احسان بداغی-کمتر از یک دهه قبل گوشها هنوز با واژه «تکفیری» آشنا نبودند. حالا اما حداقل در جهان اسلام کمتر کسی است که معنا و تصویری پررنگ از این واژه نداشته باشد. در حوزه زبان، واژه تکفیری یعنی مسلمانی که مسلمانان دیگر را متهم به ارتداد میکند. تکفیریها ورای نگاه سنتی به فقه، حق تکفیر و صدور حکم ارتداد دیگر مسلمانان را برای خود محفوظ میدانند و بر اجرای مجازاتهای مربوط به آن مانند اعدام راساً اقدام میکنند. در حوزه عمل هم معنای این واژه میشود آنچه که سالها در سوریه، عراق، لیبی، افغانستان، نیجریه و بخشهای دیگری از جهان اسلام رواج داشت. یعنی تصاویر سربریدن انسان ها، به بردگی بردن زنان و نظایر اینها.
آیا تفکر تکفیری در ساحت اجتماعی خود یک شبه به وجود آمده و متولد شده؟ جواب این سوال منفی است. نطفه گرایشهای تکفیری به گواه تاریخ بسیار قبلتر از حوادث سالهای اخیر و در خلال اتفاقاتی به مراتب با دامنه وسعت و خشونت کمتر تشکیل شد. جوانه اولین خشونتها فقط در حیطه استدلالهای کلامی بود نه اقدامات خشونت بار نظامی و میدانی. خشونتهایی که صرفا در نفی و تکفیر دیگران ظاهر میشد. تکفیریها ابتدا تنها در کلام و تئوری دیگران را فاقد «حق حیات» میدانستند، اما سالها بعد به پشتوانه همین استدلال تئوریک خود عامل قصب حق حیات دیگران شدند.
انباشت و تجمیع این خشونتهای فکری و کلامی در گذر زمان در نیمه اول دهه ۲۰۱۰ تبدیل به ارتشی خشن و مرگبار شد که برای یک دهه چندین کشور را به خاک سیاه نشاند و میلیونها مسلمان را قربانی و آواره کرد.
در روزهای اخیر ماجرای نزاع جمعی در باغ شاهزاده ماهان و فیلم منتشر شده بخشی از این نزاع یک بحث داغ در شبکههای اجتماعی بود. موضوع حجاب و قطبی شدن جامعه بر سر آن حداقل از حدود یک سال قبل به این سو، وضعیتی خطرناک و تقابلهایی هزینهساز در کشور حاکم کرده است. گروهی از مردم انتخاب نوع پوشش را حق خود میدانند و گروه دیگری خود را در برخورد با انواعی از پوششها که مورد پسند آنها نیست، محق میپندارند. در این میان نه قانون توانسته آزمونی فیصله بخش برای این تقابل تدارک ببیند و نه در ساحت قدرت رسمی عزمی برای پایان این وضع وجود دارد.
ماجرا حتی بدتر هم هست؛ بخش زیادی از قوانین کشور به نفع طرفی که معتقد به تحکیم نوع پوشش مورد علاقهاش به تمام جامعه است نه فقط تفسیر، بلکه حتی نقض میشود. تا آنجا که میبینیم بخش زیادی از برخوردها و محدودیتهایی که در حال افزایش هستند هیچ مبنای حقوقی ندارند.
در فیلم نزاع باغ شاهزاده کرمان یک گفت و گوی کوتاه اما بسیار مهم بین دو نفر از سرنشینان اتوبوس به گوش میرسد؛
یک نفر میگوید: آن زن دارد میمیرد
زن دیگری میگوید: بمیرد، به درک که میمیرد
از کنار این جملات نباید به سادگی گذشت. تکفیر، نفرت و خشمی که پس این جملات قرار گرفتهاند بسیار ترسناک و ویران کننده هستند. به واقعیت این جمله توجه کنید؛ یک زن حاضر است تا یک زن مسلمان و هموطن تنها به دلیل اختلاف نظر بر سر پوشش جان خود را از دست بدهد.
معیارهای حقوقی و اخلاقی حکم میکنند که حتی در جنگ هم وقتی یک سرباز دشمن بی دفاع یا زخمی شده، طرف مقابل راضی به مرگ او نباشد. حالا چه شده که یک هموطن راضی به مرگ هموطن دیگر خود، آن هم تنها به دلیل تفاوت بر سر پوشش میشود؟ دامنه این خواست و رضایت به مرگ دیگری تا کجا میتواند ادامه داشته باشد؟
چند هفته قبلتر از این ماجرای ماست پاشی بر سر دو زن در مشهد سوژه رسانهها شد و خیلیها هشدار دادند که اگر کنترلی در کار نباشد، ماست پاش به راحتی میتواند تبدیل به اسید پاش شود. در ماجرای نزاع ماهان هم همینطور است؛ کسی که راضی به مرگ هموطن خود است آیا نمیتواند در گام بعدی خود تبدیل به عامل مستقیم مرگ یک انسان شود؟
کسی که امروز آگاهانه از کنار خطر جانی یک شهروند میگذرد آیا فردا نمیتواند آگاهانه اقدام به تهدید جانی شهروندی دیگر بکند؟
دامنه خشونت و رفتارهای خشن همیشه همینطور قدم به قدم افزایش یافته؛ کسانی که امروز یک نفر را به دلیل چند تار مو از درجه مسلمانی ساقط میدانند و مرتد میپندارند، بعید نیست فردا کسانی را از درجه انسانی ساقط فرض کرده و مهدورالدم بدانند.
وضعیت قطبی شدگی جامعه بر سر موضوع حجاب البته زوایای حقوقی فوق العاده مهمی هم دارد که به این قطبی شدن کمک میکنند و قابل نقد جدی هستند. اما فارغ از آن رویدادها، برخوردها، تنازعات و خشونتهای پراکنده اخیر بر سر حجاب بیم گسترده شدن و دامنگیر شدن جدی دارند و با چشم غیر مسلح هم میشود شکلگیری نطفههای نوعی تازه از تکفیریگری در جامعه را دید. یعنی جریانی که نه فقط خود را محق میداند که بابت موضوعاتی مانند نوع پوشش هر گونه برخورد و رفتاری که میخواهد با دیگر شهروندان داشته باشد بلکه از نوعی مصونیت قانونی و آزادی مضاعف حقوقی هم برخوردار است.
در این شرایط بهتر است سرنوشت قطبیزدگی کشورهایی مانند سوریه، عراق و یا لیبی و ویرانی پس از آن یک بار دیگر مرور کنیم و در هراس باشیم از تکرار سرنوشت آنها. برخوردهای پراکنده و خشونت رو به افزایش امروز بر سر حجاب میتوانند گلولههای اولیه بهمنی سهمگین باشند که خیلی زودتر و فاجعهآمیزتر از آنچه که پیشبینی میکنیم بر سر ما فرو بریزند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
ذات بد نیکو نگردد ...