حکایت تدبیر مجلس یازدهم در قبال شرایط خاص امروز کشور هم حکایت غریبی است؛ یک روز خواهان مرگ و اعدام معترضین میشوند، یک روز میگویند که برای دانشجویان "هنجارشکن" جزای نقدی و ۱۰ سال ممنوعالخروجی در نظر گرفته شود و در عین حال وقتی نوبت به رسیدگی حوادث اخیر کشور میشود، از آن پرهیز میکنند.
یعنی نه تنها تلاشی برای آرام کردن فضا در بهارستان در کار نیست که حتی نفت هم بر روی آتش افروخته شده در کشور، ریخته می شود.
دیروز که همکارم در تحریریه به دنبال نمایندهای بود که بتواند حوادث جوانرود، مهاباد و پیرانشهر را از او پیگیری کند، با ۷ نماینده تماس گرفت، تلفن همراه ۵ نفرشان خاموش بود. تلفن یک نماینده را مشاورش جواب داد و گفت: «حاج آقا چهارشنبه میتوانند پاسخ شما را بدهند." و نماینده آخر تلفن را پاسخ داد و در جواب پرسش همکارم درباره وضعیت شهرش، شهادت یک بسیجی را به ملت تسلیت گفت و بعدم اعلام کرد که از وضعیت چند روز اخیر بیخبرم.
این حکایت حاضرین در "خانه ملت" و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی است که گویا باید یکبار دیگر دلیل حضورشان بر آن صندلیها را برایشان توضیح داد و نام "خانه ملت" را معنا کرد. انگار که از همه چیز بیخبرند.
همین امروز صبح بود که علیرضا بیگی، نماینده مردم تبریز در مجلس اعلام کرد که بهرغم درخواست برای برگزاری نشست ویژه بررسی حوادث اخیر کشور، برخی نمایندگان به رهبری اعضای جبهه پایداری مانعتراشی کرده و اجازه برگزاری نشست بررسی حوادث اخیر را ندادهاند.
چند ساعت بعد خبر آمد که نمایندگان مجلس پیشنهاد دادهاند برای دانشجویان هنجارشکن جریمه نقدی و ۱۰ سال ممنوعالخروجی به عنوان مجازات در نظر گرفته شود.
درباره این تناقضات میشود ساعتها صحبت کرد و هزاران کلمه نوشت اما مجال ما کوتاه است و صرفا چند پرسش مطرح میکنیم. نخست اینکه، چه زمانی قرار است از بیخبری دربیایید؟ آیا راهی هست؟ برنامهای برای آن دارید؟ یا فقط قرار است اخبار یک طرف را دنبال کنید؟ چطور الفاظ زشت را در تجمعات دانشجویی میشنوید، سلف غذا خوری مشترک را میبینید اما فریاد بلند «سفر چرا؟ بمان و پس بگیر» دانشجویان را نمیشنوید؟ آیا دانشجویی که فریاد میزند میخواهد بماند، ذرهای برایش اهمیت دارد که ممنوعالخروج شود؟
نکته بعدی اینجاست که با پیشنهاد ممنوعالخروجی، ایران را به چه چیزی تشبیه کردید؟ آیا این همان تحقیر وطن و نام ایران نیست؟ مگر از نظر شما ایران زندان است که ماندن در آن مجازات تلقی شود؟
پرسش سوم؛ بر چه اساسی درخواست مرگ و مجازات میکنید؟ با کدام اطلاع؟ مگر نماینده مردم نیستید؟ پس چرا به جای آرام کردن فضا به دنبال ریختن نفت در آتش هستید؟ آن هم با پیشنهاداتی که حتی در نظام تنبهی هم کارا نیست و این یعنی شما جامعه را نمیشناسید.
حرف آخر، میپذیریم بخشی از شما نگران هستند و به دنبال حل مساله. پس چرا اجازه میدهید یک جبهه خاص بر رسیدگی درست حوادث اخیر کشور، سایه بیاندازد؟ اصلا چه چیزی مهمتر از همین حوادث اخیر است؟ آقایان، این روزها بیخبری، خوش خبری نیست. اگر نمیتوانید راه حلی بیابید دست کم آتش بیار معرکه نباشید.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟