«پاول اسپلا»
در سه ماه گذشته، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و دیگر مقامات این کشور به نحوی شوم تهدید به استفاده از سلاح هستهای در جنگ علیه اوکراین کردهاند.
به گفته پاول پودویگ، مدیرپروژه نیروهای هستهای روسیه و محقق سابق مؤسسه فیزیک و فناوری مسکو (که حالا در ژنو مستقر است) موشکهای دوربرد بالستیک در خشکی و زیردریا، تنها سلاحهای هستهای روسیه هستند که برای استفاده فوری در دسترساند.
ساعتها طول خواهد کشید تا سلاحها برای جنگ آماده شوند، و کلاهکها با موشکهای کروز یا موشکهای بالستیک جفت گردند. و بمبهای هیدروژنی در هواپیما بارگذاری شوند.
ایالاتمتحده به احتمال زیاد حرکت این سلاحها را در زمان واقعیاش مشاهده خواهد کرد: آن هم با نظارت ماهوارهای و دوربینهای مخفی در جاده و مأموران محلی با دوربینهایی که در اختیارشان است. و این موضوع، پرسشی از اهمیت وجودی را مطرح میکند: ایالاتمتحده چه باید بکند؟
پرزیدنت جو بایدن تصریح کرده است که هر گونه استفاده از تسلیحات هستهای در اوکراین «کاملاً غیرقابل قبول» بوده و «عواقب شدیدی» خواهد داشت. اما دولت او علناً اشارهای به این موضوع که این عواقب چه خواهند بود نکرده است.
این ابهام در سیاست، شگرد اشتباهی نیست. با این وجود باید در خارج از دولت، آنچه را که واقعاً در معرض خطر است به بحث و گفتگوی آزاد گذاشت.
در ماهی که گذشت من با بسیاری از کارشناسان امنیت ملی و مقامات دولتی سابق درباره احتمال استفاده روسیه از سلاح هستهای علیه اوکراین، و همینطور اهداف احتمالی و واکنش مناسب امریکا صحبت کردهام.
گرچه آنها در برخی مسائل اختلاف نظر داشتند، اما من بارها و بارها این نکته را شنیدم: خطر جنگ هستهایِ امروز، بسیار بیشتر از هر زمانی پس از دوران بحران موشکی کوبا است.
تصمیماتی هم که پس از حمله اتمی روسیه به اوکراین باید گرفته شوند، بیسابقه است. در سال ۱۹۴۵، آن زمان که «ایالاتمتحده» دو شهر ژاپن را با بمب اتمی ویران کرد، تنها قدرت هستهای جهان بود.
در حالی که حالا ۹ کشور جهان دارای تسلیحات هستهای هستند و دیگرانی نیز ممکن است به زودی به آن دست یابند. بنابراین حالا پتانسیل بسیاری از مخاطرات، به طور وحشتناکی افزایش یافته است.
چندین سناریو وجود دارد که چگونگی استفاده روسیه از سلاح هستهای را، آن هم در آیندهای نزدیک، تصویر میکند:
۱. انفجار بر فراز دریای سیاه، تلفاتی نداشت؛ اما نشان از عزمی میداد که برای عبور از آستانه هستهای و احتمال بدتر شدن اوضاع وجود داشت. ۲. حملهای که با هدف بریدن سر رهبر اوکراین اتفاق افتاد و تلاش برای کشتن ولودیمیر زلنسکی و مشاوران او در پناهگاههای زیرزمینیشان. ۳. حمله اتمی به هدفی نظامی در اوکراین، شاید پایگاهی هوایی یا یک انبار تدارکات، که هدف آن آسیبرساندن به غیرنظامیان نبود. و ۴. تخریب یک شهر اوکراینی و بر جای گذاردن تلفات گستردهای از غیرنظامیان و ایجاد وحشت برای تسلیم... یعنی همان اهدافی که انگیزه حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی بودند.
هر گونه پاسخی از سوی دولت بایدن نهتنها بر پایه نحوه استفاده روسیه از سلاح هستهای علیه اوکراین استوار است؛ بلکه مهمتر از آن معطوف به این موضوع است که رفتار آینده روسیه چه بازخوردهایی را از سوی امریکا در بر خواهد داشت.
رفتاری که معلوم نیست پوتین را تشویق به عقبنشینی میکند، یا عکسالعملهای او را تشدید مینماید...
بحثهای جنگ سرد در باب استراتژی هستهای، بر راههای تخمین و مدیریت تشدید درگیری متمرکز بود.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، هرمان کان، از استراتژیستهای برجستهی فعال در شرکت رند و مؤسسه رندکورپوریشن و هودسون اینستتود، استعارهای بصری را در مورد این مشکل مطرح نمود: «نردبان تشدید».
کان از الهامبخشهای اولیهی شخصیت دکتر استرنجلاو در فیلم کلاسیک سال ۱۹۶۴ استنلی کوبریک بود... با این حال نردبان تشدید کماکان یکی از مفاهیم اصلی در تفکر در مورد چگونگی مبارزه با جنگ هستهای محسوب میشود.
ورژن نردبانی کان، ۴۴ پله داشت. که در رأس آن «نابودی هستهای» بود. یک رئیسجمهور ممکن است تصمیم بگیرد که رویکرد خود را از مرحله ۲۶ یعنی «حمله نمایشی به منطقه داخلی»، به مرحله ۳۹ یعنی «نبرد ضدشهر با ریتم کُند» شدت بخشد.
هدف هر گامی در این نردبان به سمت بالا میتواند متفاوت باشد؛ مثلاً منظوری به سادگیِ ارسال یک پیام باشد. یا میتواند رویکردی جبری، کنترلگر و تخریبگرانه باشد. شما از نردبان بالا میروی تا مگر روزی دوباره برگردی پایین.
«گرداب تشدید» تجسمی جدیدتر و پیچیدهتر است از یک درگیری بالقوه میان کشورهای هستهای. این تصویر توسط کریستوفر یو (که به عنوان محقق ارشد در فرماندهی حملات جهانی نیروی هوایی ایالاتمتحده از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ خدمت میکرد) توسعه یافت.
به علاوه، ابعاد عمودی نردبان تشدید، در دل خویش گردابی از تحرکات افقی را در میان حوزههای مختلف جنگ مدرن_فضایی، سایبری و هستهای گنجانده است. گرداب تشدید به یک گردباد (تورنادو) شباهت دارد.
تصویری از یکی از آنها در نمایش اسلاید فرماندهی حملات جهانی به نمایش درآمده است... که بدترین نتیجه را در وسیعترین قسمت قیف متصور شده است؛ یعنی: «بالاترین سطوح تخریب دائمیِ اجتماعی.»
سام نون، در اکتبر سال ۱۹۶۲، جوانی ۲۴ ساله بود که به تازگی از دانشکده حقوق دانشکده اِموری فارغالتحصیل شده و مجوز امنیتی دریافت کرده بود و به عنوان کارمند کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا مشغول به کار شده بود.
زمانی که یکی از همکاران نون از مأموریتی خارجی در پایگاههای ناتو کنارهگیری کرد، او جایش را گرفت و برای اولین بار ایالاتمتحده را ترک گفت. در اوج بحران موشکی کوبا، نون از پایگاه هوایی رامشتاین در آلمان سر درآورده بود.
نون به خاطر میآورد که جنگندههای ناتو را دیده که در نزدیکی باند فرودگاه پارک بودند و هر کدامشان یک بمب هیدروژنی همراه داشتند و رو به سوی اتحاد جماهیر شوروی داشتند.
خلبانان روز و شب روی صندلیهای کناری هواپیماشان مینشستند و سعی داشتند کمی بخوابند... آنها منتظر دستور پرواز بودند.
مقدار سوختشان تنها برای یک مأموریتِ یکطرفه کفایت میکرد و برنامهریزی کرده بودند که بمبها را که انداختند، به طریقی و در جایی جان خودشان را نجات بدهند.
فرمانده نیروی هوایی ایالاتمتحده در اروپا به نون گفت که اگر جنگ شروع شود، خلبانان او باید ظرف چند دقیقه، هواپیماهاشان را از زمین بلند کند. پایگاه هوایی رامشتاین، از اولین اهداف ناتو بود که در اثر حمله اتمی شوروی نابود شد.
فرمانده همیشه یک دستگاه واکیتاکی همراهش بود تا دستور تیکآف بدهد.
بحران موشکی کوبا، تأثیر عمیقی بر نون گذاشت. او در طول ۲۴ سالی که در مقام سناتور ایالاتمتحده قرار داشت، تلاشهای خستگیناپذیری در جهت کاهش خطر جنگ هستهای و تروریسم هستهای انجام داد.
او به عنوان رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا، از همکاری نزدیک با مسکو در زمینه مسائل هستهای حمایت کرد. او در ادامه تلاشهایش، سازمانی غیرانتفاعی به نام «ابتکار تهدید هستهای» تأسیس کرد که من در تعدادی از پروژهها با آن همکاری داشتهام.
تمام آن تلاشها حالا با تهاجم روسیه به اوکراین و لفاظیهای تندوتیز همراه آن، در معرض خطر لغوشدن است.
من این جمله را بارها و بارها شنیدهام: خطر جنگ هستهایِ امروز، به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری از پس از دوران بحران موشکی کوبا است.
پیش از حمله به اوکراین، این پنج کشور مطابق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) مجاز به داشتن سلاح هستهای بودند: ایالاتمتحده، بریتانیا، روسیه، چین و فرانسه. این توافق وجود داشت که استفاده از چنین تسلیحاتی را تنها میتوان به عنوان یک اقدامِ دفاعیِ صرف، آن هم در پاسخ به یک حمله هستهای و یا حملهای متعارف در مقیاس بزرگ توجیه کرد.
در ژانویه سال ۲۰۲۲، این پنج کشور بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن گفتهی ریگان مبنی بر اینکه «یک جنگ هستهای، نه باید اتفاق بیفتد؛ و نه امکان پیروز شدن در آن وجود دارد» تأیید شده بود.
یک ماه بعد، روسیه هنجارهایی را که بیش از نیمقرن بر NPT حاکم بوده را نقض کرد. این کشور به کشوری حمله کرد که سلاح هستهای را کنار گذاشته بود؛ ضمن آنکه هر کشوری را که سعی در کمک به کشور مورد تهاجم را داشت را تهدید به حملات هستهای کرد. و با گلولهباران مجتمعهای راکتوری در چرنوبیل و زاپوریژیا دست به اقدامات تروریستی هستهای زد.
نون از استراتژی «ابهام تعمدی» دولت بایدن در مورد نحوه واکنش به استفاده روسیه از سلاح هستهای حمایت میکند. اما او امید دارد که برخی دیپلماسیهای پشتپرده به طور مخفیانه انجام شوند؛ آن هم با حضور شخصیت متنفذی مثل رابرت گیتس، رئیس سابق سیا که به صراحت به روسها گفته است در عبورشان از آستانه هستهای، با چه واکنش تلافیجویانهای از جانب امریکا مواجه خواهد شد.
در طول بحران موشکی کوبا، رئیسجمهور جان اف کندی و نیکیتا خروشچف، هر دو میخواستند از یک حمله هستهای همهجانبه اجتناب کنند؛ اما به سبب سوءتفاهمها و ارتباطات نادرست و مجموعِ اشتباهات، لااقل به یکی از این جنگها گرفتار شدند. دیپلماسی بکچنل، نقش مهمی در پایانِ امن بخشیدن به آن بحران ایفا کرد.
نون، هنجارهای دیرینه روسیه را با عنوان «حماقت هستهای پوتین» توصیف میکند و تأکید دارد که سه عامل اساسی برای جلوگیری از یک فاجعه هستهای ضروری هستند: رهبران منطقی، اطلاعات دقیق، و عدم ارتکاب اشتباهات بزرگ... اما او میگوید: «البته که هر کدام از آنها با درجاتی از خطا همراهاند.»
تصور نون این است که در صورتِ استفاده روسیه از سلاح هستهای در جنگ با اوکراین، حمله هستهای از جانب امریکا، باید «آخرین» راهکار و اقدام تلافیجویانه باشد. و در عوض او از نوعی تشدید افقی حمایت میکند؛ هر کاری که ممکن است جلوی تبادل هستهای را میان روسیه و ایالاتمتحده بگیرد.
به عنوان نمونه، اگر روسیه از یک موشک کروز هستهای، آن هم از درون یک کشتی برای حمله به اوکراین استفاده کند، نون انتقام منصفانه را «غرق کردن کشتی مزبور» میداند.
تعداد تلفات اوکراینی، باید شدت پاسخ امریکا را تعیین کند و هرگونه تشدید تنش نیز باید صرفاً توسط سلاحهای متعارف انجام پذیرد. ناوگان دریای سیاه شاید در اقدامی تلافیجویانه غرق شود و منطقه پرواز ممنوع نیز ممکن است بر فراز اوکراین اعمال گردد؛ حتی اگر به معنای نابودی واحدهای ضدهوایی در خاک روسیه باشد.
از آغاز تهاجم، تهدیدات هستهای روسیه با هدف دلسردی ایالاتمتحده و متحدان او در ناتو در ارائه تجهیزات نظامی به اوکراین بوده است. تهدیداتی که پشتگرمیشان قابلیتهای روسیه بوده است.
سال پیش، ارتش روسیه طی یک تمرین آموزشی با حضور حدوداً ۲۰۰ هزار سرباز، حمله اتمی به نیروهای اتمی در لهستان را تمرین کرد. نون میگوید: «با به درازا کشیده شدن جنگ، فشار بر روسیه برای حمله به خطوط تدارکاتی از کشورهای ناتو به اوکراین افزایش مییابد.» همچنین که خطر ارتکاب اشتباهاتی جدی نیز زیادتر میشود.
حمله عمدی یا سهوی روسیه به یکی از کشورهای ناتو، میتواند آغازگر جنگ جهانی سوم باشد.
در تابستان ۲۰۱۶، اعضای تیم امنیت ملی رئیسجمهور باراک اوباما، مخفیانه یک بازی جنگی برگزار کردند که در آن، روسیه به یک کشور ناتو در حوضه بالتیک حمله کرده و پس از آن از یک سلاح هستهایِ تاکتیکیِ کمبازده علیه نیروهای ناتو استفاده مینمود.
همانطور که فرد کاپلان در کتاب بمب (۲۰۲۰) توصیف کرد، دو گروه از مقامات اوباما به نتایج کاملاً متفاوتی در مورد آنچه ایالاتمتحده باید انجام میداد، دست پیدا کردند.
اصطلاحاً کمیته اصلی شورای امنیت ملی _از جمله افسران کابینه و اعضای ستاد مشترک_ عزم کردند که ایالاتمتحده چارهای جز انتقام با سلاحهای هستهای ندارد. کمیته استدلال کرد که هر گونه واکنش دیگری نشاندهنده فقدان عزم و اعتبار امریکا و تضعیف اتحاد ناتو خواهد بود.
با این حال انتخاب یک هدف هستهای مناسب دشوار است. ضربهزدن به نیروهای متجاوز روسیه باعث مرگ غیرنظامیان بیگناه در یک کشور ناتو میشود. حمله به اهداف در داخل روسیه نیز ممکن است درگیری را به یک جنگ هستهایِ همهجانبه تبدیل کند.
در پایان، کمیته اصلی شورای امنیت ملی، پیشنهاد حمله اتمی را به بلاروس داد... کشوری که هیچ نقشی در تهاجم به متحد ناتو نداشت، اما فلاکتِ اتحاد با روسیه را به دوش میکشید.
معاونین ستاد شورای امنیت ملی، همان بازی جنگی را انجام داده و با واکنش متفاوتی روبرو شدند. کالین کال که در آن زمان مشاور بایدن، معاون رئیسجمهور بود، استدلال کرد که اقدام تلافیجویانهی هستهای، اشتباهی بزرگ بوده و ارزشهای اخلاقی را قربانی میکند.
تصور کال این بود که پاسخ دادن با حملهای متعارف و بازگرداندن افکار جهانی بر ضد روسیه، به دلیل نقض تابوی هستهای از سوی این کشور، بسیار مؤثرتر است.
در سال ۲۰۱۹، آژانس کاهش سلاحهای هستهای (DTRA)، بازیهای جنگی گستردهای را در مورد نحوه واکنش ایالاتمتحده [در صورت حمله روسیه به اوکراین، آن هم با استفاده از سلاحهای هستهای] برگزار کرد.
DTRA، تنها آژانس پنتاگون است که به صورت انحصاری وظیفه مقابله و بازدارندگی سلاحهای کشتار جمعی را بر عهده دارد. با وجود طبقهبندی بودن بازیهای جنگیِ DTRA، یکی از شرکتکنندگان به من گفت: «هیچ نتیجه رضایتبخشی وجود نداشت.»
سناریوهای استفاده از تمهیدات هستهای، به طرزی عجیب شبیه به سناریوهایی بود که امروز در نظر گرفته میشود. شرکتکننده گفت: وقتی صحبت از جنگ هستهای به میان میآید، پیام اصلی فیلم WarGames ، ساخته ۱۹۸۳ هنوز هم صدق میکند؛ اینکه: «تنها حرکتِ برنده، بازینکردن است.»
هیچیک از کارشناسان امنیت ملی که من با آنها مصاحبه میکردم، فکر نمیکردند که ایالاتمتحده در پاسخ به حمله اتمی روسیه به اوکراین، باید از سلاح هستهای استفاده کند.
رز گوتمولر، که به عنوان مذاکرهکننده ارشد امریکایی در معاهده کنترل تسلیحاتی نیواستارت خدمت میکرد، معتقد است که هر گونه استفاده از سلاحهای هستهای در برابر اوکراین، میتواند محکومیت جهانی را خصوصاً از جانب کشورهای افریقایی و امریکای جنوبی، که مناطقی عاری از سلاح هستهای هستند، برانگیزد.
گوتمولر تصور میکند که اگر ایالاتمتحده کشف کند که سلاحهای تاکتیکی در حال حذفشدن از سایتهای ذخیرهسازی روسیه هستند، دولت بایدن باید از طریق کانالهایی، هشداری سخت به مسکو بدهد. ضمن آنکه این اقدام روسیه را به اطلاع عموم برساند.
گوتمولر در طول سالها، با بسیاری از فرماندهان ارشدی که بر زرادخانههای هستهای روسیه نظارت میکنند، آشنا شد. گوتمولر میگوید که این فرماندهان ممکن است در برابر استفاده از سلاح هستهای علیه اوکراین مقاومت کنند.
ولی اگر ایشان ازین دستور تبعیت کنند، گزینه ترجیحی «یک پاسخ دیپلماتیک سخت» به حمله هستهای خواهد بود؛ و نه یک پاسخ نظامی متعارف یا هستهای. ایالاتمتحده میتواند یک حمله سایبری فلجکننده به سیستمهای فرماندهی و کنترل روسیهی مرتبط با حمله هستهای انجام دهد و احتمال حملات نظامی بعدی را باز بگذارد.
اسکات ساگان، یکی از مدیران مرکز امنیت و همکاری بینالمللی در دانشگاه استنفورد، معتقد است که خطر استفاده روسیه از سلاح هستهای در ماه اخیر کاهش یافته است؛ چون درگیریها به جنوب اوکراین منتقل شدهاند.
بعید به نظر میرسد که پوتین، سرزمینی را که امید به تصرفش دارد، با امواج رادیواکتیو آلوده کند. ساگان میگوید: «و یک شلیک اخطار، مانند انفجار یک سلاح هستهایِ بیخطر بر فراز دریای سیاه، هدف چندانی نخواهد داشت.»
این نشانِ عدم قطعیت است؛ و نه حلوفصل. _نتیجهای که ایالاتمتحده نیمقرن پیش، در مورد سودمندی احتمالیِ حمله نمایشیِ ناتو برای بازدارندگیِ ارتش سرخ به آن دست یافت.
ساگان اذعان میکند که اگر روسیه در نبردهای بزرگ در دونباس شکست بخورد، یا اگر در ضدحملهای از جانب اوکراین ظن پیروزی داشته باشد، پوتین ممکن است دستور استفاده از سلاح هستهای را بدهد.
در پاسخ نیز بسته به میزان خسارت ناشی از انفجار هستهای، ساگان از حملات متعارف امریکا به نیروهای روسیه در اوکراین، کشتیهای روسی در دریای سیاه، و یا حتی حمله به اهداف نظامی در داخل خود روسیه، نظیر پایگاهی که حمله هستهای از آنجا آغاز شده، حمایت خواهد کرد.
ساگان با نحوه نمایش درگیریهای دوسویه مشکل دارد. به عقیده او نردبان تشدید، به عنوان یک تصویر، بیش از حد «ایستا» به نظر میرسد. این نردبان، در بالا و پایین رفتن، دست فرد را باز گذاشته است.
در حالی که ساگان فکر میکند تشدید تنشهای هستهای بیشتر شبیه یک «پلکان برفی» است. اگر به حرکت دربیاید گوشش به چیزی بدهکار نیست و عواقب سختی بر جای خواهد گذاشت.
ساگان عمیقاً نگران برداشتهشدن اولین گامهای هستهای از سوی پوتین است. او هشدار میدهد: «ما نباید خطر انفجار هستهای تصادفی را دستکم بگیریم. منظور خروج سلاحهای تاکتیکی از انبارهای ذخیرهشان، و پخش گسترده آنها میان نیروهای نظامی روسیه است.»
من همین اواخر با وزیر دفاع سابق ویلیام جی پری، در خانهاش در پالو آلتو، کالیفرنیا نهار خوردم. پری ۹۴ ساله است. او را باید یکی از آخرین استراتژیستهای برجسته نظامی فعال امروز دانست که از نزدیک شاهد ویرانیهای جنگ دوم جهانی بوده است.
او در ارتش ژاپن خدمت میکرد و در عینحال هیچچیز در مورد بمباران توکیو نخوانده بود تا برای آنچه قرار بود آنجا ببیند آمادگی پیدا کرده باشد. شهری بزرگ با خاک یکی شده بود و بازماندگان در میان آوارههای مذاب، به جیرههای نظامی وابسته مانده بودند.
در ناها، پایتخت اوکیناوا، تخریب بدتر هم به نظر میرسید. پری در خاطراتش مینویسد که هیچ ساختمانی برقرار نمانده بود. همانطور که گفته بود: «مناظر سرسبز به میدان وسیعی از گل و سرب و انگل بدل شده بودند.»
آنچه پری در ژاپن دیده بود، عمیقاً از تهدید هستهای ناامیدش کرد. ناها و توکیو توسط دهها هزار بمب، و در جریان صدها حمله هوایی ویران شده بودند؛ و هیروشیما و ناکازاکی، هر کدام با یک بمب اتم.
پری بعدها به مدارک پیشرفتهای در ریاضیات دست پیدا کرد و از پیشگامان سیلیکونولی شد. او در نظارت ماهوارهای و نیز استفاده از فناوری دیجیتال در جنگ الکترونیک تخصص داشت.
او در طول بحران موشکی کوبا، بنا به درخواست سیا به واشنگتن دیسی سفر کرده و عکسهای ماهوارهای کوبا را جهت یافتن شواهد تسلیحات هستهای شوروی، مورد مداقه قرار داد.
او به تهیه گزارشات اطلاعاتی صبحگاهی برای پرزیدنت کندی کمک میکرد و هر شب فکر میکرد که فردا، آخرین روز او خواهد بود.
پری به عنوان معاون وزیر دفاع در دوران دولت کارتر، نقش مهمی در توسعه فناوریهای مخفی و نیز به عنوان وزیر دفاع در دوران دولت کلینتون ایفا کرد.
او پس از خروج از پنتاگون شهرت بسیاری پیدا کرد و در سل ۲۰۰۸، در درخواستِ لغو سلاحهای هستهای و مخالفت با طرحهای امریکا برای موشکهای بالستیک جدید مستقر در زمین و موشکهای دوربرد به سم نون، هنری کسینجر و جورج شولتز پیوست.
اما دیدگاه پری در مورد تهاجم روسیه به اوکراین، در هالهای از ابهام است.
نون میگوید: «هر چه این جنگ بیشتر به درازا میکشد، فشار بر روسیه جهت حمله به خطوط تأمین از کشورهای ناتو به اوکراین، افزایش خواهد یافت.»
چند روز قبل، پری در استنفورد سخنرانی کرده و آنچه در اوکراین در معرض خطر بود را تشریح کرده بود. او گفت که صلحی که قریبِ ۸ دهه در اروپا حاکم بوده، در ۲۴ فوریه از بین رفت. و «اگر تهاجم روسیه موفقیتآمیز باشد، باید منتظر اقدامات تهاجمی دیگر باشیم.»
پوتین حالا درگیر باجخواهی است و تهدید کرده که از سلاحهای هستهای برای اهداف تهاجمی استفاده خواهد کرد، نه دفاعی. و تلاش میکند ایالاتمتحده را از ارائه سلاحهای متعارفی که اوکراین به شدت بهشان نیاز دارد، بازدارد.
پری گفت: «نگرانی من این است که اگر تسلیم این تهدید ظالمانه شویم، دوباره با آن مواجه گردیم.»
رفتار و حالات پری، متفکرانه و آرام و ملایم است؛ نه کمترین نشانی از هشداردهندگی دارد و نه بیش از حد احساسی است. من او را بیش از یکدهه است که میشناسم. در طول این سالها به مرور زمان صدایش نرمتر شده؛ اما ذهنش به طرز فاحشی روشن و شفاف است. و زیر گرمی و مهربانی ظاهریاش، روحی از فولاد نهفته است.
پری بارها با پوتین ملاقات کرده است. زمان این ملاقاتها نیز برمیگردد به آنموقعی که معاون شهردار سنپترزبورگ بود... پری باور دارد که پوتین اگر از سودمندیِ کاربرد سلاحهای تاکتیکی در اوکراین خاطرجمع باشد، ازشان استفاده خواهد کرد.
با وجودی که سیاست اعلامشده فدراسیون روسیه «استفاده از سلاحهای هستهای، آن هم تنها در صورت مواجهه با تهدیدِ وجودی برای دولت است»، اعلانهای عمومی مسکو را باید همیشه نادرست تلقی کرد.
اتحاد جماهیر شوروی، قاطعانه وجود هرگونه پایگاه موشکی در کوبا را در حین ساخت آنها انکار کرد. او سالها علناً متعهد میشد که هرگز اولین کسی نخواهد بود که از سلاحهای هستهای استفاده کند؛ در حالی که مخفیانه داشت حملات هستهای گسترده به پایگاههای ناتو و شهرهای اروپایی را برنامهریزی میکرد.
کرملین، درست تا زمانی که بخواهد عملاً حمله به اوکراین را آغاز کند، هر گونه قصدی برای تهاجم به این کشور را انکار میکرد. از نگاه پری، پوتین فردی شایسته و با دیسیپلین است. پری باور دارد که پوتین در حال حاضر از دایره عقل و منطق خارج نشده است؛ و از سلاحهای هستهای در اوکراین هم صرفاً جهت پیروزی و تضمین بقای رژیم خودش استفاده میکند.
در طول جنگ سرد، ایالاتمتحده هزاران سلاح هستهای تاکتیکیِ کمبازده را در کشورهای ناتو مستقر ساخته و برنامهریزی کرد که در صورت تهاجم شوروی از آنها در میدان جنگ استفاده خواهد کرد.
در سپتامبر ۱۹۹۱، پرزیدنت جورج اچ دبلیو بوش به طور یکجانبه دستور داد که تمامی تسلیحات تاکتیکی زمینی امریکا از خدمت خارج و منهدم شوند. دستور بوش حامل این پیام بود که جنگ سرد به پایان رسیده است. و ایالاتمتحده دیگر سلاحهای تاکتیکی را در میدان جنگ مفید نمیداند.
ایالاتمتحده در حال توسعه تسلیحات متعارف و دقیقی بود که میتوانست هر هدف مهمی را، آن هم بدون شکستن تابوی هستهای، نابود کند.
اما روسیه هیچوقت از شر سلاحهای هستهایِ تاکتیکیِ خود خلاص نشد. و با کاهش قدرت نیروهای نظامیِ متعارفِ خویش، تسلیحات هستهای بسیار کمبازده را توسعه داد که اثرات نسبتاً کمی نیز بر جای میگذاشتند.
به قول یکی از طراحان برجسته تسلیحات هستهای روسی، آنها «به محیط زیست آگاهی دارند». بالغ بر ۱۰۰ انفجار هستهایِ صلحآمیزی که توسط اتحاد جماهیر شوروی انجام شد، طراحی سلاحهای تاکتیکیِ بسیار کمبازده را تسهیل نمود.
پیشتر دو انفجار هستهای در اوکراین به عنوان بخشی از «برنامه شماره ۷ اتحاد جماهیر شوروی_انفجارهای صلحآمیز برای اقتصاد ملی» رخ داده است.
در سال ۱۹۷۲، یک سرویس هستهای، ظاهراً برای مسدودسازی یک چاه گاز در معدنی در کراسنوگراد، در حدود ۶۰ مایلی جنوبغربی خارکف منفجر شد. این دستگاه، دارای نیروی انفجاری تقریباً یکچهارم نیروی انفجاری بمب اتمی بود که هیروشیما را ویران کرد.
در سال ۱۹۷۹، یک سرویس هستهای با هدف از بین بردن گاز متان در معدن زغالسنگ در نزدیکی شهر یونوکومونارسک در دونباس منفجر گردید. این بمب نیز دارای نیروی انفجاری تقریباً معادل یکچهلوپنجم بمب هیروشیما بود.
نه کارگران معدن و نه ۸ هزار ساکن یونوکومونارسک، از این انفجار هستهای مطلع نشدند. به کارگران زغالسنگ یک روز مرخصی، با هدف «مانور دفاع غیرنظامی» داده شد و بعد هم برای کار به معدن فرستاده شدند.
پری بیان میکند که ضعف نیروهای متعارف روسیه، در مقایسه با نیروهای ایالاتمتحده و مزیت نسبی روسیه در تسلیحات تاکتیکی، عواملی هستند که ممکن است پوتین را به حمله هستهای در اوکراین سوق دهند.
به نفع روسیه خواهد بود که مشروعیت استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی خویش را تثبیت کند. برای انجام این کار نیز پوتین باید هدف مناسبی را برگزیند.
پری معتقد است که حمله نمایشی بر فراز دریای سیاه، سود چندانی عاید پوتین نخواهد کرد. تخریب یک شهر اوکراینی نیز با تلفات غیرنظامی بزرگ، اشتباهی فاحش خواهد بود.
اما پری باز هم تأکید میکند که چنانچه روسیه بتواند یک هدف نظامی را، آن هم بدون تشعشعات رادیواکتیو و بدون وارد آوردن تلفات به غیرنظامیان و بدون واکنش شدید از جانب ایالاتمتحده منهدم نماید، آنوقت دیگر «فکر نمیکنم این کار چندان مضر و مخرب باشد.»
شمار سلاحهای هستهای روسیه از هر کشور دیگری در جهان بیشتر است. غرور ملی این کشور نیز به میزان قابل توجهی در پیوند با سلاحهای هستهای آن قرار دارد. مبلغان آن نیز استفاده احتمالی از تسلیحات هستهای را، چه علیه اوکراین و چه ایالاتمتحده و متحدانش در ناتو، تقریباً هر روز و در تلاش برای عادیسازیِ استفاده از این سلاحها جشن میگیرند.
ارتش این کشور تا اینجای کار شهرهای اوکراین را ویران کرده و عمداً بیمارستانها را هدف قرار داده است؛ ضمن آنکه هزاران غیرنظامی را کشته و غارت و تجاوز را تأیید کرده است.
استفاده از یک سلاح هستهای بسیار کمبازده، آن هم علیه هدفی صرفاً نظامی، ممکن است چندان مناقشهانگیز نباشد. پری میگوید: «فکر میکنم غوغایی در سطح بینالمللی راه بیندازد؛ اما بعید میدانم که چندان به درازا بکشد... شاید آشوبی نهایتاً یک یا دو هفتهای.»
پری معتقد است که اگر ایالاتمتحده اطلاعاتی درباره آمادگی روسیه برای استفاده از سلاح هستهای به دست آورد، باید سریعاً آنها را منتشر کند. و چنانچه روسیه از سلاح هستهای استفاده کند، ایالاتمتحده باید خواستار محکومیت بینالمللی شده و غوغایی در سطح جهان ایجاد کند... آن هم با تأکید بر واژه «هستهای». اقدامِ نظامی متعاقب، /با/ یا /بدون/ متحدان ناتو نیز صورت واقع خواهد پذیرفت.
انتقامی هم که گرفته میشود، باید قوی، متمرکز و متعارف باشد؛ نه هستهای. باید محدود شود به خود اوکراین، و منحصراً (در حالت ایدهآل)، به اهداف مرتبط با حمله هستهای.
پری میگوید: «قصد شما این است که در این مرحله از نردبان تشدید بالا بروید و در عین حال تأثیر عمیق خود را حفظ کنید.» اما اگر پوتین، پاسخ کار شما را بار دیگر با سلاح هستهای داد، «در مرتبه دوم باید آماده هر عملیات سازشناپذیر یا بیرحمانهای باشید».
یا شاید هم بخواهید نیروهای نظامی روسیه را در اوکراین نابود کنید؛ کاری که ایالاتمتحده به راحتی میتواند با سلاحهای متعارف نیز انجام دهد.
پری متوجه میشود که این تشدیدها به سناریوهای دکتر استرنج لاو (نوشته هرمان کان) نزدیک میشوند. اما اگر ما به مرحله جنگ با روسیه برسیم، این انتخاب خودِ پوتین بوده است، نه ما.
پری سالها هشدار داده که خطر هستهای رو به افزایش است. متأسفانه حمله روسیه به اوکراین، پیشبینی پری را تأیید کرده است. او اعتقاد دارد که احتمال یک جنگ هستهای تمامعیار در طول بحران موشکی کوبا خیلی بیشتر بوده، اما در حال حاضر امکان استفاده از سلاحهای هستهای بسیار بالاتر است.
پری انتظار ندارد که روسیه پایگاه هوایی اوکراین را با سلاحی تاکتیکی نابود کند. اما در صورت وقوع چنین اتفاقی نیز تعجب نخواهد کرد. همچنین که امید دارد که ایالاتمتحده با باجخواهی هستهای مهار نگردد. چرا که این موضوع کشورهای دیگر را تشویق به دستیابی به سلاح هستهای و تهدید همسایگان خود میکند.
ولادیمیر پوتین میتواند تعیین کند که آیا حمله هستهای وجود خواهد داشت یا خیر؟ و در صورت وجود، چه زمانی و در کجا این حمله اتفاق خواهد افتاد. اما او نخواهند توانست اتفاقات پس از آن را کنترل کند.
عواقب چنین انتخابی از سوی ولادیمیر پوتین (منظور مجموعه حوادثی که به زودی پرده از رویشان برداشته خواهد شد)، ناشناختهاند.
مطابق گزارش نیویورکتایمز، دولت بایدن تایگرتیمی متشکل از مقامات امنیت ملی را برای بررسی گزینههای پیشرو در صورت حمله هستهای از جانب روسیه تشکیل داده است.
پس از مباحثاتم با متخصصان این حوزه چیزی که فهمیدم این بود که: ما باید برای تصمیماتِ سختی که نتایج نامشخصی دارند [تصمیماتی که هیچوقت نباید اتخاذ شوند]، آمادگی داشته باشیم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟