بازار کفش، کسب و کاری دیگر درحال خاموشی
بازار کفش سپهسالار با قدمتی بیش از نیم قرن، این روزها دوران سختی را سپری میکند. از سویی کسبوکار رونقی ندارد و فروش مغازهها به گفته کسبه کاهشی بسیاری را تجربه میکند و از سوی دیگر، طرح انتقال تولیدیهای کفش سپهسالار از این منطقه به شهرکهای صنعتی و پلمب مغازههایی که در مجموعههای فروشگاهی قدیمی دایرند، باعث ناامیدی و نگرانی کسبه شده است.وقتی در بازاری روی شیشه اکثر مغازهها کاغذ حراج دیده میشود و در سرتاسر خیابان سپهسالار برخلاف گذشته اثری از مشتری نیست، یعنی چراغ زندگی اینجا خاموش است.
رکودی که در دوران جنگ هم سابقه نداشت!
یکی از فروشندگان کفش زنانه بازار میگوید: «من ۲۰ سال است در سپهسالار مغازه دارم. قدیمیها میگویند حتی در دوران جنگ هم شاهد کسادی نبودیم. با آن که بازار از کفشهای ایتالیایی و چرم اصل خالی شده و در اختیار اجناس چینی و هندی ارزان قیمت قرارگرفته که قیمت بعضی اقلام آن گاه با قیمت دو عدد پیتزا برابری میکند، بازهم خبری از مشتری نیست.»
اما در ویترین مغازهها قیمتها عجیب هستند. بیشتر مغازهها کفش و چکمههای چرم با قیمت ۲۵۰ هزار تومانی را تبلیغ میکنند؛ مبلغی که برای کفش چرم کمی بعید است واقعی باشد. وقتی از مغازهداری علت این ارزانی را میپرسیم، میگوید: «اینها چرم اصل نیستند. کالاهای چینی مصنوعی هستند و تازه این قیمتها برای تک سایزها و کالاهای مد سالهای قبل است. هرچند در مورد چکمههای زنانه در برخی مدلها بحث قدیمی شدن نداریم. ولی به هر حال سایزهای بزرگپا و کوچکپا که خیلی در میان خانمهای ایرانی رایج نیست، به این قیمت فروخته میشوند. وگرنه میانگین قیمت چکمه حتی با چرم مصنوعی در حدود ۸۰۰ هزار تومان به بالاست.
بازار تولید داخلی مرغوب از دست رفته است!
بازار تولید داخل کفش ایران همواره در اختیار تولیدکنندگان تبریز، اصفهان، و تهران بود. اما حالا کاهش شدید فروش و صادرات کفش ایرانی موجب تعطیلی و نیمهتعطیلی کارگاههای زیادی در مشهد و تبریز و اصفهان شده.
یکی از تولیدکنندگان تهرانی بازار میگوید: «تولیدکنندگان شهرهای دیگر امکان رقابت حتی با تولیدکننده تهران را ندارند. چون اصل فروش بازار در پایتخت است و بالا رفتن هزینه حملونقل و ارسال کالا موجب شده این کارگاهها برای رسیدن به تهران، متحمل صرف هزینه اضافه شوند که قیمت تمامشده را به نسبت نمونه تولید تهران، افزایش زیادی میدهد. پیش ازاین، صادرات کفش این توازن را برقرار میکرد. ولی درطول چند سال اخیر، مشکلات بانکی، تحریمها، و گسترش کالای چرم چینی عملا بازار اروپا و حتی کشورهای همسایه را از ما گرفته است. میزان صادرات ما به دبی، بحرین، ترکیه، و ارمنستان و روسیه و قزاقستان به صفر رسیده است. خریداری که در دبی ناچار بود محصول کارگاه ما را پیشخرید کند، حالا حاضر به دیدن کاتالوگ محصولات هم نیست.»
کارگاه های کفش؛ کسادی و رکود و تعطیلی
قیمت تمام شده کفش دستدوز با چرم مرغوب و دوخت خوب، با خواسته و توان مشتری همخوانی ندارد. بیشتر کارگاهها یا تعطیل کردهاند، یا با کاهش کارگر تلاش دارند خود را سرپا نگه دارند. وقتی کارگر کم میشود، تولید هم کاهش مییابد. یکی دیگر از فروشندگان بازار که بهعنوان عرضهکننده کفشهای خارجی و ایتالیایی معروف بود، میگوید:مدت زیادی است واردات کفش برند از ایتالیا نداریم، چون چینیها همان برندها را کپی کرده و با یکدهم قیمت برند اصل به بازار میآورند. مسلما مشتری در شرایط اقتصادی کنونی، توان خریدش به جای کفش چندمیلیونی به کفش کپی چند صدهزار تومانی میرسد، ضمن اینکه با این نرخ ارز نمیشود با بازار کفش چینی رقابت کرد.
تحویل بازار به چین با منطق فقر مردم!
یکی دیگر از مغازهداران توضیح میدهد: ۱۰ سال است فریاد میزنیم جلو واردات کفش چینی را بگیرید، اما کو گوش شنوا؟ منطقشان هم این است که «مردم توان خرید تولیدات داخلی را به دلیل گرانی ندارند!» خب چرا به جای واردات کفش تلاش نمیکنید مواد اولیه را ارزان و راحت در اختیار تولیدکننده بگذارید؟ قبلا خود تولیدکنندگان به دلیل دسترسی آسان به مواد اولیه، محصولاتی متنوع از نظر کیفیت و قیمت تولید میکردند، اما تفاوت قیمت تمام شده میان کالای درجه چندم وارداتی با ارزانترین تولید داخلی باز هم آنقدر زیاد است که بیشتر مشتریها به سمت کالای چینی بیکیفیت میروند.
چین، چین و همچنان چین!
مسئله محصولات وارداتی از چین و تایوان بحثی تازه نیست. طی ۱۰ سال گذشته، بازار کفش ایران کاملا در برابر واردات بیرویه کالاهای چینی شکست خورده است.
به گفته اکثر مغازهدارها، کالاهای چینی، با چرم بنگلادش و هند و پاکستان، بخش مهمی از محصولات بازار را تشکیل میدهند. این برای کفش که روزگاری از اقلام مرغوب صادراتی ایران بود، فاجعه است. یکی از تولیدکنندگان بازار میگوید: «مواد اولیه گرانتر از چیزی است که فکر میکنید. چرم خوب در بازار نیست، چسب نیست، کفی کفش نیست، یا اگر این مواد باشند، قیمتشان چندبرابر شده است. مشکل دیگر نیروی کار است. حتی با حقوق پایه و بیمه هم استخدام کارگر به صرف نیست، چون کاهش فروش به حدی است که تولیدات در انبار میماند و تولیدکننده همیشه ضرر میکند.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟