درست است که نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی وین روز سه شنبه در توئیتر خود نوشت که «احیای برجام در نیمه دوم ماه نوامبر حاصل خواهد شد» اما هیچ نشانه دیگری دال بر احتمال وقوع چنین چیزی وجود ندارد. حتی جدای از این بقیه نشانههای موجود حکایت از آن دارند که باید پرونده برجام را بسته شده تلقی کنیم و آن را توافقی متعلق به تاریخ بدانیم نه آینده.
در واقع باید این جمله رابرت مالی، نماینده آمریکا در مذاکرات احیاء برجام را خیلی جدیتر از سخنان اولیانوف بدانیم که روز سه شنبه گفت: مذاکرات برجام دیگر در دستور کار ما نیست. این را کسی گفته که یکی از سرسختترین حامیان احیاء قرارداد برجام در آمریکاست.
همزمان با رابرت مالی، جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم به صراحت گفته که دیگر امیدی به پیشرفت مذاکرات احیاء برجام ندارد.
در این مقطع زمانی به نظر میرسد دو عامل باعث شده تا چشماندازی چنین تیره از آینده مذاکرات احیاء برجام به وجود بیاید؛ یکی اتفاقات و ناآرامی های اخیر در ایران و دیگری ادعای منابع غربی در فروش پهپاد توسط ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین.
پیش از این هم البته روند مذاکرات در دولت سیزدهم انرژی و انگیزههای ابتدایی را از طرفهای غربی برای احیاء برجام کاسته بود. در حالی که در روزهای پایانی دولت دوازدهم این مذاکرات به نقطه نهایی بسیار نزدیک شده و انتظار میرفت کار در دولت سیزدهم ظرف مدت نه چندان طولانی به پایان برسد، بیش از یک سال رفت و آمد مکرر دیپلماتها به وین و دوحه عملا اتفاق جدیدی را رقم نزد.
طرفهای غربی میگویند که تیم ایرانی در مقاطعی پیشنهادها و خواستههای نامرتبطی را مطرح میکرده که همین باعث شده بود تا مذاکرات بدون پیشرفت جدی دنبال شود.
حالا اما مساله ناآرامیهای ایران و همینطور موضوع پهپادها درست در میانه کار عامل تصویب تحریمهای تازهای از سوی اروپاییها علیه کشورمان شده است. معنای عملی این تحریمها هم کاملا روشن است؛ دور شدن بیشتر ایران و کشورهای غربی از هم و افزایش سطح تنش و کدورت دو طرف. آن هم درست در زمانی که طرفین میبایست برای کاهش سطح اختلافات در موضوع دیگری تلاش کنند.
اینکه افزایش اختلافات به دو بهانه یاد شده تاثیر منفی مستقیم بر مذاکرات احیاء برجام و انگیزه طرفین برای به نتیجه رساندن آن بگذارد، کاملا طبیعی است. در روزهایی که مقامات ایرانی و غربی مکررا در حال محکوم کردن مواضع و اظهارات یکدیگر هستند چطور میتوان به کاهش فاصله ها در اصلیترین پرونده اختلافی دو طرف دلخوش بود؟
با این شرایط طبیعی ترین احتمال ممکن برای سرنوشت توافق هستهای، عدم احیاء برجام است. خصوصا آنکه به نظر میرسد در ایران نیز مسیر تحکیم روابط و همکاریهای خارجی به سمت دیگری تثبیت شده است. دولت و نهادهای مختلف حاکمیت بعد از پذیرش عضویت ایران در پیمان شانگهای میگویند این نشان از بیتاثیر بودن تحریمهای هستهای و FATF است و از آن نتیجه میگیرند که میتوان کشور را در چارچوب همین دست همکاریها و بدون احیاء برجام و پذیرش شروط FATF اداره کرد.
در این شرایط حتی دیگر با ذرهبین هم نمیتوان نشانههای امیدبخشی از احیاء برجام در آینده را پیدا کرد. این آینده اگر قدری بیشتر طول بکشد، معنایش بر باد رفتن و فروپاشی کل برجام خواهد بود. فعلا تا اینجای کار تهدیدات طرف مقابل به افزایش فشارهای تحریمی و همینطور شدت یافتن فعالیت های هستهای تهران، چنین چشم اندازی را محتمل کرده است. چشم اندازی که در آن نه تنها آمریکا به برجام باز نمیگردد بلکه دیگر توافقی چندجانبهای در سطح بینالملل به این نام وجود نخواهد داشت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟