ماجرای گم شدن پروفسور فرهود، معروف به پدر علم ژنتیک ایران حدود یک هفته است که تبدیل به یک معما شده. پروفسور داریوش فرهود در مصاحبهای با روزنامه «اعتماد» که صبح امروز پنجشنبه منتشر شده برای دومین بار ربایش خود را تائید کرد و توضیح داد که حدود ۳۶ ساعت در مکانی نامعلوم و در اختیار برخی افرادی بوده که هویت آنها برای وی معلوم نیست.
پروفسور داریوش فرهود قبل از آن هم همین روایت را در گفت و گویی با «ایسنا» مطرح کرده بود. در عین حال در ساعتهایی که از سرنوشت وی در روزهای شنبه و یکشنبه خبری نبود، یک منبع آگاه امنیتی در توضیحاتی که به «ایسنا» داد اعلام کرد که اساسا چنین فردی در بازداشت نهاد امنیتی نبوده است.
خود پروفسور فرهود هم در چند جا از روایتی که با «اعتماد» مطرح کرده درباره هویت و ویژگیهای افرادی که وی را برای ۳۶ ساعت تحت اختیار گرفته بودند، اینگونه گفته؛
«آدمهای خیلی حرفهای بودند و اصلا افراد معمولی نبودند. وقتی گفتم به مطب تلفن بزنید، سیمکارت موبایلشان را عوض کردند انگار نمیخواستند از طریق خط اداری تماس بگیرند.»
«شک کردم که اینها افراد خودسری از برخی نهادها هستند. من هیچ گلایهای از نهادهای دولتی ندارم. شاید انگیزه شخصی بوده ولی بنده را میشناختند. من باور میکنم که ربوده شدن من کار هیچ نهاد دولتی از جمله سپاه نبوده. بنده هیچ شکایت و گلایهای از نهادهای دولتی و از جمله سپاه ندارم و میدانم کار نهاد معینی نبوده ولی شاید یکی، دو نفر افراد خودسر از بعضی نهادها این کار را کرده باشند. اگر کوچکترین آسیبی به جان من که یک استاد دانشگاه و دارای جایگاه علمی و یک فرد ۸۵ ساله هستم میرسید، چه لطمهای به حیثیت این کشور و ملت ایران وارد میشد؟»
«البته با من هیچ بدرفتاری نشد و با حرمت با من رفتار کردند. فکر میکنم که انشاءالله کار هیچ نهادی نبوده. فرض کنیم که من را برای زورگیری گرفته بودند. ایرادها و انتقادهای من به هیچوجه سیاسی نیست، بلکه اجتماعی و فرهنگی و پزشکی است و در هر صورت و برای همیشه من یک سرباز فداکار وطنم هستم.»
در واقع خود پروفسور فرهود هم فرض را بر این گذاشته که افرادی غیرمرتبط با نهادهای امنیتی و یا حداکثر خودسر اقدام به ربایش وی کرده و او را برای ۳۶ ساعت تحت اختیار خود داشته اند. این سخنان پدر علم ژنتیک ایران با اظهارات یک مقام امنیتی در گفت و گو با «ایسنا» تطابق دارد. با این حال اما نمیشود صرفا موضوع را در همین نقطه رها کرد.
اتفاقی که افتاده ربایش یک دانشمند برجسته ایرانی است که میتوانست منتهی به رخدادهای تلخی شود که آبروی کشور را به خطر بیاندازد. فرض کنید طبق همان فرضیه پروفسور فرهود اگر وی توسط این افراد به قتل رسیده بود، چه اتفاقی در کشور رخ میداد و ابعاد آن چگونه میشد؟ آن هم در شرایطی که کشور فارغ از این موضوع خود در شرایط ناآرام به سر میبرد. آیا توضیحات نهادهای ذی ربط، هر چقدر منطقی و متقن میتوانست افکار عمومی را قانع کند؟ شکی نیست که چنان اتفاقی قطعا ابعاد بین المللی وسیعی هم پیدا میکرد و سقوط دیگری از نظر اعتماد عمومی برای کشور در پی داشت.
با فرض اینکه این اقدامُ کار خودسرانه چند نفر آدم محدود بوده از کجا معلوم پروژهای برای حذف چند چهره علمی کشور و تشدید ناآرامی های و افزایش اعتراضات به بهانه همین اتفاق در کار باشد؟
با این توصیف نکته ماجرا کاملا روشن است؛ حالا که هیچ نهاد رسمی در اتفاق رخ داده دخالت سازمانی نداشته، دولت و نهادهای امنیتی باید افراد رباینده پروفسور فرهود را دستگیر و معرفی کنند. چرا که چنین افرادی در بهترین حالت دوستانی نادان برای کشور و نظام و در حالت بدتر افرادی نفوذی و با ماموریت مشخص برای ضربه زدن به حیثیت کشور هستند.
اینکه یک دانشمند برجسته کشور در روز روشن توسط چند فرد ناشناس ربوده شده و بعد از ۳۶ ساعت پیدا شود و این افراد هم به جامعه معرفی نشوند، تصویر خوبی از امنیت کشور به نمایش نمیگذارد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟