وزارت انرژی اسرائیل هفته گذشته اعلام کرد که در حال انجام آزمایشاتی بر روی دکل و سیستم انتقال طبیعی در مخزن دریایی کاریش است... مخزنی که لبنان نیز داعیهی مالکیت بخشی از آن را دارد.
انتظار میرود انجام این کار از روز سهشنبه آغاز شود و شرکت Energean در لندن که مجوز این کار را صادر کرده است اعلام کرده که «در مسیر تحویل اولین محموله گازی از پروژه توسعه کاریش ظرف چند هفته است.»
تخمین زده میشود میدان گازی نسبتاً کوچک کاریش که در سال ۲۰۱۳ کشف شد، به همراه میدان تارین (که در مجاورت آن قرار دارد) حدوداً ۲ تا ۳ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی، و ۴۴ میلیون بشکه مایعات را در خود جای دهد.
و با وجودی که آنچه امکان صدور فوری دارد، تنها کسری از چیزی است که برای کاهش بحران جهانی انرژیِ ناشی از حمله روسیه به اوکراین لازم است؛ اما متحدان غربی اسرائیل ازین عملیات استقبال کردهاند... چرا که این کار باعث افزایش قیمتها شده و اروپا نیز به دنبال جایگزینی برای منابع گازی روسیه است.
اما لبنان که به لحاظ تکنیکی کماکان در جنگ با اسرائیل است، ادعا میکند که بخشی از میدان کاریش متعلق به اوست.
در ماه ژوئن، شرکت انرژین، یک کشتی تولیدی را وارد میدان کرد... و این کار علیرغم اعتراضات بیروت انجام شد (مبنی بر این که تا زمان تکمیل مذاکرات مرزی دریایی با میانجیگری ایالاتمتحده که در سال ۲۰۲۰ آغاز شده، این مخزن نباید توسعه یابد).
واقع امر اینکه کاریش از نظرعرضه جهانی در حاشیه قرار گرفته است... اما همین میدانِ به حاشیه راندهشده، یک امتیاز اقتصادی قابل توجه را در اختیار اسرائیل و لبنان گذارده است.
بیروت به گروهی از شرکتهای بینالمللی مجوز داده که اولین اکتشاف انرژی فراساحلی کشور را در دو بلوک دیگر در سال ۲۰۱۸ انجام دهند... اما این کار به سبب اختلافات مرزی دریایی، دولت ناپایدار و فروپاشی مالی، نتوانسته است پیشرفت قابل توجهی داشته باشد.
از سوی دیگر بسیاری از لبنانیها، سقوط مالی کشورشان را ناشی از استقرار «گارد قدیم» میدانند که شامل شبهنظامیان تحت حمایت ایران میشود... یعنی حزبالله.
از دستدادن اعتبار و قدرت سیاسی حزبالله ممکن است محاسبات این گروه را در تلاشهای «مقاومتی» علیه اسرائیل که از زمان جنگ ویرانگر لبنان در ۲۰۰۶ تا حد زیادی مهار شده بود، به هم بریزد.
حسن نصرالله، رهبر این گروه، بعدها از ربودهشدن سربازان نیروی دفاعی اسرائیل، که برانگیزانندهی آن جنگ بود، پشیمان شد.
با این حال، نشانههای موجود گویای آناند که ممکن است چند هفته آینده حمله جدید حزبالله را در پی داشته باشد.
نصرالله میخواهد با واردآوردن فشار به اسرائیل در جریان مذاکرات، تأثیرگذاری خود را به اثبات برساند... چهبسا پیامهای خصمانه روزافزونش نیز به عنوان مقدمهای برای جنگ تعبیر گردد.
او همین اواخر گفت: «اگر استخراج نفت و گاز از میدان نفتی کاریش، در ماه سپتامبر و پیش از آنکه لبنان حق خود را بگیرد، آغاز شود، به مشکل خواهیم خورد و شاید برای رسیدن به هدفمان دست به هر کاری بزنیم.»
اسرائیل نیز (علیرغم میانجیگریِ به ظاهر امیدوارکنندهی در حال انجام) به نوبه خویش به استخراج نفت از بخش بلامنازع میدان کاریش متعهد مانده، و به تهدیدات نصرالله هم به شیوهای مشابه پاسخ گفته است.
فرماندهی ارتش اسرائیل نیز به این موضوع پرداخته و گفت که احتمال وقوع درگیری مسلحانه در آینده نزدیک وجود دارد. ارتش اسرائیل حالا مشغول بررسی حملهای پیشگیرانه علیه حزبالله است و اخیراً نیز در قبرس برای جنگ احتمالی در عمق لبنان، آموزشهایی دیده است.
لفاظیهای نصرالله همانقدر که میتواند به عنوان یک بلوف برای نشاندادن اهمیت حزبالله تلقی شود، همانقدر هم احتمالش بالاست که تهدیدی واقعی باشد.
حزبالله از سال ۲۰۰۶ در پاسخ به حملات اسرائیل، به مقابله با آن برخاسته است. این شبهنظامیان در سال ۲۰۱۹ و پس از حمله هوایی اسرائیل که منجر به کشتهشدن دو عامل حزبالله در روسیه شد، و حمله پهپادی که به زیرساختهای حزبالله در حومه بیروت آسیب رساند، موشکهایی را به سوی یکی از پستهای ارتش اسرائیل شلیک کردند.
گرچه این حمله حزبالله هیچ تلفاتی در پی نداشت، اما نشان از تمایل این گروه برای به چالشکشیدن اسرائیل از منظر نظامی بود.
چنانچه حزبالله آغازگر این حمله باشد، کشور لبنان که همین حالا هم در لبه پرتگاه قرار گرفته، در معرض خطری جدی قرار خواهد گرفت.
اما جنگی همهجانبه برای اسرائیل نیز فاجعهبار خواهد بود. حزبالله موشکهای دقیقی که دارد که قادرند در مرحله ابتدایی هر درگیری، روزانه ۴ هزار موشک شلیک کنند.
این کشور زرادخانهای متشکل از ۱۵ هزار راکت و موشک دارد که قادر است خاک اسرائیل را هدف قرار دهد. و این موضوع قطع به یقین، چند لایه دفاع موشکی اسرائیل را متأثر کرده و این رژیم را وادار به تحمل تلفات سنگین و آسیبهای شدید به زیرساختهایش میکند.
عامل دیگر نیز کشور ایران است؛ یعنی حامی حزبالله. با توجه به کمرنگشدن احتمال احیای توافق هستهای، این کشور ممکن است به نصرالله برای حمله به اسرائیل (به عنوان نمایشی غیرمستقیم از قدرت خود در منطقه) یاری برساند.
اسرائیل در تدارک حملهای احتمالی به یکی از سایتهای هستهای ایران است. اما نشانههای موجود گویای آناند که این طرحها در حال حاضر آماده اجرا نیستند. بنابراین جبهه داخلی ایران در خطر نخواهد بود... مگر آنکه ایران بخواهد مستقیماً خود را وارد جنگ کند.
با فراتررفتن این جنگ از مرزهای اسرائیل و لبنان، دامنه آن میتواند به سوریه نیز کشانده شود... جایی که اسرائیل در آن تحت مصونیت، گروههای مورد حمایت ایران نظیر حزبالله را هدف قرار میدهد.
به نظر میرسد در صورتی که اسرائیل از «خط قرمز» نصرالله عبور کرده و پیش از دستیابی به توافق، آغاز به استخراج گاز نماید، حزبالله وارد عمل خواهد شد.
با این حال احتمالاً حمله حزبالله به نحوی خواهد بود که امکان پاسخگویی متناسب از جانب اسرائیل وجود داشته باشد.
نصرالله با وجود منزویشدن، کماکان در لبنان شخصیتی قدرتمند است. با این حال شاید این سیاق به مذاق اسرائیل خوش نیاید... چون یک درگیریِ حداقلی، و محدود، به نفع حزبالله خواهد بود.
حزبالله ارائهکننده مرگبارترین تهدید علیه اسرائیل است. با وجود عواقب وخیم برای مردم اسرائیل، رژیم آن در صورت تحریکشدن یحتمل تمام تلاش خود را برای خنثیسازی این تهدید خواهد کرد.
پاسخ اسرائیل به هر اقدامی [چه ارتش آن را هدف قرار دهد، و چه زیرساختهای نظامی]، قاعدتاً پاسخ نامتناسبی خواهد بود.
اسرائیل جهت تحقق بازدارندگی کامل، تقریباً به طور قطع هرگونه رفتار تهاجمی را با حمله به پایگاه حزبالله در جنوب لبنان و گسترش جنگ برای حمله به حزبالله در روسیه پاسخ خواهد گفت.
همانطور که هنری کیسینجر زمانی گفته بود: «چریک اگر نبازد، برنده میشود. ارتش متعارف، اگر پیروز نشود، بازنده است.»
در جنگی نامتقارن نظیر آنچه میان حزبالله و ارتش اسرائیل واقع میشود، پیروزی برای اسرائیل موضوعی تعیینکننده خواهد بود...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟