هفته گذشته پس از نزدیک به یک دهه به فعالیت علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان پایان داده شد و علی اکبر احمدیان، فردی از بدنه یک دستگاه نظامی( سپاه پاسداران) جایگزین او شد. به گمان برخی از کارشناسان گماردن فردی کمتر شناخته شده و با وزنه سیاسی نازلتر از شمخانی در کسوت دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی ایران، اقدامی از سوی دولت برای خارج کردن پروندههای حوزه سیاست خارجی از شورا و تجمیع آنها در وزارت خارجه بوده است. به ویژه پس از مشخص شدن نقش شورا در از سرگیری روابط ایران و عربستان که با مذاکرات نهایی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی به سرانجام رسید. با علی ماجدی، سفیر اسبق کشورمان در کشورهای آلمان، ژاپن و برزیل گفت و گویی در این رابطه و همچنین در مورد وضعیت مذاکرات احیای برجام انجام دادهایم که بدین شرح است:
**از دیدگاه جنابعالی آیا تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان میتواند بر روند برنامههای این شورا تأثیری داشته باشد؟ منظورم در موضوعاتی چون احیای برنامه هستهای کشورمان است.
اگرچه ساز و کار و پیشنهادات اموری که در حوزههایی چون سیاست خارجی و امنیت کشور دنبال میشود با وزارت امورخارجه و یا شورای عالی امنیت ملی است اما همین سیاستها و یا تمامی سیاستهای کلان نظام باید با تأیید رهبر انقلاب به مرحله اجرا برسد و لذا تغییر دبیر شورای عالی امنیت و جایگزینی فرد جدیدی به جای علی شمخانی نمیتواند منجر به ایجاد تغییر محتوایی و یا تغییر جهت اساسی در روند برنامههای سیاست خارجی کشور و مباحث حوزه امنیتی باشد.
معتقد هستم که علی رغم تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی برنامهها و اهدافی که در این شورا دنبال میشد کماکان به قوت خود باقی خواهند ماند. اما از دیدگاه تاکتیکی همانطور که میدانید سیاست خارجی ما و مهمترین مسأله فعلی آن یعنی برجام به بن بست رسیدهاند. یعنی با عملکرد دولت سیزدهم این مسأله به بن بست رسیده است؛ برجام از زمان روی کار آمدن دولت فعلی، هیچگاه در زمره برنامههای شورای عالی امنیت ملی کشورمان قرار نداشت و تماماً در وزارت امورخارجه و از سوی علی باقری کنی، سرپرست تیم مذاکرهکننده ایران دنبال میشد و برهمین اساس هم میخواهم بر این موضوع تأکید کنم که کنار گذاشتن علی شمخانی بر روند مذاکرات احیای برجام تأثیری ندارد. به صورت کلی دبیر شورای عالی امنیت ملی هر دولتی توسط رئیس جمهور تعیین میشود و به تأیید رهبری میرسد و این دولت نیز ترجیح داده است تا فرد دیگری را که گمان میکند به لحاظ سیاسی همسویی بیشتری با دولت سیزدهم دارد را انتخاب کند.
البته ممکن است در دوره مسئولیت دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، تغییرات بسیار جزئی ایجاد شود که فکر نمیکنم در سیاستهای کلان کشور چندان تأثیرگذار باشد. مثلاً همین حالا با آمدن سلطان عمان به کشورمان و دنبال شدن چند و چون مذاکرات احیای برجام و آزادی زندانیان دوتابعیتی در گفت و گوهای مقامات تهران و منامه، این بحث مطرح است که دیدگاه دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی می تواند متفاوت از دیدگاه علی شمخانی باشد اما در این مورد نیز قطعاً تنها در حد و اندازه یک دیدگاه به آن توجه میشود و فراتر از آن نیست.
**اینطور گفته میشود که در راستای تجمیع پرونده موضوعات مهم کشوری در وزارت امورخارجه، دولت تلاش میکند تا از وزن شورا بکاهد و برهمین اساس نیز دبیر جدید به لحاظ وزن سیاسی در سطح پایینتری از دبیر پیشین شورا انتخاب شده است.
معتقدم حتی با وجود اعمال این تغییرات، تمامی تصمیمات مهم کشوری در سطحی بسیار بالاتر و از سوی مقام معظم رهبری اتخاذ میشود. رهبر انقلاب بارها این موضوع را عنوان کرده است که وزارت خارجه مجری سیاستهایی است که در کلان نظام اتخاذ میشود. یعنی سیاستهای خارجی که در وزارت خارجه و موضوعات امنیتی که در شورای عالی امنیت ملی تهیه و تدوین میشود برای رسیدن به مرحله اجرا نیازمند دریافت تائیدیه مقام معظم رهبری است. به هر حال عقبه دریادار شمخانی نیز به سپاه باز میگردد.
**بله همینطور است اما به هر حال اینطور گفته میشود که به واسطه سالها حضور در دولت، آقای شمخانی نیرویی دولتی محسوب میشود. هر چند که برخی از کارشناسان نیز معتقدند که به طور مثال در رابطه با مذاکرات ایران و عربستان، این مذاکرات توسط یک سپاهی آغاز شد( سردار سلیمانی) و نیرویی نیز با عقبهای از سپاه (دریادار شمخانی) آن را به پایان رساند.
این صحبتها از آن جهت مطرح میشود که نقش سپاه در حال پررنگتر شدن در کشور است که تردیدی در آن نیست.
**تا چه اندازه با این نظریه موافق هستید که انتخاب دبیر جدید شورا از بدنه سپاه، این سیگنال را برای کشورهای غربی به ویژه کشورهای اروپایی ارسال میکند که تحریم سپاه مساوی با تحریم کلیت نظام جمهوری اسلامی است
من بعید میدانم. یعنی تنها با تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی این هشدار داده شود.
**یعنی با یکسانسازی که در بدنه نظام صورت گرفته و همچنان نیز دنبال میشود این موضوع روشن شود که تمامی بدنه این نظام از یک سیستم ساخته شده است
شاید بهتر باشد این موضوع را به این صورت عنوان کنیم که نگاه دولت آقای روحانی کار کردن با شرق و غرب به ویژه اروپا و حل تخاصم همیشگی میان ایران و آمریکا بود که همین سیاست در گذشته در دولتهای آقای خاتمی نیز دنبال شده بود اما این دولت به میزان کمتری به این موضوع اهتمام دارد. البته در این میان دیدگاهی نیز وجود دارد که معتقد است موضوعی مانند از سرگیری روابط میان ایران و عربستان نیز توسط فردی حل و فصل شد که در بدنه دولت پیشین حضور داشت و این نقطه قوتی برای اعضای آن دولت(دولتهای یازدهم و دوازدهم) محسوب میشود.
هر چند که من این موضوع را ظاهر قضیه میدانم و معتقدم که در دولت سیزدهم، نگاه به شرق و به چین و روسیه تقویت شد که با افول شرایط اقتصادی کشور همراه بود. البته در همین ماههای اخیر هم، ما با برخی از همسایگانمان به ویژه اعراب و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به این جمعبندی رسیدیم که باید برای بهبود روابطمان قدمی برداریم که خود فاکتور مثبتی است.
**در این روزها و همزمان با برکناری آقای شمخانی از قدرت این موضوع مطرح شده است که فرصت مغتنمی بود تا به واسطه قدرت نفوذ این شخص در میان اعراب مناطق جنوبی ایران، ایشان با عنوان سفیر کبیر در کشوری مانند عربستان مشغول فعالیت شوند. شاید این موضوع میتوانست در کاهش تنشهای فی مابین تأثیرگذار باشد. اتفاقی که در دوره محمدرضا شاه و در رابطه با اردشیر زاهدی به وقوع پیوست و پس از کنار گذاشته شدن از وزارت خارجه به عنوان سفیر راهی واشنگتن شد. میدانم که آقای عنایتی، مدیر کل خلیج فارس وزارت خارجه به عنوان سفیر آینده تهران در ریاض مشخص شدهاند اما به صورت کلی میخواستم دیدگاه جنابعالی را در رابطه با امکان اجرای این برنامه سووال کنم؟
این مسأله جزئی است. ما برای سیاست خارجیمان نیازمند دیدگاه کلانتری هستیم. در اینکه یک سفیر میتواند روند رو به افول روابط را کُند و روابط رو به توسعه را تُند، کند تردیدی وجود ندارد. بنده به واسطه تجاربی که طی سه دوره حضور در کسوت سفیر به دست آوردهام به این موضوع باور دارم.
باید بدانید انتخاب یک سفیر مجرب که دارای جایگاه قابل قبولی در کشورمان باشد سیگنالهایی را به کشور محل خدمت این فرد ارسال میکند که ما با اعزام سفیری با قابلیتهای بسیار زیاد خواهان بسط و گسترش همکاریهایمان با شما هستیم. در این موضوع شکی وجود ندارد. مثلاً انتخاب آقای عنایتی به عنوان مدیرکل خلیج فارس وزارت خارجه که به لحاظ سلسله مراتب بالاترین رتبه را در حوزه مسئولیت خود دارد همین موضوع را برای مقامات سعودی متبادر میکند اما قطعاً انتخاب فردی مانند آقای شمخانی نیز تأکید مجددی بر این موضوع است که ما مصر به گستردی بیشتر روابط و حل و فصل تمامی اختلافات فی مابین هستیم.
** در پایان وضعیت احیای توافق برجام را چطور ارزیابی میکنید؟
در شرایط فعلی مسأله برجام تبدیل به موضوعی شده است که حتی اگر ایران و آمریکا نیز تمایلی برای حل و فصل آن داشته باشند اما به واسطه تمایل برخی از کشورها برای باجگیری شاید دیگر قابلیت احیای آن وجود نداشته باشد. یعنی در این میان کشور چین با احیای این توافق همراهی میکند اروپا کم و بیش همراهی میکند اما روسیه معلوم نیست که این همراهی را داشته باشد.
زمانیکه یک موضوع در سطح بینالمللی مطرح میشود و البته مزمن میشود تمامی کشورها به دنبال آن هستند تا از این موضوع که نزدیک به دو دهه از طرح آن سپری شده است در جهت دستیابی به منافع خود استفاده و بهرهبرداریهای لازم را داشته باشد. یعنی اگر با مشکلی در سطح نظام بینالملل برخورد کرده باشند شاید بتوانند از آن به عنوان یک اهرم در راستای حل و فصل مشکلاتشان استفاده کنند. البته این موضوع در همه نقاط جهان وجود دارد.
همانطور که اشاره کردم مثلاً در شرایط فعلی برجام، کشور روسیه درگیر مسأله اوکراین شده است و تحت فشار کشورهای اروپایی و آمریکا هم، قرار دارد اگر این کشور بداند از موضوع احیای برجام میتواند در جهت حل مشکلاتش بهرهبرداری کند فرصت را از دست نمیدهد. همه کشورها هم همین سیاست را دنبال میکنند. لذا معتقدم که مزمن و طولانی شدن مذاکرات احیای برجام به نفع ایران نیست. این مسأله هم با موضوعات داخلی کشور خودمان و هم کشورهای دیگر میتواند گره بخورد و مجدداً در پروسه احیا با مشکلاتی مواجه شود.
آنچنان که دیدیم گره خوردن مذاکرات احیای برجام با وقایع و اعتراضات ماههای گذشته کشورمان موجب شد تا کشورهای اروپایی که برجام را یک دست آورد قابل توجه میدانستند و همواره خواهان احیای آن بودند موضعگیریهای بسیار تندی را علیه ما دنبال کنند. به عنوان سفیر ایران در آلمان شاهد همکاریهای فراوان مقامات برلین برای دستیابی به توافق برجام و اجرای آن بودم اما موضع فعلی مقامات آلمان در خلاف آن است که دلیل این موضوع را نیز مزمن شدن پروسه احیای برجام و گره خوردن مسائل دیگر با آن میدانم. علاوه براین باید توجه داشته باشید که توافق دیگری نیز قابلیت جایگزینی با برجام را ندارد. چرا که برجام توافقی است که در سطح سازمان ملل مطرح و مصوبهای هم برای آن وجود دارد و از یک پشتوانه کامل سیاسی و بینالمللی برخودار است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟