«تحول ساختاری را با جوانان دهه شصت کلید بزنیم.» قاسم مکارم شیرازی، این جمله را اسفندماه ۱۳۹۸ توییت کرده و احتمالا همان زمان در حال ایجاد تحول یا زمینهسازی برای تحولهای ساختاری بیشتر بوده است؛ البته برداشت من و شما از این ترکیب و نتیجهی آن با تصور و منظور این جوان انقلابی خیلی فرق میکند. مکارم در ابتدای ورودش به توییتر از پروردگار خواسته او را بهطرز درستی وارد یک کار و از آن خارج کند و برایش تسلطی یاریبخش قرار دهد. به نظر میرسد خدا تا اینجا فقط دو حاجت این جوان تحولخواه را برآورده ساخته چون اگر این دستگیری «خروجش» از قطار صاحبان پست و مقام باشد، (که لزوما نیست) این جوان به همهی آرزوهایش نرسیده است.
کسی که اتهامش خرید و فروش پستهای مدیرعاملی، تشکیل شبکهی زمینخواری در شهر جدید پردیس، جای جای صفحهاش از مبارزه با فساد، شفافسازی و توصیه منتقدان به انصاف و تفکر است! او از پویش شفافسازی حمایت و ادعا کرده هزینهی تبلیغاتش تنها ۵۸ میلیون تومان بوده است. مکارم که به وزیر جوان دولت انقلابی هشدار داده دم خروس فساد و دروغگویی بیرون میزند!
قاسم مکارم شیرازی توسعهی کشور را مستلزم تکیه بر جوان انقلابی میداند، کسی که دروغ نمیگوید! به اعتقاد او توسعهای که زیر چرخهایش فرودستان له شوند، سعادمتند و پایدار نخواهد بود و لابد رشوه و زمینخواری هم بخشهایی از توسعهی مورد نظر اوست.
با بررسی توییتر مکارم شیرازی اگر بخواهیم سرکل او را تعیین کنیم غیر از رستم قاسمی و علی جعفری که رئیس و همکارش هستند بهترتیب باید از استاد علیاکبر رائفیپور، علی قلهکی، مرتضی طلایی، سید یاسر جبرئیلی نام ببریم.
قاسم مکارم مرتب از کار و تلاش وزیر نوشته و بر اهتمام رستم قاسمی برای مقابله با فساد تاکید کرده است!
«به مهندس قاسمی درخصوص شایعات مربوط به بیماری ایشان گفتم: خندید و گفت: ایستادن جلوی بعضی فسادها عواقب دارد!»
«دوستی در کافه حرفهای دو دلال نفتی را شنیده که اگر رستم قاسمی بیاد بدبخت میشیم و داشتن خرج میکردن برای زدنش، آقای وزیر باز هم لبخند زده و گفتهاند که مبارزه با فساد هزینه دارد!»
مکارم شیرازی در یک توییت به منتقدان دولت و وزرای انتخابی هشدار داده و نوشته است: «خوشحال هستند که آقای #رئیسی هم مثل #رستم_قاسمی اشتباه لفظی داشتند! اما بیشتر از خوشحالی به نظرم باید بترسید از این همه اتحاد ؛شباهت و یکدستی در اعتماد به جوانان، ایستادگی جلوی سهم خواهی؛ تصمیمات بزرگ و حتی اشتباه لفظی اعضای کابینه! این بار کارتان برای زدن کابینه #اقتدار سخت است!»
او که مرتب از تلاش و زحمات و صداقت رستم قاسمی مینویسد، برای اثبات نظرش نوشته آقای وزیر با وجود کرونا، خودش را در محل کار قرنطینه کرده است تا طبق قولش به مردم چراغ وزارتخانه روشن بماند. با این همه و در تضاد با این حرف، از وقتی بازرس ویژه و مشاور قاسمی به اتهام فساد و رشوه بازداشت شده، آقای وزیر ترجیح داده است بهدلیل کمردرد در بیمارستان بستری شود و هیچ نظر و توضیحی درمورد او ندهد.
استاد علیاکبر رائفیپور بعد از وزیر راه، دومین کسی است که قاسم مکارم ریتوییت کرده یا دربارهاش نوشته است. معاون وزیر در یک رشتهتوییت از «تخریب ناجوانمردانه» رائفیپور گلایه دارد، او را ابوذر انقلاب میداند و حمله از طرف بازیگرها و بازیچهها به او را محکوم میکند.
جایی دیگر به مدیران صدا و سیما توصیه میکند سخنرانی «نفوذ استاد» را بشنوند و پزشکی را که درمورد ارتباط آرتروز و تا شدن زانو حین نماز نظر داده است، ممنوعالتصویر کنند.
یکی از توییتهای رائفیپور را هم ریتوییت کرده است که اتفاقا به حال و احوال خودش میخورد:
«تخریب نیروهای انقلابی توسط اصلاحطلبان، تمسخر و تحقیر توسط اصولگرایان فاسد، پرندهسازی است.»
قاسم مکارم که بهعنوان یک جوان انقلابی شناخته میشود مرتب یادآوری کرده راه توسعهی کشور، استفاده از این جوانان در مقامهای مدیریتیست و حتی سخنرانی رهبری را همینطور تعبیر و تفسیر کرده است. البته نه او و نه علی قلهکی به این توصیه توجه نکردهاند: مسئولیت کنونی را پلهای برای مسئولیت بالاتر قرار ندهید.
کفایت در مدیریت، ایمان، ضدفساد بودن، سابقه عملکرد انقلابی و جهادی، اعتقاد به توانمندیهای داخلی، اعتماد به جوانان، مردمی و امیدوار بودن؛ این ملاک و معیارها نه تنها برای یک رئیسجمهور بلکه برای انتخاب مسئولان اداره شهر نیز یک نیاز مبرم و اساسیست.
#درست_انتخاب_کنیم
این توییت مرتضی طلایی که مشاور رستم قاسمی ریتوییت کرده است، نیاز به توضیح بیشتر ندارد، سوابق ارتباطی قاسم مکارم با رئیس مجلس و معرفی مستقیمش از طرف رئیسجمهور نشان میدهد انتخابها درست بودهاند.
توییتهای قاسم مکارم را که بخوانید، با خودتان میگویید موقع نوشتن اینها چه حس و حالی داشته و همزمان چه میکرده است؟ مثلا وقتی داشته برای یک رشوه هماهنگ میکرده، مینوشته: «برای رفع مشکلات خودتان تا میتوانید مشکلات مردم را حل کنید.» یا وقتی در حال جابهجایی پول در حسابهایش بوده، نوشته: «توسعه با تکیه بر جوان انقلابی، نظارت دقیق و بدون سهمخواهی...»
تصویر همینقدر طنزآمیز که نه، هجو مفاهیمی مانند «عدالت»، «شفافیت» و «صداقت» است تا حدی که مخاطب را به یاد بعضی شخصیتهای کارتونهای کودکانه بیاندازد، همانها که در حال دروغگویی، برقی شیطانی در چشمشان دیده و بچهی جلوی تلوزیون متوجه بدجنسیاش میشود و منتظر است شخصیت خوب داستان هم موضوع را بفهمد ولی نمیفهمد و در نمای بعدی، صدای قهقههی پیروزی همان شخصیت را حین شمردن پولها میشنویم.
این تصویر و تعبیر تا همین حد کودکانه و طنزآمیز ولی واقعی است، مسیر دروغگویی و دزدی از شعارها و حرفهای خوب میگذرد، تا میتوانید ظاهرسازی کنید و در جمع از مبارزه با فساد و خدمت به مردم بگویید و به محض خارج شدن از قاب، مشغول دزدی و فساد شوید.
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک