تماس تلفنی رئیسی – پوتین که مدت کوتاهی پس از دیدار پشت آن میز دراز صورت گرفت، ما را با یک پرسش بزرگ مواجه میکند: آیا قرار است سیاست خارجی ایران، محور و مبنایی مستقل بر اساس منافع و مصالح کشور داشته باشد یا خیر؟ آیا باید در بزنگاههای مختلف، پیش از موضعگیری، همه جوانب امر، به شکلی دوراندیشانه مورد مداقه و برسی قرار بگیرند؟ یا صرفا بر روی اصلی به نام غربستیزی، یکی را بنوازیم و دیگری را بزنیم؟ تعارف را کنار بگذاریم. این یک پرسش ساده و بدیهی نیست و شوخی است اگر گفته شود: خوب معلوم است! خیر. شواهد نشان می دهد چندان که باید معلوم و مبرهن نیست و مواضع مقامات کشور در مورد اوکراین، پرسشهای مزبور را پررنگتر و برجستهتر میکنند.
همچنان که دیدیم و شنیدیم، در گرماگرم حمله اشغالگرانهی روسیه به اوکراین، حرف و سخن رئیسی، شگفتیساز شد. او در تایید اقدام روسیه سخن راند و به جای توصیه به پرهیز از جنگ و ضرورت حفظ جان غیرنظامیان، به طور دقیق در راستای خواستههای پوتین حرف زد! پوتین گفته بود چارهای نداشتیم. برای حفظ امنیتمان و جلوگیری از تهدیدات ناتو، باید حمله میکردیم! رئیسی هم گفت: « گسترش ناتو تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است.»
اگرچه در مشی تحصیلی یک روحانیِ منطقخوانده، چیزی روشنتر و سادهتر از درک جایگاه علت و معلول نیست، اما ظاهرا رئیس جمهور ایران، ترجیح داد در اظهارنظر دربارهی اوکراین، جای این دو را عوض کند. از فحوای کلام رئیسی چنین برمیآید که از دید او، آن چه که اکنون اهمیت دارد، مقابله با نیت ناتو است و نه موضعگیری علیه تجاوز به خاک کشورها و کشتار مردم غیرنظامی! در چنین شرایطی است که باید پرسید: از دید رئیس جمهوری اسلامی ایران، حمله روسیه و اوکراین، مصداقی از تجاوز و حمله به یک کشور مستقل است یا خیر؟ آیا مقابله با تهدید احتمالی ناتو، به معنی صدور مجوزی برای حمله به کشورها است یا نه؟ سوال بعدی، اندکی سهمناکتر است: اگر روسیه در تداوم این مسیر، بخواهد به گرجستان و جمهوری آذربایجان نیز حمله کند، رئیسی باز هم به همین شکل موضع میگیرد؟ ببخشید! یک قدم جلوتر برویم: اگر روسیه بخواهد روزی روزگاری به خود ایران نیز حمله کند چه؟ بهانه میخواهد؟ کاری ندارد! مثلا توجه به اسلام سیاسی و هراس روسیه از احتمال نفوذ تشیع در آسیای میانه!
بیایید برای لحظاتی – صبور باشید فقط چند لحظه- نام منحوس ناتو را از این متن بیرون بکشیم. چه روی داده است؟ تجاوز کشور الف به کشور ب، کشتار شهروندان و نادیده گرفتن مرز و حاکمیت ملی. به همین سادگی! بنابراین، ترس از قلمروگشایی ناتو، اسم رمز «ایز گم کردن» است و نه بستری برای توجیه عملیاتی که در هر حال، از منظر روابط بین الملل و حقوق بین الملل، مردود و شایان محکوم کردن است.
پیشتر و به درستی، خطیبزاده و بهادری جهرمی گفته بودند که جنگ راه حل نیست و ایران طرفدار مذاکره و گفتگو است. اما حالا، هم امیرعبداللهیان و هم رئیس او ابراهیم رئیسی، به جای اوکراین و به جای نگرانی از تبعات و پیامدهای جنگ، از چیزی حرف میزنند به نام ناتو! بنابراین، ناتو باید چیز عجیبی باشد و بسیار ترسناک. ناتو احتمالا چیز غریبی است همچون ترس از هجوم مغولها! ناتو باید چیز دهشتناکی باشد که از ترس آن میتوان به هر کشوری حمله کرد. شکر خدا قرارگاهش در بلژیک واقع شده و بسیار دور از ایران است. اما نه....یادمان آمد! ظاهرا این لولو، هفتاد سالی است که یک همسایه ایران را نیز به عضویت خود در آورده و چند سالی است که در کویت هم دفتری تاسیس کرده است! اگر قاعده حمله روسیه به اوکراین از ترس قلمروگشایی ناتو، به جا و صحیح است، چرا ایران کوتاهی کرده و به درازای هفتاد سال آزگار، به ترکیه حمله نکرده است! چه کسی مسئول این تعلل طولانی مدت است؟ بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. یا موضوع تهدیدات ناتو یک موضوع بسیار جدی و حیاتی است و در این صورت باید ایران به ترکیه حمله کند و برای قایمکاری، از متحد خود روسیه نیز کمک بگیرد، یا این که باید به قاعده همه کشورهای پایبند به نظام بینالملل، حمله را محکوم کند. میفرمایید بنا به هزار دلیل از جمله تصور وابستگی به روسیه در بحث برجام و توجه به مبانی غربستیزی وناتوستیزی وآمریکاستیزی، محکوم کردن حمله جایز نیست؟ قبول. جایز و لازم نیست. محکوم نکند. اما میتوان مواضع میانه اتخاذ کرد. میتوان نشان داد که اوکراین نیز به عنوان یک کشور نه چندان دور، باری ایران، از اهمیت و جایگاهی خاص برخوردار است و مردمانی دارد که باید با آنان همدردی کرد. میتوان بدون آن که حرفی از روسیه زد، حمله نظامی و جنگ را عاملی برای تهدید ثبات و نظم بینالملل توصیف کرد و همه طرفها را مداوما به آرامش فراخواند. اما این که هم وزیر خارجه و هم رئیس جمهور، همراهی با روسیه و تایید این اقدام خطرناک پوتین را در چنین سطحی به نمایش جهانی بگذارند، جز ابراز تاسف کار دیگری نمیتوان کرد. ظاهرا آقایان فراموش کردهاند که استراتژی اتصال ایران به دریای سیاه، تا چه اندازه اهمیت دارد و چرا به خاطر بیاعتمادی گرجستان و بازیهای خاص ترکیه، تحقق این هدف تا چه اندازه دشوار شده است. ظاهرا فراموش کردهاند که شخص ولادیمیر پوتین در نظام بینالملل تا چه اندازه منفور است و نام او مترادف تمامیتخواهی و فساد مالی و روابط سیاه و تاریک است. ایران، نه چین است که سودای اشغال تایوان را در سر بپروراند و در همنوایی با روسیه، به رقابت با آمریکا برود، نه اروپاست که محتاج به شیر گاز روسیه باشد. ایران، کشوری است که میتواند در این مقطع زمانی طلایی، نشان دهد که بین آمریکاستیزی و تضاد بیا ناتو با مفاهیمی همچون حقوق بینالملل و حاکمیت و کرامت کشورها تفاوت قائل است و میتواند به عنوان کشوری مستقل و قدرتمند، طوری رفتار کند که اثری از وادادگی در برابر روسیه به نمایش نگذارد و در عین حال، میتواند چنان هوشمند و زیرک باشد که در چهارچوب همراهی و همنوایی با ترکیه و قطر، بر معادلات نیاز اروپا به گاز طبیعی، حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟