ماجرای فرزند انسیه خزعلی را از هر سو نگاه کنیم، با کوهی از تناقضات مواجه می شویم. این روزها خصوصا تناقض هایی که متوجه رفتار دولت و دولتی ها در این باره هستند در چشم افکار عمومی بسیار پررنگ شده اند. یک نمونه اش تناقضی در قبال سیاست های فناوری اطلاعات دولت است. سیاست هایی که در ایران با سختگیری های فزاینده علیه شهروندان و تنگ تر کردن دامنه فیلترینگ همراه است و آن سوی ماجرا فرزند معاون رئیس همین دولت در کانادا مشغول کسب و کار تولید و ارائه فیلترشکن شده. آن هم معاونی که حمایت هایش از سیاست ها و برنامه های سختگیرانه اجتماعی و فرهنگی، شهره خاص و عام است.
یا موضوع دیگر تناقض در رفتار رئیس جمهوری در قبال معاون امور زنان و خانواده اش است. ابراهیم رئیسی همین ده روز پیش در واکنش به دریافت ویزای تحصیلی توسط فرزند یکی از وزرا گفته بود: «اگر پسر رفت، پدر هم باید برود.» اما حالا که معلوم شده پسر معاون خودش سال هاست رفته و بدتر از آن، خانم معاون درباره کسب و کار او در کانادا «دروغ» گفته، خبری از این تهدیدها و ژست های سیاسی نیست.
این دست تناقض های رفتاری را این روزها خیلی ها گفته اند و به آن معترض شده اند و البته که اعتراضشان هم کاملا درست است. اما یک تناقض مهم از طرف گروهی دیگر تقریبا نادیده گرفته شده است.
هنوز به یاد داریم که نیمه خردادماه بازی فوتبال ایران و کانادا تحت تاثیر کارزارهایی سیاسی لغو شد. در این کارزار تبلیغاتی دو گروه فعالیت جدی داشتند؛ خانواده جانباختگان پرواز هواپیمای اکراینی و تنی چند از نمایندگان محافظه کار کانادایی. این دو گروه توسط طیف های مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت جدی از نظر رسانه ای و سیاسی می شدند.
در آن مقطع انجام بازی دوستانه تیم های ملی فوتبال ایران و کانادا توسط همین گروه ها «سیلی» به صورت خانوادههای مسافران کشتهشده پرواز پیاس۷۵۲ خوانده شده بود. استدلال این بود که تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقه نمایندگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران را دارد. مضافا اینکه گفته می شد به همراه تیم ملی فوتبال ایران، افرادی با وابستگی های سیاسی نیز حضور دارند که صدور ویزای کانادا برای سفر آنها پذیرفتنی نیست.
در همان مقطع این سوال به شکل مطرح بود که حتی به فرض صحت تمام توجیهات مخالفان بازی دوستانه ایران-کانادا، ارتباط تیم ملی فوتبال ایران با سیاست های جاری در ایران چه می تواند باشد و بازیکنان و کادر تیم ملی فوتبال با کدام منطق باید پاسخگوی تحولات سیاسی ایران باشند؟ اساسا آیا با این توجیه می باید تیم های ورزشی کشورها را مسئول تحولات و تصمیمات سیاسی حاکمان آن کشورها دانست؟
حالا تناقضی که وجود دارد این است که این گروه ها در موضوع فرزند معاون رئیس جمهوری کجا هستند؟ چرا آنها درخواست هایی مشابه با آنچه در که در مورد سفر تیم ملی فوتبال ایران به کانادا داشتند، در این مورد مطرح نمی کنند؟ آیا فرزند معاون رئیس جمهوری که به کار تولید و ارائه فیلترشکن اشتغال دارد بیشتر با سیاست های هیات حاکمه مرتبط است یا بازیکنان تیم فوتبال؟
زمانی این گروه ها شائبه حضور افرادی مرتبط با حکومت در تیم ملی را عامل مخالفت خود با یک بازی دوستانه اعلام کردند. اما چطور حالا که معلوم شده فرزند معاون دولتی که سختگیرانه تربن سیاست های فناوری اطلاعات را پیگیری می کند، خود مشغول ارائه فیلترشکن در کاناداست، کوچکترین اعتراضی به حضور او ندارند؟ آن نمایندگان محافظه کار مجلس کانادا کجا هستند؟
خردادماه در اعتراض به سفر تیم فوتبال ایران به کانادا، تجمعاتی اعتراضی از جمله در ونکوور کانادا برگزار شد. چرا حتی یک مورد از این تجمعات و درخواست ها این روزها در قبال فرزند انسیه خزعلی و مهمتر از آن در ده سال گذشته علیه محمود خاوری برگزار نشد؟ چرا یک بار کسی از این جمع اپوزیسیون معترض نشد که چطور دولت کانادا به چنین افرادی اقامت داده است؟
اشتغال فرزند انسیه خزعلی به تولید و ارائه فیلترشکن از کانادا شائبه برانگیزتر و خطرناک تر است یا بازی دوستانه ایران-کانادا؟ جولان کسب و کارهای خانوادگی محمود خاوری بدتر است یا یک بازی دوستانه فوتبال؟
بی شک همانطور که دولت باراهیم رئیسی باید درباره تناقض های فراوان ماجرای فرزند انسیه خزعلی توضیح دهد، آن بخش از اپوزیسیون هم باید پاسخگوی این تناقضات و سوالات باشند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟