يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ 10 November 2024
يکشنبه ۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۹
کد خبر: ۶۲۷۹۸
حشمت الله فلاحت پیشه در گفت و گو با «فراز»

راه مقابله با طالبان، قطع شاهرگ ترانزیت موادمخدر است

راه مقابله با طالبان، قطع شاهرگ ترانزیت موادمخدر است
در حال حاضر میزان فروش مواد مخدر مناطق تحت کنترل طالبان به ایران بیش از یک سال عملکرد عمرانی کشورمان است. کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که به یکباره به این اندازه به پول کثیف دست یافته باشد. متأسفانه دولت‌های مختلف در ایران نتوانسته‌اند این وابستگی را قطع کنند.

تنش‌های مرزی ایران و افغانستان طی هفته‌های اخیر بالا گرفته است و با وجود اظهارات مقامات تهران و کابل مبنی بر اینکه دو کشور تمایلی برای آغاز جنگ ندارند اما تأکید مقامات طالبان بر عدم ارائه حق آبه ایران می‌تواند همچنان مسیر را برای افزایش تنش باز نگه دارد. با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در رابطه با وقایع اخیر مرزهای ایران و افغانستان گفت و گویی انجام دادیم و او با طرح این موضوع که «دولت ایران از همان ابتدا سیاست اشتباهی را در قبال طالبان در پیش گرفته بود»، تصریح می‌کند: «زمانیکه سفارت دولت قانونی افغانستان در تهران را به طالبان تحویل دادند به صورت دُفاکتویی و تلویحی طالبان را به رسمیت شناختند و برهمین اساس هم است که اعتقاد دارم اظهارات کنونی وزیرخارجه مبنی بر به رسمیت نشناختن رسمی دولت طالبان، موضعگیری توام با تناقضی است».

 

** تنش‌های مرزی ایران و افغانستان طی هفته‌های اخیر افزایش یافته است، از دیدگاه جنابعالی ما چه سیاستی را باید در رابطه با طالبان در پیش بگیریم؟ آقای‌امیرعبدالهیان چند روز پیش اظهار داشت که ما دولت مستقر در افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسیم. آیا این دیدگاه به معنای بسته شدن در‌های دیپلماسی و احتمالاً گشوده شدن در‌های جنگ است؟ آیا ما باید منتظر اوج‌گیری تنش‌های مرزی ایران و افغانستان به سطوح بالاتری باشیم؟

 

زمانی که ما با یک دولت به رسمیت شناخته شده مواجه نیستیم نوع ابزار‌های تعاملی و تقابلی متفاوتی را هم، باید در برابر آن در پیش بگیریم. هرچند که معتقدم از همان ابتدا سیاست کلی دولت ایران در قبال طالبان سیاست اشتباهی بود. سیاستی توام با تفریط و افراط. جنبه تفریط آن زمانی بود که ایران به صورت تلویحی طالبان را به رسمیت شناخت. وقتی که سفارت دولت قانونی افغانستان در تهران را به طالبان تحویل دادند، شناسایی دُفاکتویی (شناسایی موقت) و تلویحی طالبان بود. بر همین اساس هم است که اعتقاد دارم اظهارات کنونی وزیرخارجه مبنی بر به رسمیت نشناختن رسمی دولت طالبان، موضعگیری توام با تناقضی است.

اینکه ایران تمامی امتیازات مورد نیاز طالبان را بدون دریافت هیچگونه امتیازی در اختیار آن‌ها قرار داد را هم، موضوعی در خور تاملی تلقی می‌کنم. علاوه براین، بیش از دو سال است که طالبان حق آبه ایران از آب‌های مرزی را ارائه نمی‌کند. براساس معاهده فی مابین ایران از افغانستان یک میلیارد و هفتصد میلیون مترمکعب، طلب آب دارد و تاکنون هیچگونه امتیازی هم در قبال آن دریافت نکرده است. یعنی ما طالبان را به صورت دُفاکتویی (شناسایی غیر رسمی) به رسمیت شناختیم و بسیاری از نیاز‌های آن‌ها را برآورده کردیم اما هیچ امتیازی هم طلب نکردیم.

 

**آیا ایران می‌تواند از ابزار‌هایی که در اختیار دارد برای تحت فشار قرار دادن طالبان استفاده کند؟

 

ایران در زمینه صادرات مواد مختلف مانند کالا‌های سوخت محور، غذا و بسیاری از محصولات مورد نیاز افغانستان دست بالاتری دارد و بین ۳ تا ۵ میلیارد دلار رقم صادرات سالیانه ما به افغانستان است. اما کل کالا‌های وارداتی ایران از افغانستان تنها ۷۰ میلیون دلار است. ایران می‌تواند با توقف این صادرات، افغانستان را در مضیقه قرار دهد اما باید ببنید در صورت توقف صادرات کالا‌ها ایرانی به افغانستان چه کسی و یا کسانی متضرر خواهند شد؟

معتقدم این مردم افغانستان هستند که از این موضوع متضرر خواهند شد؛ نوع تعامل دولت طالبان با مردم ساکن در این کشور روی دیگر تعاملی است که طالب با آوارگان افغانستانی در کشور‌های دیگر از جمله ایران دارد. یعنی نه تنها تلاشی برای بازگرداندن حدود ۴/۵ میلیون اتباع افغانستانی در ایران انجام نمی‌دهند بلکه از زمان روی کار آمدنش در افغانستان بیش از ۲ میلیون نفر از مردم دیگر را هم فراری دادند. می‌خواهم بگویم اگر در شرایط فعلی بخشی از مردم افغانستان از گرسنگی بمیرند نیز برای حکومت طالبان هیچ دغدغه‌ای ایجاد نمی‌شود

 

** ابزار‌های دیگری برای تخت فشار قرار دادن طالبان وجود دارد؟

 

ایران باید شاهراه‌های اقتصادی طالبان در زمینه صادرات مواد مخدر را کنترل کند. در حال حاضر میزان فروش مواد مخدر مناطق تحت کنترل طالبان به ایران بیش از یک سال عملکرد عمرانی کشورمان است. یعنی فروش مواد مخدر تحت حمایت طالبان در ایران به اندازه با یکسال بودجه عمرانی کشور ما است. کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که به یکباره به این اندازه به پول کثیف دست یافته باشد. متأسفانه دولت‌های مختلف در ایران نتوانسته‌اند این وابستگی را قطع کنند.

نه خودشان مدیریت تولید و پخش آن قسمت از مواد مخدری را که مصرف دارویی یا مصرف اجتناب ناپذیر برای بیماران دارد را در اختیار گرفته‌اند و نه اقدامی در راستای جلوگیری از فاجعه مرز‌های شرقی کشور انجام داده‌اند. معتقدم تنها در یک مورد اگر دولت ایران بتواند وابستگی ایرانیان به این شاه رگ مالی طالبان یعنی صادرات مواد مخدر را قطع کند، آن‌ها هر قراردادی با ایران را اجرا می‌کنند. زندگی طالبان بر کشت خشخاش استوار است اما متأسفانه بزرگترین پولی که از همین راه وارد خزانه طالبان می‌شود از داخل ایران به این کشور راه می‌یابد. این مورد مهمترین ضعفی است که وجود دارد و باید برای آن کاری کرد. معتقد هستم در زمینه مبارزه با مواد مخدر باید در مرز‌هایمان تابوشکنی داشته باشیم.

بدین معنا که مسولین کشور اگر می‌توانند با این معضل مبارزه کنند اما اگر نمی‌توانند باید با مدیریت امور، به گونه‌ای حرکت کنند که از هرگونه وابستگی به طالبان خودداری شود و این اندازه از منابع کشور به جیب یک گروه چریک گونه نرود. علاوه براین به اعتقاد بنده گروه‌های افراطی در طالبان وجود دارند که همیشه موضع ضد ایرانی داشته‌اند و در صدر رسالت‌هایشان هم، موضوع جنگ با ایران قرار دارد. اگرچه در چنین جنگی طالبان توان مقابله با نیرو‌های ایرانی را ندارند اما ما نیز نباید در این زمین بازی کنیم؛ همانطور که سیاست تفریطی که تاکنون در برابر طالبان در پیش گرفته‌ایم سیاست اشتباهی بود حالا هم دامن زدن به درگیری‌های مرزی سیاست افراطی است و به هر حال مسوولین مرزی باید در این زمینه کاری انجام دهند.

 

**چه کاری باید انجام دهند؟

 

آن‌ها باید بدون هیچگونه اهمالی از مرز‌های ما محافظت کنند اما در عین حال نباید وارد دام جنگ با طالبان شوند.

 

**بحث دیگری نیز مطرح است که طالبان به منابع سوختی ایران وابستگی دارد و باید در زمینه قطع صادرات این منابع سوختی کاری انجام داد. حتی این بحث نیز مطرح است که نباید اجازه داد اتباع افغانستانی که در ایران مشغول به کار هستند و عمدتاً پشتون و از حامیان طالب هستند با ارسال پول به افغانستان، امکان تغذیه بیشتر طالبان را فراهم می‌آورند و باید از این کار نیز جلوگیری کرد؟

 

معتقد هستم موضوع پناهجویان افغانستانی در ایران نباید بدون توجه به ابعاد انسانی آن مورد ارزیابی قرار گیرد یعنی این مورد بسیار مهمی است. در هر صورت ایران در طول ۵ دهه گذشته میزبان اتباع افغانستانی بوده است و این افراد نیز در ساختن ایران امروز به ما کمک کرده‌اند.

حتی در میان همین پشتون‌ها که شما نیز به آن اشاره کردید افراد بسیاری وجود دارند که از ظلم طالبان به ایران پناه آورده‌اند. به صورت کلی می‌خواهم تأکید کنم که این دید را نباید تسری دهیم. موضوع اتباع افغانستانی ساکن در ایران یک موضوع دیگری است و باید به گونه دیگری مورد ارزیابی قرار گیرد.

اما در عین حال معتقدم ما اهرم‌های دیگری را نیز در اختیار داریم که با برخورداری از آن‌ها دست بالا را در مقابله با طالبان داریم. در زمینه سوخت که مورد سوال شما بود نیز واقعیت این است که طالبان یک دولت مستقر در افغانستان نیست و هر اندازه که ما وارد سیاست‌های تحریم سوخت با طالبان شویم این تنها مردم افغانستان هستند که متضرر می‌شوند. شاهرگ درآمد‌های طالبان به گمرکات شبه قانونی و صادرات مواد مخدر وابسته است و می‌تواند نیاز خود به سوخت را از مسیر‌های دیگر تأمین کنند. مجدداً تأکید می‌کنم که اگر ما در گذشته سیاست تفریط‌آمیزی را در برابر طالب داشتیم حالا نباید با اتخاذ این دست از تصمیمات وارد سیاست افراط گونه‌ای شویم.

 

** با توجه به بالا گرفتن تنش‌ها آیا ما با طالبان در مسیر جنگ قدرم برمی داریم؟

 

بعید می‌دانم. چالش‌های مرزی امری طبیعی است و بعید می‌دانم که ما به سمت بروز جنگ حرکت کنیم. همیشه معتقد بوده‌ام که مرعوب‌ترین کارشناسان کشور در حوزه افغانستان کار می‌کنند. این افراد چشم‌شان به اسلحه طالبان افتاده است و مرعوب شده‌اند و توان دفاعی ایران را نادیده گرفته‌اند. معتقد هستم که طالبان نیز می‌داند که قدرت جنگ و رویارویی با ایران را ندارد و البته سیاست کشور ما جنگ با طالبان نیست.

 

 

 

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی