«پیروز»، توله یوزپلنگ ایرانی نهم اسفندماه به دلیل بیماری و مشکل کلیوی تلف شد. پیروز و خواهرهایش در یکی از سالهای خیلی سخت و پر حادثهی تاریخ معاصر ایران به دنیا آمده بودند و زنده ماندنش پس از مرگ دو تولهی دیگر، نمادین شد. مردم عکسها و خبرهای مربوط به این توله یوزپلنگ را دنبال میکردند، به آن دل بسته بودند و برایشان نمادی از امید به زندگی و زنده ماندن شده بود. ناراحتی و واکنشهای زیاد به مرگ پیروز هم به این مسئله مربوط بود اما اهمیت تلف شدن این یوزپلنگ ده ماهه، نه برای امید همگانی نمادین شدنش، که بهدلیل یک آسیب جدی برای حیات وحش و گونههای جانوری ایران بود.
در این گزارش، اهمیت یوزپلنگ ایرانی، شرایط زندگی و خطر انقراض این گونهی نادر را بررسی میکنیم.
یوز ایرانی گونهای خاص از این گربهسان است که فقط در زیستگاههای کشور ما یافت میشود. متاسفانه این تیزپا در معرض انقراض قرار دارد و یکی از دلایل نگرانی درمورد یوزپلنگ ایرانی، خطرات زیاد در زیستگاههای این گونهی کمیاب و نادر است. در طول سالهای گذشته بارها خبر ناگوار تلف شدن تعداد زیادی از این گونه، بر اثر تصادف با خودرو منتشر شد که بسیار اسفناک و ناگوار است.
طی چند سال اخیر سه یوزپلنگ از طبیعت جدا شدند. کوشکی را یک چوپان به محیطزیست تحویل داد که الان ۱۴ ساله است، یک توله در پاسگاه توران به دست محیطزیست رسید و دلبر نام گرفت، یوز سوم که در هشت ماهگی قاچاق شده بود، نامش ایران شد و پس از دو سال و نیم نگهداری در پردیسان به سایت تکثیر و پرورش منتقل شد.
اینها بخشی از صحبتهای علیرضا شهرداری –پرستار پیروز- در زمان چهارماهگی توله یوز ایرانی بودند. به گفتهی شهرداری زندهگیری یک یوزپلنگ از زیستگاه طبیعی برای جفتگیری با ایران، مخالفان زیادی داشته و خود او هم یکی از آنها بوده است. اما این کار انجام شد و ۱۱ اردیبهشت امسال از جفتگیری توران و یوزپلنگی به نام فیروز، سه توله در پارک ملی توران به دنیا آمدند. (با کمک روش سزارین) دو توله در روزهای اول تلف شدند و تولهی سوم که با کمک متخصصان زنده ماند، پیروز نام گرفت و نماد یوز ایرانی شد.
علیرضا شهرداری در ادامه توضیح داده بود: «پیروز تنها توله یوز آسیایی در دنیا بود که با جفتگیری و تکثیر در اسارت به دنیا آمد. عدهای به روش نگهداری پیروز و دستآموز بودنش نقد میکردند ولی این تولهی یوزپلنگ، یک منبع ژنتیکی برای پیشگیری از انقراض محسوب میشود و در عین حال باید زیستگاه لازم هم برای این حیوان آمادهسازی میشد.
تولد پیروز و خواهرهایش با هدف تکثیر در اسارت بود و حتی اگر با روش طبیعی به دنیا میآمدند و زنده میماندند، به طبیعت برنمیگشتند. وقتی یک گونه برای پیشگیری از انقراض در اسارات تکثیر شود، در همین شرایط نگهداری و بزرگ میشود و حیوانات تکثیرشده از نسل سوم و چهارم به بعد به طبیعت برگردانده میشوند.»
مرتضی پورمیرزای - مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی- خردادماه امسال برآورد آمار جمعیتی این گونه در ایران را زیر ۳۰ قلاده اعلام کرد: «بر اساس آخرین آمار مربوط به یوزهای بالغ و جدا از مادر، در سه سال اخیر تعداد این یوزها به ۱۲ فرد میرسد، همچنین مدتی بعد نیز یکی از یوزها که چند وقتی مشاهده نشده بود، شناسایی شد و این تعداد به ۱۳ فرد رسید. در این مدت از میان تولههای متولد شده، استقلال یا مرگ شش توله به اثبات نرسیده بنابراین همچنان ممکن است به آمار یوزپلنگها افزوده شوند.»
به گفتهی پورمیرزای، یک یوز در خراسان جنوبی، سه یوز در یزد و ۹ یوز در توران سمنان زندگی میکنند. یوزهایی که وضعیت آنها گزارش شده است، در مناطق حفاظت شده دیده شدهاند و یوزهایی که خارج از زیستگاه دیده میشوند با تصویربرداری دقیقی گزارش نمیشوند. ممکن است یوزهای بیشتری خارج از مناطق حفاظت شده و خارج از دید دوربینهای ما وجود داشته باشند ولی نمیتوان آنها را با دقت با شناسنامه یوزهای ثبت شده مطابقت داد.
تصادف، سگهای گله و انسانها عوامل اصلی مرگ یوزپلنگ ایرانی طی سه دهه اخیر بودهاند. دهه ۷۰ خورشیدی ۱۲ یوزپلنگ در منطقه حفاظتشده بافق، پناهگاه حیات وحش درّه انجیر یزد ودیگر مناطق کشور از بین رفتند، دهه ۸۰ نیز ۲۴ یوز تلف شدند که از بین آنها سه یوزپلنگ در تصادف جادهای شاهرود _ مشهد (ابتدا دو توله، سپس یوز مادر) و دو یوزپلنگ در تصادفهای جادهای استان یزد کشته شدند.
دهه ۹۰، شش یوز در تصادفات جاده مهریز _ انار از دست رفتند و سالهای ۹۱ و ۹۲ دو یوز ماده را سگهای گله در جنوب غربی توران شاهرود کشتند. سال ۹۳ دو یوز در ضلع شمالی توران، جاده شاهرود-مشهد تلف شدند. سال ۹۴ افراد محلی یک یوز را با چماق کشتند و همان سال یوز مادهای در توران تلف شد که گزارش آن پس از دو سال مخفیکاری سازمان محیطزیست و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی فاش و منتشر شد.
سال ۹۵ یک یوز مادر در ضلع شمالی توران، جاده شاهرود - مشهد تلف شد و سال ۹۷ یک توله یوز در همان منطقه از بین رفت. عیسی کلانتری یک سال پس از تصدی ریاست سازمان محیطزیست یوزها را مسئلهای فرعی عنوان کرد! و گفت باید یوزپلنگ ایرانی را منقرض شده دانست و هیچ تلفاتی ثبت نشد! امسال هم یک یوز ماده نابالغ، نزدیک ضلع شمالی توران، جاده شاهرود _ مشهد تلف شد. با جمعبندی، آمار یوزپلنگهای تلف شده به عدد ۵۱ در سی سال اخیر میرسد.
یوزپلنگ به زیستگاههای بسیار وسیعی برای زندگی نیاز دارد. در کشور ما قبلا از حوالی گرمسار، پارک ملی کویر، دو طرف جاده تا سمنان و از ادامه آن تا میامی، دشتها و کوهپایهها چندان دستخورده نبودند و در بیشتر دشتها آهو و در کوهپایهها قوچ و میش بود. رفتوآمدها انسان و ماشین و ساختوسازها در قلمرو یوز زیاد نبود اما امروزه طعمهها از بین رفتهاند و قلمروی نسبتاً مناسب آنها نیز هم به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست محدود شده است و یوزپلنگ با جادهکشیهای زیاد در این محدوده دوام نمیآورد.
یوزپلنگ یا چیتا یکی از گربهسانهای کمجمعیت است و نگرانی درمورد این گونهی کمیاب به ایران محدود نمیشود. جمعیت یوزپلنگ در سراسر جهان کاهش یافته و در فهرست حیوانات در معرض خطر انقراض اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت قرار گرفته است. یوزپلنگها در چندین منطقه آفریقا یافت میشوند، بین ۶۵۰۰ تا ۷۱۰۰ در این قاره و جمعیت کمی از زیرگونههای دیگر (مانند یوزپلنگ آسیایی)، در ایران زندگی میکنند.
در چهار دههی گذشته جمعیت یوزپلنگهای جهان حدود ۵۰ ٪ کاهش داشته است. دانشمندان بر این باورند که یوزپلنگ قبلاً حداقل دو انقراض تاریخی (یکی زمان امتداد قلمرو به آسیا و آفریقا و دیگری در عصر یخبندان) را پشت سر گذاشته و زنده مانده ولی تهدید اخیر نگرانکننده است. وضعیت و خطر انقراض در شرایط تاریخی فعلی، یک نوع تنگنای ژنتیکی (یا گلوگاه جمعیتی) برای یوزپلنگ است.
تنگنای ژنتیکی وقتی رخ میدهد که جمعیت یک گونه بهشدت کاهش پیدا کند و تنوع ژنتیکی آن محدود شود چون تعداد کمتری از آن حیوان برای جفتگیری وجود دارد، اتفاقی که ممکن است برای بعضی گونههای یوزپلنگ دنیا هم بیفتد. پس از یک گلوگاه ژنتیکی، معدود یوزپلنگهای باقیمانده با اقوام (سایر گربهسانان) جفت میشوند و این همخونی باعث کاهش اندازه استخر ژنتیکی در جانور میشود که نتیجهاش عوارضی مثل کاهش تنوع ژنتیکی، جهشهای احتمالی و سازگاری کمتر با محیط و طبیعت است. به همین دلیل حیوان در برابر مشکلات طبیعی و زیستمحیطی آسیبپذیرتر میشود و ممکن است کاملا منقرض گردد.
بهترین استراتژی حفظ تنوع زیستی برای بلندمدت، مراقبت از گونههای موجود و اکوسیستم آنها در طبیعت و مناطق حفاظتشده است. اگر جمعیت یک گونه نادر خیلی کم و حفظ آنها در عمل غیرممکن باشد، یا اگر همان معدود جمعیت باقیمانده روند نزولی را طی کنند، باید از آنها در شرایط مصنوعی و با مدیریت و نظارت انسان نگهداری شود تا جمعیت بالا برود.
چالشهای ژنتیکی باعث شده باروری یوزپلنگها چندان موفق نباشد، به نسبت دیگر گربهسانها، تولههای یوز کمتری به دنیا میآید و تعداد کمی هم زنده میماند. به همین دلیل جمعیت یوزها به اندازه کافی رشد نمیکند و نمیتواند با تغییرات محیط سازگار شود. در کنار این مشکل ژنتیکی، تغییرات آب و هوایی و تخریب و تهدید زیستگاهها به دست انسانها هم باعث شده است جمعیت یوزپلنگ کاهش پیدا کند.
از آنجا میدانیم موفقیت باروری این جانور خیلی پایین است، دیدن یک یوزپلنگ مادر با تولههایش اتفاق خاص و مهمی است. تولهها حدود ۱۸ ماه با مادرشان میمانند و بعدا او را ترک میکنند تا محدوده خودشان را داشته باشند. سازمانهای محیطزیستی و دولتی در آفریقا توانستهاند گونههای دیگر یوزپلنگ را از خطر انقراض حفظ کنند ولی ایران در این مورد موفق نبوده است.
با توجه به زاد و ولد پایین یوزها و تعداد کمی از گونهی کمیاب یوز آسیایی که در ایران باقی مانده است، تولد و زنده ماندن پیروز و خواهرهایش برای حیات وحش ایران مهم بود تا بتوان به کمک آنها تکثیر در اسارت را ادامه داد. متاسفانه هیچکدام از سه توله زنده نماندند و شکست پروژه (به هر دلیلی که بود)، احتمال حفظ این گونهی خاص را کاهش و در مقابل احتمال انقراض یوزپلنگ ایرانی را افزایش داد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟