خوزستان، قطبِ بیآبِ پرمحصول!
خوزستان با تامین ۱۳.۵درصد از تولیدات کشور توانایی بالایی در تولید ۱۳۷ نوع محصول کشاورزی دارد. کشت ۹۰درصد این محصولات اما، وابسته به همان دُرّ نادر خوزستان است: آبهای سطحی. بر اساس مقالهای از موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، علیرغم خشکسالیهای متعدد، کشت محصولات زراعی خوزستان بین سالهای ۸۶ تا ۹۵ به بیش از دو برابر افزایش یافت. کشت نیشکر به عنوان محصولی آببر از ۶۰۹۴۶هکتار در سال آبی ۸۶-۸۷ به ۱۰۷۱۴۲هکتار در سال ۹۴-۹۵ رسید که حدود ۹۰درصد آن مربوط به حوضه کارون بود. از طرفی، گندم با ۴۸درصد بیشترین سطح اراضی تحت کشت را اشغال کردهاست.
اصرار کشاورز خوزستانی به کشت محصول آببر
در فصل گرما تن زمینهای کشاورزی خوزستان از تب تشنگی چاکچاک میشوند. زمینداران در انتظار آبباریکهای از کرخه و کارون به صبر مینشینند. اما ظرفیت آبی خوزستان مگر چقدر میتواند هزاران هکتار زمین کشاورزی، از برنج و گندم و ذرت تا خرما و گوجه و هندوانه، را سیراب کند؟ بارندگی در ایران نسبت به سال گذشته، حدود ۵۴درصد و نسبت به متوسط ۵۲سال گذشته حدود ۴۰درصد کاهش یافته و به همین نسبت، میزان ذخایر پشت سدهای خوزستان نیز حدود ۵۰درصد کاهش داشتهاست.
همیشه پای سوءمدیریت در میان است!
آب را هدر ندهید؛ سالهاست که نهادهای مربوط، مردم را به صرفهجویی آب در مصرف روزمره تشویق میکنند. البته که اسراف در مصرف آب نادرست است اما سهم مصرف آب در بخش شرب و بهداشت حدود ۸درصد از کل مصرف آب کشور است. تقلیل سوءمصرف ۹۰درصدی در بخش کشاورزی، به مسایل احساسی در صداوسیما و رسانههای دولتی اما گرهای از مشکلات بیآبی کشور باز نکردهاست. سوءمدیریت در ترسیم الگوی مناسب کشت و بیتدبیری در محاسبه ظرفیت تولید و نیاز به واردات برخی محصولات کشاورزی از موانع اصلی حل بحران آب کشور است. امروز، ۸۵هزار هکتار از اراضی خوزستان زیر کشت برنج قرار دارد. نیاز آبی این زمینها حدود ۲میلیارد متر مکعب برآورد شدهاست. ظرفیت سدهای این استان در مجموع ۱۶میلیارد متر مکعب است که نیاز ۳۵میلیاردمترمکعبی استان را تامین نمیکند. نیاز بیش از حد بخش کشاورزی و وابستگی امرار معاش کشاورزان خوزستانی به برداشت محصول، منجر به برداشتهای غیرمجاز از رودخانهها و آبراههها شده و در فصول گرم سال، به ایجاد نارضایتیهای شهری و روستایی ختم میشود.
سهولت در مراحل کاشت و برداشت و همچنین تضمین خرید گندم و برنج توسط دولت، کشاورز خوزستانی را هرچه بیشتر به کاشت این محصولات آببر سوق میدهد. از طرفی دانش ناکافی کشاورزان از بازاریابی و فروش مستقل، از رغبت کشاورزان به کاشت محصولات دیگر میکاهد. حالا ضعف حکمرانی در چندسال اخیر بر محرومیت خوزستانیها افزوده و همزمان اقتدار خود را نیز در این منطقه از دست دادهاست.
از دولت اول «محمود احمدینژاد» تا امروز، تنها سرابی از وعدهها و وعیدها است که به اهالی بیآب خوزستان رسیده و اعتماد مردم به تصمیمات بالادستی هرروز کمتر و کمرنگتر شدهاست. هر فریاد از غیزانیه و شادگان تا ماهشهر و اندیمشک که از لبانی تشنه و ترکخورده برآمد نه تنها در حل بحران موثر نبود و سرکوب شد، بلکه شاید آغازی بر سلسله تکرار هرساله اعتراضات بیآبی باشد...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟