بررسی قیمت بلیت هواپیما با توجه به سوخت یارانهای
بیشترین و مهمترین هزینه شرکت هواپیمایی مربوط به سوخت است یعنی نسبت هزینه سوخت به سایر هزینهها بسیار بیشتر است و به همین دلیل مدیریت مصرف سوخت هواپیماها در سود و زیان شرکتها اهمیت ویژهای دارد. به طور میانگین سوخت در دنیا حدود ۱۷ تا ۱۸ درصد هزینه عملیاتی شرکتهای هواپیمایی را تشکیل میدهد و این رقم در ایران به دلیل فرسوده بودن ناوگان هوایی کشور حدود ۲۴ درصد است.
همچنین به طور میانگین هر مسافر برای ساعت پرواز در جهان حدود ۲۰ تا ۲۲ لیتر سوخت مصرف میکند در حالی که در ایران این رقم باز هم به دلیل فوق بیش از دو برابر یعنی معادل ۴۰ لیتر است. این بدان معناست که هزینه فرسایش ناوگان حملونقل هوایی کشور را شرکتها از جیب مسافران دریافت میکنند. شاید شرکتها در پاسخ بگویند که به همین دلیل دولت برای سوخت یارانه پرداخت میکند. اما محاسبات نشان میدهد که باز هم اینگونه نیست و هزینه بلیت دریافتی شرکتهای هواپیمایی در داخل معادل نرخ بلیت شرکتهای هواپیمایی بینالمللی در دنیاست.
نرخ بلیت هواپیما در جهان
بررسی نرخ بلیت هواپیما در جهان نشان میدهد که کشورهای اروپایی با وجود استفاده از هواپیماهای باکیفیت اما نرخ بلیت معقولانهای را از مسافران دریافت میکنند. ذکر مثالهایی در این راستا شاید راهگشا باشد.
به عنوان مثال هر ساعت پرواز فرانکفورت به آتن هزینهای معادل ۴۰ دلار است این در حالی است که هواپیمای مورد استفاده در این مسیر یک هواپیمای باکیفیت است. یا مثالی دیگر مثلا پرواز پاریس به رم نیز به ازای هر ساعت پرواز و بدون در نظر گرفتن توقف هزینهای معادل ۴۰ تا ۵۰ دلار است و هر چه ساعات مسیر بیشتر شود هزینه بلیت نیز افزایش خواهد یافت. از آنجایی که نحوه محاسبه هزینه یک شرکت هواپیمایی بر اساس ساعت است به همین دلیل پروازهای داخلی با خارجی به لحاظ هزینهای تفاوت چندانی ندارند. یعنی اگر یک ساعت پرواز پاریس به رم برابر با ۵۰ دلار است همین هزینه برای پرواز پاریس به بندر مارسی که یک پرواز داخلی است دریافت میشود. یا به عنوان مثال هزینه هر ساعت پرواز از نیویورک به شیکاگو در شرکت «آمریکن ایرلاینز» نیز تقریبا معادل حدود ۴۰ دلار است.
اما این میزان هزینه در حالی از مسافران دریافت میشود که هواپیماهای مورد استفاده این شرکتها بسیار باکیفیت هستند. به عنوان مثال یک هواپیمایی ایرباس «ای۳۲۰ » تولید سال ۲۰۱۶ در حال حاضر حدود ۹۸ میلیون دلار ارزش دارد. یا اینکه «ای ۳۱۸» تولید سال ۲۰۱۶ شرکت ایرباس که ارزانترین هواپیمای این شرکت محسوب میشود ارزشی معادل ۷۵ میلیون دلار دارد.
مقایسه نرخ بلیت جهانی با نرخ بلیت داخلی
مقایسه هزینه پرداختی مسافران داخلی ایران نسبت به قیمتهای جهانی خالی از لطف نیست. به عنوان مثال پرواز تهران به اهواز که تقریبا یک ساعت است حدود یک میلیون تومان است و اگر به دلار ۳۰ هزار تومانی حساب کنیم معادل ۳۳ دلار است. یعنی هر ساعت پرواز داخلی در ایران تقریبا معادل نرخ جهانی آن است اما دو تفاوت عمده وجود دارد؛ اول اینکه هواپیماهای مورد استفاده در ناوگان حملونقل هوایی کشور بسیار فرسوده و قدیمی هستند و تقریبا بسیاری از آنها کاملا مستهلک شدهاند. به عنوان مثال تعداد زیادی هواپیمای شرکت «مک دانل داگلاس» تحت عنوان MD در ایران وجود دارد که تقریبا از رده خارج شدهاند و زمانی که دچار مشکل میشوند پیدا کردن قطعات این مدل هواپیماها بسیار دشوار است. ارزش هرکدام از این هواپیماها که عمدتا از چین وارد شدهاند حدود دو میلیون دلار است که این نشان میدهد مسافرت با این هواپیماها بسیار خطرناک است. حال مقایسه کنید دو میلیون دلار را با ۹۰ میلیون دلار هواپیماهایی که در ایرلاینهای اروپایی و آمریکایی مورد استفاده قرار میگیرند.
نکته دوم مربوط به همان سوخت یارانهای است که شرکتهای هواپیمایی دریافت میکنند. با وجود اینکه دولت سوخت یارانهای به شرکتهای هواپیمایی میدهد، اما نرخ بلیت این هواپیماها همچنان تقریبا برابر با نرخهای جهانی است. این موضوع نشان میدهد که شرکتهای هواپیمایی احتمالا سوخت را به قیمتهای بالاتری حول و حوش ۱۰ برابر قیمت فعلی یعنی حدود ۶۰۰۰ تومان به مسافران میفروشند .
اگر هزینه سوخت ۲۵ درصد هزینههای عملیاتی یک شرکت هواپیمایی است و هر مسافر در هر ساعت پرواز حدود ۴۰ لیتر مصرف کند در نتیجه اگر هر لیتر را شش هزار تومان حساب کنیم هر مسافر در هر ساعت پرواز میانگین حدود ۲۴۰ هزار تومان یا رقمی همین حول و حوش هزینه سوخت پرداخت میکند. این ۲۴۰ هزار تومان نیز معادل ۲۵ درصد هزینه است و این نیز بدین معناست که قیمت بلیت باید حول و حوش ۹۶۰ هزار تومان باشد. این نشان میدهد پرواز کنونی تهران به اهواز که حدود یک ساعت است با سوخت معادل لیتری شش هزار تومان برای مسافران محاسبه میشود یعنی ۱۰۰۰ درصد بیشتر از سوخت یارانهای ۶۰۰ تومانی.
حال اگر هر لیتر سوخت به قیمت آزاد محاسبه شود یعنی حدود ۱۳ هزار تومان در این صورت هر مسافر به ازای هر ساعت پرواز به طور میانگین ۵۰۰ هزار تومان یا اندکی بیشتر و کمتر هزینه سوخت پرداخت خواهد کرد و قیمت بلیت نیز حدود دو میلیون تومان خواهد بود (چراکه این ۵۰۰ هزار تومان ۲۵ درصد هزینه شرکت است). در حالی که پرواز یکساعته اکنون حدود یک میلیون تومان است یعنی با وجود افزایش ۲۰۰۰ درصدی نرخ سوخت از یارانه به آزاد (یعنی ۶۰۰ تومان به ۱۳ هزار تومان) قیمت بلیت فقط ۱۰۰ درصد باید افزایش پیدا کند، یعنی دو برابر. باز هم این نشان میدهد که شرکتهای هواپیمایی اکنون نرخ سوخت را به قیمت یارانهای عرضه نمیکنند و قیمتهای بسیار بالاتری را در نرخ بلیت گنجاندهاند.
لزوم حذف یارانه سوخت هواپیما
با توجه به این شرایطی که گفته شد هماکنون نرخ بلیت پروازهای داخلی فاصله بسیار اندکی با نرخهای جهانی دارد و مسافران از این سوخت یارانهای بهرهای نبردهاند. هر چند که مسافران حملونقل هوایی تنها چهار درصد جامعه را تشکیل میدهند و از این چهار درصد نیز ۶۵ درصد آنها دولتی هستند.
دولت در حالی که نرخ بنزین را دو سال قبل افزایش داد و زمزمههایی مبنی بر افزایش دوباره قیمت بنزین به گوش میرسد، اما هنوز خبری از حذف یارانه سوخت هواپیما در دستور کار مقامات دولتی قرار ندارد، این در حالی است که حذف یارانه سوخت تنها چهار درصد مردم طبقه متوسط به بالا را متاثر میکند اما آزادسازی بنزین تقریبا ۸۰ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار میدهد. یارانه سوخت میتواند استفادههای بسیاری برای کشور داشته باشد و رقم ۲۰ هزار میلیارد تومان در سال رقم کمی محسوب نمیشود. این مبلغ هم میتواند برای ایجاد عدالت در جامعه مورد استفاده قرار بگیرد به عنوان مثال برای اجرای قانون جامع حمایت از معلولان در کشور و هم میتواند در راستای اشتغالزایی و کمک به بنگاههای کوچک و متوسط به کار گرفته شود. اختصاص یارانه سوخت هواپیما در نهایت منجر به خروج ارز از کشور خواهد شد، چراکه پروازهای خارجی از نرخ ارز آزاد برای مسافران استفاده نمیکنند و کسانی که مسافرتهای خارج از کشور دارند از همین سوخت یارانهای استفاده میکنند. به همین دلیل لزوم حذف یارانه سوخت هواپیما بیش از پیش در کشور احساس میشود، چراکه این یارانه از جیب مردم پرداخت میشود و منابعی که باید برای خود مردم استفاده شود برعکس به جیب شرکتهای هواپیمایی و چهار درصد جامعه سرازیر میشود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟