون اول رئیس جمهور اخیرا قول تامین کاغذ مورد نیاز نشر و مطبوعات را داده و وزیر فرهنگ نیز از خودکفایی در تولید کاغذ صحبت کرده است؛ حرف هایی که زیباست ولی با شرایطی که امروز بر اقتصاد کشور حاکم است گویی فقط در همان کتاب ها باید آن را خواند. همین حالا اگر درباره وضعیت نشر از ناشران و کتابفروشی ها بپرسید و علت گرانی کتاب را جویا شوید پاسخ می دهند که کاغذ نیست یا کاغذ گران شده است. یعنی جدا از سایر مواد اولیه، اصلی ترین عنصر مربوط به گرانی کتاب را، کاغذ می دانند. چنانچه موازی با اظهارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره خودکفایی در تولید داخلی کاغذ قیمتها در بازار کاغذ با افزایش ناگهانی به مرز ۷۰۰ هزار تومان نزدیک شدهاند! تناقضاتی که موجب بیاعتمادی مشتریان به این بازار و عدم خرید و فروش جدی و در نتیجه رکود نسبتاً شدید شده است. گزارشها از بازار کاغذ نشان میدهند که قیمت کاغذ تحریری که تا دو روز پیش بندی ۶۳۰ هزار تومان بود حالا به بندی ۶۹۰ هزار تومان رسیده است، افزایش قیمتی که نه به پشتوانه افزایش تقاضا ایجاد شده است و نه از کاهش عرضه. اما دلیل چیست؟مگر این حواله های دولتی که به ناشران داده شد برای واردات کاغذ و بهبود وضعیت کتاب نبود؟مگر اصلی ترین معضل بازار نشر و کتاب کاغذ نبود؟اصلا مگر به همین دلیل این حواله ها رایج نشد؟اصلا مگر همین حواله ها که منجر به رانت شد حال دستاویز برخی رسانه ها و عامل مرگ کتاب و کاغذ عنوان نشد و نسبت به لغو آن اخباری منتشر نشد؟ پس دلیل این افزایش چند ده درصدی قیمت کتاب چیست؟ شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که احتمال آنکه ناشران محاسبه قیمت کتاب را با نرخ دلار آزاد و نه ارز دولتی انجام داده باشند زیاد است. از طرف دیگر به نظر میرسد بازار کاغذ امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر و دار حواشی و تلاطمهای ناشی از جو روانی شده است.
بر بساط گرانیِ های کاغذی
جالب آنکه ناشران چاپی که در حال حاضر برای بازگشت به حالت عادی ناشی از وقفه پاندمی کرونا در تلاش هستند، اکنون گرفتار افزایش قیمت کاغذ کاهی نیز شده اند. قیمت کاغذ کاهی در سه ماه گذشته افزایش قیمت ٢۰ درصدی داشته و حتی انتظار میرود که در پایان این فصل حداقل تا ۱۰ درصد دیگر نیز به قیمت آن افزوده شود. همچنین بنابر اعلام تورنگ چاپ، قیمت کاغذ کاهی که در سال ٢۰٢۰ به زیر ٣۰۰ دلار در هر تن رسیده بود، اکنون نزدیک به ۵۰۰ دلار در تن است و انتظار میرود که در ماههای جاری ۱۰۰ دلار دیگر نیز به ازای هر تن افزایش یابد. البته ایسنا به برخی از کارخانههای کاغذسازی معروف که صادرکننده کاغذ کاهی به خاورمیانه و کشورهای حومه بودند اشاره می کند که یا تعطیل شدهاند و یا به دلیل مشارکت در مشاغل جدید مهاجرت کردهاند. احتمالا همین موضوع باعث عدم تعادل عرضه و تقاضای این محصول حیاتی شده و قیمت کاغذ کاهی را نیز برای خریداران افزایش داده است.
در پایان باید امیدوار بود که در این سراشیبی وضعیت نشر، نویسندگان و مترجمانی که این روزها کتاب هایشان در یک قدمی انتشار و در تلاطم خارج از قاعده کاغذ و دیگر لوازم نشر بلاتکلیف مانده، در این دستورالعمل های تازه از سوی وزارت ارشاد و معاونت فرهنگی جدید به نتیجه ای برسند. هرچند افسوس زمان از دست رفته، معیشت معلق مانده و عرصه فرهنگ سیلی خورده در کشوری که به عقبه تمدن و فرهنگی بودنش می بالد، کمترین تبعات این امید و چشم انتظاری به مدد متولیان است!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟