با شدت گرفتن درگیریهای میان آذربایجان و ارمنستان، ایران به مقامات باکو گوشزد کرده است که فکر تغییر مرزهای جغرافیایی میان تهران و ایروان را از سر خارج کنند. حسینامیرعبدالهیان در گفت و گو با جیحون بایرام اُف، وزیرخارجه جمهوری آذربایجان تأکید کرد: « مرز مشترک میان ایران و ارمنستان یک راه ارتباطی تاریخی است و باید بدون تغییر حفظ شود. » هرچند که به نظر میرسد آنچنانکه حسن بهشتی پور، کارشناس ارشد منطقه قفقاز میگوید: « نقشه آذربایجان و ترکیه برای مخدوشسازی مرزهای تاریخی ایران و ارمنستان افزایش عمق استراتژیک آنکارا است؛ در واقع ترکها میخواهند یک پیوستگی سرزمینی میان نخجوان و آذربایجان و ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان، استان سین کیانگ (چین) که ترکستان شرقی هم نامیده میشود و البته ارغورها به وجود بیاورند. » البته تمام مسأله به همینجا ختم نمیشود و آنچنانکه بهشتی پور اظهار میدارد: « ترکیه و آذربایجان به دنبال ایجاد یک فریب بزرگ در استانهای آذری نشین ایران هستند و لازم است در این زمینه آگاهی بخشی صورت گیرد. یعنی بحث امروز ما، تنها به بحث قطع کردن مرز ایران و ارمنستان ختم نمیشود. برنامه و هدف تجزیه ایران است. »
**بیشتر از یکسال از آغاز مناقشه قره باغ سپری شده است و آتش مخاصمه میان کشورهای آذربایجان و ارمنستان در بازهای از زمان شدت میگیرد، مدتی خاموش میشود و مجدداً با ادعای ارضی جدید از سوی یکی از طرفین مناقشه، این آتش شعله ور میشود. قطعاً بروز این درگیری تأثیراتی هم بر ایران داشته است. اما یکی از اصلیترین موضوعاتی که در این زمینه مطرح میشود تمایل آذربایجان برای بستن مرز کوچک زمینی اما استراتژیک میان تهران و ایروان است که البته این سیاست با حمایت ترکها دنبال میشود. یعنی دسترسی از طریق مرزهای زمینی میان ایران و ارمنستان متوقف شود و این دو کشور برای ارتباط با یکدیگر مجبور به عبور از مرزهای آذربایجان باشند.
میخواهم در وهله نخست بر این موضوع تأکید کنم که تلاش جمهوری آذربایجان برای آزادسازی مناطق اشغالی خود، حق طبیعی این کشور بود که از آن استفاده کرد. اما اینکه این کشور بیاید در امور همسایگان خود مداخله کرده و مرز تاریخی میان ایران با منطقه قفقاز و ارمنستان را قطع کند را حق آذربایجان نمیدانم و معتقدم باکو درصدد است بتواند به منطقه برونگان دسترسی پیدا کند. (نخجوان از لحاظ جغرافیایی یک منطقه "برون گان" محسوب میشود. ) از دیدگاه آذریها، نخجوان یک جمهوری خودمختار است که به آذربایجان وابسته است؛ این منطقه در گذشته"زنگلان غربی" نامیده میشد و حالا از آن به "زنگلزور غربی" یاد میشود که بخش شرقیاش هم در خاک کشور آذربایجان است. به موضوع اصلی و سووال شما باز میگردم و تأکید میکنم که هم ارمنستان برای ارتباط با جمهوری اسلامی ایران به این مرز تاریخی احتیاج دارد و هم ایران برای دسترسی به منطقه قفقاز جنوبی به مرز مشترک با ارمنستان نیاز مبرم دارد. درست است که ایران از طریق آذربایجان هم میتواند با منطقه قفقاز ارتباط داشته باشد اما تنوع بخشی در دسترسی به مناطق استراتژیک یکی از مهمترین سیاستهایی است که تمامی کشورها از جمله کشور ما از آن تبعیت میکنند.
**نقش ترکها در این میان چیست؟
اما در مورد اینکه چرا ترکیه و آذربایجان درصدد هستند تا مرز مشترک میان تهران و ایروان را از بین برده و آن را مسدود کنند ذکر مواردی لازم و ضروری است که باید به آنها اشاره کنم. ترکیه دارای مرز مشترکی با نخجوان به طول۱۰ کیلومتر است که در منطقه قره سو واقع است. این منطقه در دوران حکومت پهلوی(رضا خان) به ترکیه بخشیده شده بود و حالا آذربایجان و ترکیه درصدد هستند که منطقه مذکور را که استان سیونیک نامیده میشود ( ارمنیها آن را به این نام میخوانند و ما به آن مِغری میگوییم چرا که یکی از شهرهای مرزی ما همین نام را دارد) را به نخجوان وصل کنند و در واقع یک پیوستگی سرزمینی میان نخجوان و آذربایجان و ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان، استان سین کیانگ (چین) که ترکستان شرقی هم نامیده میشود و ارغورها به وجود بیاورند. آن را هم عمق استراتژیک نامیدهاند. میگویند عمق استراتژیک ترکیه این است که بتواند در نخجوان حضور خود را گسترش دهد و از طریق خاک فعلی ارمنستان پیوستگی سرزمینی با آذربایجان ایجاد کند و از آنجا به مناطقی که اشاره شد برود. البته اینکه این خواسته و هدف در برنامهها و سیاستهای ترکها و آذریها وجود دارد یک موضوع است اما اینکه بتوانند به این هدف دست پیدا کنند موضوع دیگر است و اگر دیدگاه بنده را جویا شوید معتقدم که هیچگاه این نقشه اجرایی نخواهد شد چرا که این امر مستلزم آن است که دو کشور مستقل ارمنستان و ایران را از یک مرز تاریخی محروم کنند که چنین حقی هیچگاه به آنها داده نخواهد شد. بعد هم اینکه این کشورها نمیتوانند به واسطه پانترکیسم، ژئوپولتیک منطقه را تحت تأثیر قرار داده و تغییر دهند. در نهایت هم اگرچه آذریها اشتراکاتی با ترکیه دارند اما این اشتراکات به این صورت نیست که به صرف آنها بخواهند همان مقوله ژئوپولتیک منطقه که به آن اشاره شد را تحت تأثیر قرار دهند چرا که در اینصورت تمامی ادعاهای تاریخی مجدداً مطرح شود. با زنده شدن تمامی قرادادهای تاریخی گذشته، قراردادهای گلستان و ترکمنچای و سرنوشت ۱۷ شهر قفقاز و خیلی از موارد دیگر نیز باید زنده شوند. موضوع دیگری که باید به آن توجه کنیم این موضوع است که تحرکات آذربایجان و ترکیه راه به جایی نمیبرد چرا که آذربایجان ایران هم سالهای سال در شکلگیری مشروطه نقش اساسی داشته است و هم در دوران انقلاب و هم جنگ تحمیلی و حفظ تمامیت ارضی ایران نقش آفرین بوده است. برهمین اساس این کشورها نمیتوانند گرایشهای جدایی طلبانه را در این منطقه تقویت کنند. البته در ناکارآمدی نقشههای ترکها و آذریها این مهم نیز نقش دارد که مردم استانهای آذری نشین ایران خود را کاملاً ایرانی میدانند و نقش تاریخیشان نیز گویای این است که همیشه از جایگاه مهمی در تاریخسازی کشورمان برخوردار بودهاند. سرنوشت مشترک و میراث مشترک و بسیاری از موارد دیگر همیشه این پیوستگی را با مردم مناطق مختلف ایران ایجاد کرده است اما متأسفانه نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که نسل جدید تحت تأثیر تبلیغات و تحریکات صورت گرفته، قرار دارد. ترکیه و آذربایجان به دنبال ایجاد یک فریب بزرگ در استانهای آذری نشین ایران هستند و لازم است در این زمینه آگاهی بخشی صورت گیرد. یعنی بحث امروز ما، تنها به بحث قطع کردن مرز ایران و ارمنستان ختم نمیشود. برنامه و هدف تجزیه ایران است. البته معتقدم ایران تاکنون هوشمندانه این فعالیتها را رصد کرده است. براساس موضع رسمی مقامات کشورمان، ما مرز ایران و ارمنستان را یک مرز تاریخی میدانیم و اجازه مخدوش شدن آن را به هیچ کس نمیدهیم و فکر هم نمیکنم که ترکها و آذریها بتوانند به هدف خود دست پیدا کنند. علاوه براین باید توجه داشته باشید که دستیابی جمهوری آذربایجان به نخجوان طی سه دهه گذشته از طریق ایران به راحتی انجام شده است. هم به لحاظ ریلی و هم جادهای. ایران در بدترین شرایط به مردم نخجوان کمک کرده است و پس از این نیز، این رویه به قوت خود باقی خواهد ماند چرا که با شهرهای آذری نشین ایران روابط بسیار دوستانهای داشتهاند.
**اهمیت مرزهای ایران و ارمنستان از دیدگاه ژئوپلتیک چیست؟
این مرز علاوه بر مباحث مرتبط با حوزه ژئوپلتیک، به لحاظ تاریخی و موضوعات مرتبط با حوزه ژئواکونومیک-دسترسی ایران به جادههای قفقاز- و البته موضوعات امنیتی هم از اهمیت فراوانی برای ایران برخودار است. در هر صورت طرف ارمنی و ایرانی به صورت کلی مصر برای ادامه روابطشان هستند و البته این مرز یکی از بهترین مسیرها برای ارتباط شمال-جنوب است. هیچ تعارضی هم با ارتباطات ایران و آذربایجان ندارد. این مسیر میتواند ارتباط ایران به آذربایجان و البته روسیه را از یک سو و از سوی دیگر گرجستان را کماکان حفظ کند. یعنی ارتباط از دو مسیر به موازات هم را حفظ کند. یکی مسیر ایران- آذربایجان- روسیه و دیگری ایران- ارمنستان- گرجستان را. حفظ ایران مسیر به نفع تمامی کشورهای منطقه است و همانطور که گفتم هیچ تعارضی با منافع ترکیه و آذربایجان ندارد و اتفاقاً به تقویت زمینه همکاریهای اقتصادی در منطقه هم، کمک میکند.
** نقش کشورهای دیگر را چطور ارزیابی میکنید؟ به طور مثال میدانیم که اسرائیلیها در آذربایجان حضور گستردهای دارند. ترکیه نیز در ماههای اخیر بر تداوم و گسترش روابط میان آنکارا و تل آویو تأکید کرده است. از سوی دیگر هم گفته میشود در تنشهای میان آذربایجان و ارمنستان، روسیه از موضع آذریها حمایت میکند. میتوانید در این رابطه توضیح دهید؟
اسرائیل بازگیری است که به دنبال حضور در مرزهای شمالی ایران است و میخواهد از هر مسیری که میتواند به ایران ضربه بزند. متأسفانه اسرائیل توانسته است حضورش را در آذربایجان توسعه دهد اما خوشبختانه نتوانسته است در ارمنستان به میزان آذربایجان موفق باشد. به صورت کلی رویکر اسرائیل تجزیه و کوچکتر شدن کشورهای منطقه است. این هدف را در رابطه با ترکیه، ایران، عربستان و حتی عراق دنبال میکند. اسرائیل به دنبال تجزیه این کشورها است به همین جهت از کردهای عراق حمایت میکند. در تلاش است تا روابط نزدیکی با کردهای سوری داشته باشد. در ایران به دنبال جدایی استانهای آذری نشین ایران است. حتی به دنبال تالشیها و لزگیهای کشور آذربایجان هم است و از تمایلات جدایی طلبانه آنها حمایت میکند. اسرائیل اهداف ژئواستراتژیک و ژئوپلوتیکی را از تجزیه کشورها دنبال میکند. اما در مورد روسیه بعید میدانم که این کشور از سیاست آذربایجان حمایت کند. البته رسانههای ترک و آذری این موضوع را تبلیغ میکنند اما منافع روسیه در مسدود شدن مرز مشترک ایران با ارمنستان نیست. روسیه از حضور و نفوذ ترکیه در قفقاز یا حتی آسیای مرکزی حمایت نمیکند. روسیه در سطح بینالملل سیاست چندجانبه گرایی را تبلیغ میکند اما در سطح منطقه سیاست یکجانبه گرایی را در دستورکار دارد و میگوید به اصطلاح « همه چیز با روسیه و بدون دیگران» مثلاً در قفقاز طرح ۱+۳ را مطرح کرد. یعنی روسیه به علاوه گرجستان، ارمنستان و آذربایجان. بدون ایران و ترکیه. البته چندی پیش اجلاسی را برگزار کردند که از ایران و ترکیه هم دعوت به عمل آوردند اما این سیاست کلی روسیه نیست. این سیاست علاوه بر قفقاز در آسیای مرکزی هم دنبال میشود. بنابراین بعید میدانم روسیه از سیاست آذربایجان دفاع کند چرا که این سیاست موقعیت ترکیه را در قفقاز و آسیای مرکزی تثبیت میکند و در تعارض با منافع مسکو است.
**از دیدگاه جنابعالی سیاست ما در جنگ میان آذربایجان و ارمنستان باید به چه صورتی باشد؟ ما شاهد بودیم که سال گذشته و همزمان با آغاز دور جدید جنگهای باکو و ایروان، برخی از مقامات شهرهای آذری نشین ایران از موضع آذریها حمایت کردند. دلیلشان هم این بود که به هر حال آذربایجانیها مسلمان هستند و باید از آنها پشتیبانی شود. این موضعگیریها و سیاست دستگاه سیاست خارجی کشور که متصدی تنظیم روابط خارجی ما است را معقولانه ارزیابی میکنید؟
این مسأله بسیار پیچیدهای است و باید در یک فضای تخصصی و کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد. اینگونه مسائل زمینهای برای رسانهای شدن ندارد. این موارد تصمیمسازی هستند و باید در سطوح عالی و در جلسات کارشناسی در مورد آنها صحبت کرد. اما به صورت کلی باید بگویم اینکه عدهای از موضع آذربایجان حمایت کردند به این دلیل بود که مناطق اشغال شده آذربایجان بعد از سالها آزاد شد؛ ایران از همان ابتدا، اشغال شهرهای آذربایجان را توسط ارامنه به رسمیت نشناخت. هفت شهر جمهوری آذربایجان تحت اشغال طرف ارمنی قرار داشت که آزاد شد. بنابراین در آن مقطع حمایت منطقی به نظر میرسید. متاسفانه جنگی ایجاد شد و در این میان تعدادی جان خود را از دست داده و یا بیخانمان شدند. از تلخیهای جنگ همین موارد است، همانطور که در سال ۹۱ ارمنستان این مناطق را اشغال کرده بود حالا آذربایجان برای آزادی شهرهای خود اقدام کرده است. اما مهم این است که با این جنگها، جغرافیای سیاسی منطقه تغییری نکرده است. یعنی آذربایجان برای اشغال ارمنستان اقدامی انجام نداد. بنابراین در این مورد حمایت از آذربایجان تعارضی با منافع ایران ندارد اما در عین حال ایران باید ضمن تأکید بر تمامیت ارضی آذربایجان و ارمنستان و همه کشورهای منطقه بر این موضوع مصر باشد که ادعای تاریخی نمیتواند زمینه ساز حقوقی برای کشورها شود. اگر کشوری بخواهد بر ادعاهای تاریخی خود اصرار بورزد در اینصورت زمینههای بسیار زیادی وجود دارد که ایران هم میتواند بر آنها تأکید کند. هم در آبخازیا و هم در اوستیای جنوبی و هم در رابطه با چچن( روسیه). در رابطه با همین کشور آذربایجان ادعاهای تاریخی بسیار زیادی در رابطه با قره باغ وجود دارد. ایران باید این موضوع را مطرح کند که ما آنچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جغرافیای کشورها به میان آمد را پذیرفتهایم و تمامی کشورهای منفک شده از این اتحاد یعنی آذربایجان و ارمنستان و... براساس اعلامیهای که در آلماتی امضا شد مرزهای بینالمللی برایشان ترسیم شد که آنها نیز آن مرزها را پذیرفتند. اگر قرار بر مخدوش شدن این مرزها باشد بسیاری از موارد دیگر نیز باید تغییر کند. بنابراین فکر میکنم ایران باید سیاستی را در پیش بگیرد که در عین حال که به حفظ تمامیت ارضی کشورها کمک میکند از تأمین حقوق اقلیتهای قومی که در این کشورها زندگی میکنند نیز حمایت کند. مانند ارامنهای که در قره باغ زندگی میکنند که ۹۰ درصد جمعیت این منطقه را تشکیل میدهند. از سوی دیگر حق و حقوق لزگیها یا تالشیهایی که در جمهوری آذربایجان زندگی میکنند نیز باید به رسمیت شناخته شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که ما باید بر گسترش همکاریها تأکید کنیم. الان زمان جنگ نیست. زمان آن است که کشورهای همسایه دست به دست یکدیگر دهند و در همکاری با همدیگر، بهانه برای مداخله کشورهای فرامنطقهای را از آنها سلب کنند. آنها میخواهند بیایند و به جنگ و نابودی دامن بزنند چرا که به نفع آنها است که به بهانه بازسازی و یا فروش سلاح منافع بیشتری را کسب کنند.
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک
در توزیع امکانات و ایجاد زیر ساختها و سرمایهگذاری دولتی هیچ وقت به حرفی که زدید اعتقاد نداشتید و ندارید هدف شما فقط چپاوول آذربایجان هست هیچوقت از آذربایجان حمایت نکردید بلکه همیشه خیانت کردید