فارن افرز نوشت: پس از بیش از دو سال تلاش و شکست برای بازگرداندن توافق هسته ای 2015 ایران، به نظر می رسد دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که این توافق فراتر از احیا است (احیا شدنی نیست). جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا سرانجام در ماه نوامبر اعلام کرد: «این توافق مرده است».
در حالی که مذاکرات با شکست مواجه شد، برنامه هسته ای ایران به روش های بی سابقه و در برخی موارد غیرقابل برگشت پیشرفت کرد. از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد، و بهویژه طی دو سال گذشته، ایران به نقاط عطف مهم هستهای دست یافته است. این کشور صدها پوند اورانیوم بسیار غنی شده را ذخیره کرده و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را نصب کرده است.
افرز درادامه نوشت: در ماههای اخیر، ایران تقریباً «هیچ بهایی برای این پیشرفتهای هستهای» پرداخت نکرده است. برعکس، موقعیت ژئوپلیتیکی آن بهبود یافته است. این کشور روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده و در عین حال روابط با برخی از همسایگان خود از جمله رقیب منطقهای خود عربستان سعودی را عادی کرده است.
اگر دولت بایدن از طرح الف – احیای برجام – صرف نظر کرده است، از چرخش به طرح B که توسط بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده است خودداری کرده است: یعنی فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران. در عوض، طرح C را انتخاب کرده است، تلاشی برای جلوگیری از بدترین نتایج مناقشه هستهای با ایران و در عین حال حفظ امکان حل و فصل آن در آینده. واشنگتن به دنبال جلوگیری از رسیدن ایران به بمب اتمی، اجتناب از تشدید تنشهای خطرناکی است که میتواند با افزایش فشار همراه باشد و به راهحل دیپلماتیک ضربه بزند به این امید که شرایط برای یک توافق جدید برای جایگزینی برجام در طول زمان مساعدتر شود.
فارن افرز در ادامه آورده است: اما حتی اگر این طرح موفقیت آمیز باشد، طرح C هزینه هایی را به همراه خواهد داشت. این طرح به ایران اجازه می دهد تا برنامه هسته ای خود را به طور پیوسته توسعه دهد و در عین حال انزوای اقتصادی و سیاسی خود را رها کند. این استراتژی به جای ایجاد زمینه برای توافقی که برنامه هسته ای تهران را معکوس می کند، خطر تثبیت وضعیت ایران به عنوان یک کشور در آستانه هسته ای را به همراه دارد. در نتیجه، ایالات متحده و سایر کشورهای ذینفع باید تلاشهای خود را برای جلوگیری از برداشتن گامهای کلیدی ایران در مسیر دستیابی به سلاح هستهای و پیچیدهتر کردن تلاشهای تهران برای ایجاد خطوط حیاتی جدید اقتصادی و عادیسازی وضعیت هستهایاش مضاعف کنند.
پذیرش طرح C توسط دولت بایدن نشان دهنده تمایل آن به اجتناب از ایجاد بحرانی است که تمرکز را از اولویت های دیگر منحرف می کند. همچنین بیانگر این واقعیت است که گزینه ارجح – یعنی توافقی که پیشرفتهای هستهای ایران را معکوس میکند و محدودیتها و اقدامات شفافسازی دقیقی را بر برنامهاش اعمال میکند – برای آینده قابل پیشبینی، پرهزینه باقی خواهد ماند. به عبارت دیگر، طرح C تصدیق این است که اگرچه وضعیت موجود خوب نیست، اما گزینههای جایگزین میتوانند به مراتب بدتر باشند.
در ادامه این نوشتار آمده: حتی قبل از شروع جنگ در اروپا، دولت بایدن قصد داشت توجه را از خاورمیانه و رقابت با چین و روسیه منحرف کند. مقامات آمریکایی استدلال کردند که یک رویارویی بزرگ با ایران باعث منحرف کردن منابع از مسائل مهمتر می شود. مانند میانجیگری برای یک توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی. در نتیجه، «کاهش تنش» کلیدواژه سیاست ایالات متحده در قبال ایران بوده است.
به همین خاطر ایالات متحده همچنین موافقت کرد که در نشست ماه مارس شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی از فشار به تهران صرف نظر کند. علاوه بر این، ایران به طور غیرمستقیم به برخی از وجوه مسدود شده خود در عراق دسترسی پیدا کرده است. به نظر میرسد دولت بایدن امیدوار است با مجموعه رزمایشهای نظامی با اسرائیل و همچنین هشدارهای اروپا به ایران در مورد سطح غنیسازی، ایران را از رسیدن به مرحله غیرقابل بازگشت منصرف کند. در کل بایدن امیدوار است اگر بتوان ایران را با ابزارهای دیگر مهار کرد، ممکن است یک توافق حاصل شود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟