در اواخر سالهای جنگ و در دوران سازندگی، فروشگاههای لباس دست دوم در شهرهای مختلف رواج زیادی یافت و چون این وضعیت تقریبا همزمان بود با نمایش یک سریال ژاپنی، این فروشگاهها به فروشگاههای تاناکورا مشهور شدند. البته در ابتدای، لباسهایی با کیفیتهای مناسب وارد میشد، برخی حتی لباسهای جشن و مهمانی خود را از این فروشگاهها تهیه میکردند و با یک خشکشویی، سر و ته قضیه را هم میآوردند. گرچه رفتهرفته با شکوفایی اقتصادی در دوران سازندگی بازار تاناکوراییها هم کساد شد و جنسشان بنجل. اما اینک با بازگشت رکود و تورم و مشکلات اقتصادی، دوباره تاناکوراها وارد میدان شدهاند. این فروشگاهها البته در اغلب نقاط دنیا، طرفدارانی دارند. اما متاسفانه رواج استوکفروشی، میتواند به صنعت پوشاک تولید داخل ضربه بزند؛ آنهم پس از ضربهای که تولید داخلی مدتی است از قِبَل ورود پارچه و پوشاک چینی خورده است و میخورد.
تصحیح سمت و سوی جریان یارانه به نفع تولیدکننده
مردم با توجه به درآمد کمی که دارند، طبعا ترجیح میدهند کالای ارزان بخرند. و تاناکوراها این نیاز آنها برآورده میکنند و اینجاست که تفاوت رابطه یارانه مستقیم با یارانه دادن به بخش تولید و حمایت بیشتر از آن رخ مینماید؛ اگر یارانه به سمت بخشهای تولیدی برود و از این بخشها حمایتهای جدی به عمل آید، طبعا تولید داخلی ارزانتر تمام شده و مردم راضیتر خواهند بود؛ چرا که کیفیت پوشاک داخلی کم از انواع خارجی ندارد. اگر بتوان بین بخش تولید و مردم اعتماد دوجانبه برقرار کرد طبعا، هر ایرانی دوست دارد جنسی را بخرد که خانواده و همسایه و دوستانش در تولید آن نقش داشتهاند؛ یعنی در این بخش شاغل بودهاند. نکته مهم این است که یارانه خوب است، اما به شرط آنکه از تولیدکننده و سرمایه داخلی حمایت کند و بر آن آسان بگیرد. در این صورت نه از بیکاری خبری خواهد بود و نه از تاناکورا.
خبرنگار «فراز» در رابطه با افزایش توجه مردم به تاناکورا و استوک فروشی، گفت و گویی داشته است با سید یعقوب موسوی، جامعه شناس و استاد دانش الزهرا.
یکی از مسائلی که مدتی است در جامعه ما رواج بسیاری یافته، دست دوم و استوک خری است؛ به ویژه در بخش لباس و کفش، نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
استوک خریدن و دست دوم فروشی، در اغلب کشورهای دنیا، حتی اروپا رواج دارد. برخی از ثروتمندان حتی حاضرند لباس و یا وسائل دست دوم یک سلبریتی را با قیمت گران خریده، استفاده کرده و پُزش را بدهند؛ پس این مسئله، یک پدیده اقتصادی جدید نیست؛ بلکه ادامه اقتصاد تجاری و خرید و فروش به شکل مدرن و امروزی است. حتی میتوان گفت این روش، نوعی بازسازی نظام دستفروشی است به شکل آبرومندانه. حدود ۵۰ درصد فروشندگانی هم که فروشگاه و یا برندی دارند، اجناس خارج از رده و استوک عرضه میکنند. اما البته این ماجرا در کشور ما، داستان دیگری دارد؛ هر چه معضلات اقتصادی مردم افزایش مییابد، بازار دست دوم فروشی رونق بیشتری پیدا میکند.
با توجه به گرانی کالاها در همه زمینهها، لباس و کفش هم از این قاعده مستثنا نیستند. بسیاری از تولیدکنندههای داخلی فروش ندارند؛ چرا مردم سراغ جنس مستهلک میروند؟
بخش مهم مطلب بحث فشار اقتصادی است که به طبقات کم درآمد وارد میشود، اینان ناچارند سراغ جنس ارزان قیمت و مستهلک بروند. این نوع خرید و فروشها بیشتر در بخشهای مرکزی و حاشیهای و شهرستانها و مناطق محروم بیشتر به چشم میخورد که نشانه فلاکت رو به گسترش اقتصادی است. ارزش پول ملی ما روز به روز رو درحال کاهش و فاصله طبقاتی در حال افزایش است؛ این مسئله زنگ خطر و اضمحلال و مرگ اقتصادی است که تمامی مناسبات اقتصادی اجتماعی مردم را به هم زده و به همه سطوح رخنه کرده؛ و حتی اعتقادات و پایبندیهای اجتماعی را تحت شعاع خود قرار داده است؛ کشور ما در یک شرایط بحرانی خاص قرار دارد، که نمیتوان از آن چشم پوشید. تاناکورا یا استوکپوشی نشان میدهد که علاوه بر معضلات واضح اقتصادی که با آن مواجهیم، در زیر پوست جامعه ما، هم اتفاقات دردناکی در حال وقوع است؛ اینکه مردم ما، که منابع گوناگون برای صادرات دارند و تنها با اتکا به فروش نفت، زمانی، ثروتمندترین کشور منطقه بودند، اکنون باید لباسهای دست دومی را بپوشند که از شیلی یا بنگلادش وارد کشور میشود و با این وضعیت کرونایی، ممکن است برای آنان مشکلاتی از نظر سلامتی هم به وجود آورد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟