این نماینده تهران در اختتامیه دوره بصیرت افزایی مدیران کل بانوان و امور خانواده استانداریهای سراسر کشور اینگونه اظهارنظر کرده است: «در کل کشور ۳ میلیون کودک در ایام کرونا به دلایلی از جمله دسترسی نداشتن به سامانه شاد از تحصیل بازماندند. من میگویم چه بسا این کودکان از آسیبهای فضای مجازی که در دوران کرونا و استفاده بیرویه از گوشی و تبلت به کودکان و نوجوانان ما تحمیل شد، مصون ماندند.»
معلوم نیست این سخن و منطق پشت آن را با چه استدلال عقلانی می توان توجیه کرد؟ اینکه بازماندن و ترک تحصیل ۳ میلیون دانش آموز در یک کشور توسط یک نماینده مجلس بهتر از دسترسی آنها به فضای مجازی ارزیابی شود را فقط باید فاجعه خواند. حتی کسری از این عدد می توانست در هر کشوری که دنبال توسعه است، زلزلهای در میان مقامات و مسئولان سیاست گذاران ایجاد کند. هم از این جهت که وضعیت زیرساخت های کشور آنقدر خراب است که عامل بازماندن ۳ میلیون کودک از تحصیل شده و قطعا این سوال را در ذهن هر سیاستگذار دلسوزی ایجاد می کرد که یاا با چنین زیرساختی امکان دستیابی به توسعه وجود دارد؟ هم از این رو که حتی با فرض وجود بهترین زیرساختها، بازماندن ۳ میلیون کودک از تحصیل یعنی به فنا رفتن بخش مهمی از یک نسل و آغاز یک دومینوی مخرب برای چند نسل بعد از آن.
مع الاسف اما نه فقط در کشور ما چنین آمار وحشتناکی باعث تمرکز هیچ کدام از سیاست های کشور بر این موضوع و رفع چنین عقب ماندگی مخربی نشده بلکه یک نماینده مجلس ما از بابت چنین وضعی ابراز خوشنودی و خرسندی هم می کند.
خانم نماینده آنطور که در سخنانش گفته معتقد است آسیب باز ماندن کودکان از تحصیل کمتر از مواجهه آنها با فضای مجازی است. اینکه بر اساس کدام آمار و معیار چنین حرفی زده شدهخ معلوم نیست. اما کدام عقل سلیم می تواند بپذیرد آسیب اینکه 3 میلیون کودک در آینده و در جهانی که با سرعت بسیار زیاد در حال پیشرفت است، تبدیل به شهروندانی کم سواد یا بی سواد شوند آسیب کمتری دارد؟ در همین بیخ گوش ما در کشورهای عربی و حتی ترکیه زمزمه تاسیس آکادمی های هوشمند و فناورانه برای کودکان را می شنویم که قرار است چشم انداز تحصیل و آموزش را برای آنها دگرگون کند و همزمان در ایران یک سیاستگذار از ترک تحصیل 3 میلیون کودک ابراز خرسندی می کند. چرا باید توقع داشته باشیم در چنین شرایطی ما پیروز میدان رقابت با این رقبای منطقه ای شویم که حالا از نظر برخی شاخص های اقتصادی جایگاه جهانی هم دارند؟
کیست که نداند کم سوادی و بی سوادی عامل ضعف زندگی اقتصادی و اجتماعی شهروندان است و بروز بزه و آسیب های مختلف در شرایط ضعف اقتصادی و اجتماعی افراد به شدت افزایش پیدا می کند؟ اینکه در اینده ایران ۳ میلیون فرد بازمانده از تحصیل در معرض آسیب هایی نظر اعتیاد، سرقت امثالهم داشته باشیم بهتر از مواجهه کودکان با فضای مجازی است؟ کدام عقل سلیم چنین چشم اندازی را می تواند منطبق با اصول توسعه بداند؟
آنچه نماینده مجلس گفته نه یک افول، بلکه یک سقوط تمام عیار است. اگر می خواهید بدانید تاثیر کم سوادی و بی سوادی در میزان گرایش افراد به آسیب ها و بزه های مختلف چیست به امار در سال ۹۶ دقت کنید؛ در پژوهشی که توسط شهرداری تهران اعلام شده است، بین تعداد و شدت تصادف های منجر به فوت و ترافیک تهران با میزان سواد شهروندان رابطه برقرار است و هرچه سواد بالاتر رود رفتار ترافیکی بهتر است. تاجایی که در این تحقیق ۹۱ درصد موتورسوارها و ۷۰ درصد عابران فوت شده کم سواد و یا بی سواد اعلام شده است.»
در همان سال علی باقرزاده رییس سازمان نهضت سوادآموزی کشور در نخستین جلسه ستاد پشتیبانی نهضت سوادآموزی استان تهران با اشاره به رابطه بی سوادی و ارتکاب جرم گفت: «۸۰ درصد جرایم استان تهران توسط افراد زیر ۳۰ سال انجام می شود که ۶۰ درصد آنها بی سوادند. بر اساس برخی بررسی های انجام شده ۹۰ درصد معتادان در جامعه را دانش آموزان تارک تحصیل و یا افراد بی سواد تشکیل داده اند. یا در آماری دیگر سازمان بهزیستی در سال ۹۵ اعلام کرده بود که ۸۰ درصد زنان معتاد و بزه کار، بی سواد یا کم سواد هستند. آیا جامعه مطلوب مد نظر خانم نماینده مجلس چنین شاخصه هایی دارد که از ترک تحصیل 3 میلیون کودک ابراز خوشحالی کرده؟
به هر تقدیر همین چند جمله زهره الهیان کافی است تا ده ها مرثیه برای حکمرانی و سیاست گذاری ایران سروده شود. در دنیایی که رقابت بر سر افزایش دانش و تخصص شهروندان و توسعه زیرساخت هاست معلوم نیست برای خوشحالی از ترک تحصیل ۳ میلیون کودک به دلیل نبود زیرساخت ارتباطی باید چه نامی گذاشت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟