احتمالا این روزها بیشتر از هر زمان دیگری، مفهوم کمیسیون عالی تنظیم مقررات را درک کردهاید. کمیتهای با ترکیب اعضایی که شامل نماینده سپاه پاسداران، نماینده سازمان صدا و سیما، نماینده وزارت ارتباطات، نماینده فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی و... میشود و با وظایف کاملا متفاوت نسبت به گذشته، در جایگاه «تنظیمگر تنظیمگران» فضای مجازی ایفای نقش میکند.
مساله همان طرح صیانت معروف است که امروز در قامت صیانت نرم قد علم کرده است. بر این اساس سه ماده از طرح صیانت یعنی مادههای ۲، ۳ و ۴ را به جای اینکه مجلس تصویب کند، شورای عالی فضای مجازی تصویب کرده است. البته این امر بدان معنا نیست که این مادهها همانطور که در طرح موسوم به صیانت آمده، تصویب شده باشد بلکه ممکن است با بحث و بررسیهای انجام شده، مواردی هم کم و زیاد شده باشد. ولی به طور کل آن سه ماده از طرح صیانت را در قالب طرح کمیسیون عالی تنظیم مقررات فضای مجازی، توسط شورای عالی تصویب کردهاند. همچنین باید درنظر داشت که بقیه موارد طرح موسوم به صیانت مسکوت است و فعلا سرنوشتش معلوم نیست اما نتیجه مشخص است. این صیانت از حقوق خود مقدمه ناحقی است.
میگویند طرح، صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی است، بعضی میخوانند کودتای مجازی. برخی اصلا طرح این مساله را در روزهای پرالتهاب کنونی از لحاظ بحران اقتصادی و درد معیشتی هدفمند میدانند. با اینحال تجربه بسیاری از کاربران از وضعیت این روزهای اینترنت حکایت از آن دارد که ادامه این طرح و مهر تایید نهایی بر آن، نه مسدود سازی و محدود سازی چند اپلیکیشن که فیلترینگ ایران است!
در خلال اعتراضات آبان ۹۸ که ۹۵ درصد از اینترنت در ایران قطع شد و دسترسی کاربران فقط به سایتهای ایرانی که از سرور داخلی استفاده میکردند ممکن بود، مشاغل اینترنتی که بر اساس یک تخمین با احتساب خانوادههای شاغلان در آن سال حدود ۱ میلیون نانخور داشتند، بیش از هزار میلیارد تومان خسارت دید. حالا و در نیمه ابتدایی سال ۱۴۰۱، بیش از دو میلیون شغل وابسته به پلتفرم اینستاگرام و پیامرسانهایی است که بعد از اجرای این طرح غیرقانونی میشوند. همچنین در ابتدای عنوان این طرح، ۵۵۰ هزار شهروند ایران طومار درخواست عدم تصویب آن را امضا کرده بودند (پرامضاترین کارزار آنلاین ایرانیان در سالهای گذشته). این عدد بیشتر از رایی است که هر یک از ۲۶۰ نماینده این مجلس آوردهاند!
درحالی که ۷۱ درصد ایرانیان از واتساپ، ۵۳ درصد ایرانیان از اینستاگرام و ۴۰ درصد ایرانیان از تلگرام استفاده میکنند و میلیونها ایرانی به سرویسهای مختلف گوگل (از جیمیل و گوگلمپ تا یوتیوب) وابستهاند، اینستاگرام به تنهایی بانی بیش از ٣۰۰ هزار کسب و کار آنلاین در خود نیز هست. نکته جالب این است که با وجود فیلتر دو ساله تلگرام هنوز درصد کاربران آن ۱۰ برابر پیامرسان های داخلی است!
طبق گزارش مرکز افکارسنجی ایسپا در خرداد سال جاری، اپلیکیشن روبیکا با ۵.۷ درصد، بیشترین دنبال کننده را میان اپلیکیشن های داخلی داراست. پس از آن اپ سروش با ۳.۶ درصد، بله با ۲.۲ درصد، ایتا با ۴.۴ درصد،آی گپ با ۱.۸ درصد و گپ با ۰/٣ درصد کاربر قرار گرفتهاند. جالب اینکه حتی استفاده از فیسبوک هم در میان مردم ایران علیرغم فیلترینگ چند ساله بیشتر از ایتا و آیگپ است!
حالا به نظر میرسد مانند سال ۹۷ که مسئولان تلگرام را با هدف کوچ اجباری کاربران به پیامرسانهای داخلی فیلتر کرده بودند، باز قرار است چندین میلیارد هزینه صرف اپلیکیشنهای جایگزینی شود که مردم طبق تجربه، استفاده از اپهای جهانی با فیلترشکن و کمترین پهنای باند را به آنها ترجیح میدهند! با این حال، چنین سیاستی، جز هدر رفت منابع مالی هیچ نتیجه دیگری نداشت.
جالب آنکه بهانه سازندگان اپلیکیشنهای داخلی، عدم حمایت است. در حالی که گفته میشود برخی نهادها همچون دولت برای حمایت، به آنها وام میلیاردی میدهند که البته تاکنون هیچ آوردهای برای این پیامرسانها نداشت و فقط آنها را وامدار کرد. البته هنوز از بازپرداخت این وامها نیز خبری نیست! نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره کرد این است که مگر اپلیکیشنهایی چون تلگرام از سوی دولتها حمایتی دیدند که هنوز پس از ۴ ساله شدن فیلترینگشان، باز هم چند ده برابر اپلیکیشنهای داخلی کاربر دارند؟! با این تجربه ناموفق در بخش کوچکی از فضای مجازی، مسئولان چطور میخواهند دوباره منابع مالی کشور را هدر دهند و سبب آسیب کسبوکارها شوند؟
طبق دادهها، تصور بر این بود که ساخت اپلیکیشنهای داخلی بسته به فاز بهرهوری آن در کمترین حالت، بین ۵ تا ٧ میلیارد تومان هزینه دارد! این درحالی است که چندی پیش، شرکت زیرساخت ارتباطات ایران اعلام کرد، بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه برای مرحله دوم حمایت از اپلیکیشنهای پیامرسان داخلی هزینه کرده است. به گفته سجاد بنابی، نایب رئیس وقت هیئت مدیره شرکت زیر ساخت، این بودجه صرف ساخت مرکز داده برای پیام رسانهای بومی شد. به این معنی که آن ۵ تا ٧ میلیارد تومان تنها به معنی یک ورودی است! اما اگر قرار بر خرج مبلغی معادل ٣۰۰ میلیارد تومان برای پیامرسانهای داخلی است؛ آیا در شرایط آشفته اقتصادی کشور نمیشد چنین مبلغی را به صورت بهینهتری خرج کرد؟ نکته مهم دیگر اینکه ایجاد یک پیامرسان موثر علاوه بر هزینههای فراوان، به دانش زیادی نیاز دارد. طبق آنچه تاکنون از عملکرد ساخت و پرداخت اپلیکیشنهای داخلی دیدیم، کیفیت ساخت و صدالبته کپیبرداری از کدنویسیهای خارجی علنا روی این موضوع خط بطلان میکشد! نتیجه چیست؟ در تیرهترین روزهای حیات روانی و مالی ایران، صدها میلیارد تومان برای مقاصد نامعلوم هدر خواهد رفت، به بازار مافیای فیلترینگ خوراک داده خواهد شد و آن ها که با اینترنتهای ماهوارهای، چنین خوابهایی را برای ملت میبینند نیز نظارگر خواهند بود...!
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک