شامگاه شنبه، ۳۰ اردیبهشتماه، ۵ مرزبان در دفاع از مرزهای کشور در سراوان، به دست تروریستها به شهادت رسیدند. دو تن از آنها، گروهبان یکم و ۳ شهید دیگر سرباز وظیفه بودند. این حادثه، مساله سربازی اجباری را بار دیگر بر سر زبانها انداخته است. مسالهای که با وجود حدود ۴۰۰هزار سرباز وظیفه در بخشهای مختلف و ۳ میلیون نفر مشمول غایب، از اهمیت ویژهای در مسایل روز کشور برخوردار است.
مجلس پنجم شواری ملی، در سال ۱۳۰۴، قانون سربازی اجباری را با منظور شناسایی و اعزام همهی افراد بالای ۲۱ سال به خدمت اجباری تصویب شد. این قانون، یکی از مهمترین تصمیمهای رضا شاه بود که در هماهنگی با کشورهای دیگر جهان و با اهداف سیاسی و اجتماعی اتخاذ شد. مردانی متعلق به طبقات اجتماعی گوناگون و برخاسته از گروههای اجتماعی موجود در مناطق مختف ایران، با هدفی مشترک به صورت اجباری کنار یکدیگر قرار داده شدند؛ گامی مهم در راستای تحکیم وحدت ملی و در تکمیل پروژهی مدرنیسم در کشور.
با گذر زمان اما سربازی اجباری دیگر با دلایل اولیهاش توجیهپذیر نبود. عواملی مثل توسعه نظام آموزشی، تاسیس دانشگاهها و احداث راهآهن، به طور پیشفرض، به افزایش سطح سواد و گسترش ارتباطات اجتماعی منجر شده بود و نهادهای ذکرشده، محل مناسبتری برای تقابل دیدگاهها و آشنایی با فرهنگها بود و خدمت وظیفه اجباری هیچ توجیه دیگری به جز دلایل نظامی نداشت. این قانون تا مدتها تغییر چندانی نکرد تا این که در سال ۶۳ و با تاکید بر شرایط جنگی کشور، قانون سربازی اجباری با اعمال تغییراتی، بار دیگر در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید.
از آن زمان تا امروز، طرحهایی برای ایجاد تغییر یا تحول در این قانون مطرح شده اما از سوی دیگر استمرار سربازی اجباری نیز بارها توسط مسوولان و مقامات کشور با عناوین مختلفی توجیه شده است. آنچه روشن است اما این است که سربازی اجباری، دستکم در سالهای گذشته، در ظاهر با عناوینی مثل «خدمت مقدس» و «خدمت وظیفه عمومی» اجرا شده اما در عمل، چیزی به جز بهکارگیری اجباری نیروی کار ارزان در بخشهای دولتی و نظامی نبوده است. با این حال، استقبال عمومی مشمولان سربازی اجباری از این قانون، در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته و همین، حاکی از بحران جاری است.
در سال ۹۵، همشهری آنلاین به نقل از سازمان وظیفه عمومی اعلام کرد که سالانه حدود ۸۰۰هزار مشمول به خدمت سربازی اعزام میشوند. تعداد افرادی که مشغول به گذارندن دوره سربازی بودند در آن سال حدود یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر بود. به گفته سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا، تعداد اعزامشدههای به سربازی اجباری در سال ۱۴۰۱، حدود ۳۱۷هزار نفر بود که نشان از کاهش ۶۰درصدی در بازه زمانی ۶ ساله است. طبیعی است که با کاهش جمعیت جوان کشور، تعداد اعزامیهای به خدمت اجباری نیز کاهش یابد اما وجود بیش از ۳ میلیون نفر مشمول غایب، کفهی بیرغبتی مشمولان برای تندادن به این قانون اجباری را سنگینتر میکند.
فرانسه یکی از مبدعین سربازی اجباری در جهان است. قانون جردن در سال ۱۷۹۸ چنین تنظیم شد: «هر فرانسوی سرباز است و خود را ملزم به دفاع از ملت میداند». همین قانون، ارتش بزرگ ناپلئون را بسیج کرد و سربازی اجباری را در این کشور پایه گذاشت. در سال ۱۹۹۶ میلادی اما فرانسه،قانون خدمت اجباری در زمان صلح را لغو کرد و خدمت حرفهای، جایگزین رویه پیشین شد.
قوانین سربازی اجباری در کشورهای مختلف، گام مهمی در فرایند دولت-ملت سازی بودند. فرانسه و آلمان از مبدعین این قانون در تاریخند که به اقتضای زمان متوجه ناکارآمدی این قانون در جوامع مدرن شده و سربازی داوطلبانه و حرفهای را جایگزین قوانین گذشتهشان کردند. در ایران اما، هیچ مقام و مسوولی، زیر بار انتقادهای کارشناسان نرفته و حتی نارضایتی گسترده مشمولانی که این قانون را «ناعادلانه» میدانند نیز نتوانسته رضایت سیاستگذران را برای ایجاد تغییر آن جلب کند. البته در سالهای اخیر صحبتها زیادی در این باره شده و مجلس نیز بارها به موضع مخالف، به آن ورود کرده است. برای مثال، در اسفندماه سال گذشته، یک نماینده کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم، از طرح تجدیدنظر و اصلاح در قانون سربازی اجباری و تبدیل آن به سربازی حرفهای خبر داد. با این حال تا امروز جزییاتی از روند پیشرفت این طرح در مجلس منتشر نشده است.
عصاره مواضع اصلی تصمیمگیران کشور را اما شاید بتوان در اظهارات سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح در سال ۱۴۰۰ پیدا کرد. در فروردینماه ۱۴۰۰، «ابوالفضل شکارچی»، سخنگوی ارشد ستاد کل نیروهای مسلح، با اشاره به وعدههای نامزدهای انتخاباتی پیرامون «لغو سربازی اجباری»، این وعدهها را «غیرقابل تحقق» و عامل «آسیب به امنیت کشور» خواند. «دفاع از امنیت مرزها و حضور در مواقع بحران»، به عنوان مهمترین کارکرد سربازان وظیفه در سخنان سخنگوی نیروهای مسلح دیده میشد. اما میتوان حدس زد که تعداد سربازان حاضر در مرزهای کشور، بسیار کمتر از سربازان وظیفه به کار گرفته شده در ادارات، نهادها، سازمانها و بخشهای دولتی، نظامی و انتظامی است و یک فراخوان برای جذب سرباز حرفهای با حقوق کافی، میتواند نیاز دفاعی را در مرزهای کشور تامین کند.
با این حال اما، تعداد تلفات جانی سربازان اجباری ناشی از منازعات مرزی، حوادث جادهای، خودکشیهای پادگانی و ... که در طول سالهای اخیر اتفاق افتاده، شاید زنگ خطر آغاز یک بحران باشد. بحرانی که میتواند با تدابیر بهموقع، در نطفه خاموش شود. پیشنهادهای جایگزین بسیاری نیز در سالهای اخیر توسط کارشناسان ارایه شده که به نظر میرسد اصرار بر تداوم سربازی اجباری، تمام مسیرهای منتهی به در نظر گرفتن چنین پیشنهادهایی را به کلی مسدود کرده است. پرسش این است: چند جانِ جوان دیگر باید ستانده شود تا مسوولان به ناکارآمدی قانون سربازی اجباری پی ببرند؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟