جمیله علم الهدی، همسر ابراهیم رئیسی که در قامت «بانوی اول» به همراه رئیس جمهور در سفر آمریکای لاتین حضور داشت، در گفت و گو با تلویزیون «تلهسور» ونزوئلا سخنانی مطرح کرد که هر کدام به نوبه خود انتقادبرانگیز شد. از ماجرای فوت مهسا امینی گرفته تا درختان دانشگاه شهید بهشتی تهران.
یکی از مسایل مطرح شده توسط خانم علمالهدی، پیش کشیدن بحث کار و فعالیتهای اجتماعی زنان توسط او بود. همسر ابراهیم رئیسی در جایی از سخنان خود با اشاره به اهمیت خانواده گفته است: «بدون پشتیباتی خانواده، دولتها زنان را استثمار میکنند. زنان دو برابر مردها به دولتها خدمت میکنند و دولتها به بهانه آزادی، از آنها بهره برداری میکنند؛ یک بهرهبرداری به عنوان نیروی کار و یک بهرهبرداری به عنوان نیروی جنسی. فکر نکنید من میخواهم از مردان بداخلاق حمایت کنم؛ به هیچ وچه! رفتار بد مردان در خانواده مثل رفتار بد زنان در خانواده بداخلاقی محسوب میشود و منفی است.»
او در ادامه گفته است: «میدانم شما در ونزوئلا عدالتخواه هستید. ما مخالف ظلم هستیم. در حالی که ما میخواهیم زن، زن باشد. چرا باید مثل مردان کار کنیم؛ مثل مردان درس بخوانیم و دائما رفتارهای خشونتآمیز داشته باشیم؟»
در این رابطه نیاز به حرف و توضیح زیادی نیست. ضرورتی برای فلسفه بافتن و طرح ساختار منطقی بحث وجود ندارد، چرا که مساله خیلی سادهتر از این حرفهاست؛ خانم علمالهدی اگر معتقد به حمایت از خانواده به سبک و سیاقی است که عنوان میکند و اعتقاد دارد که زن نباید مانند مانند مرد کار کند و درس بخواند، راهکارش ساده است. ایشان همین امروز از کار و ادامه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی انصراف داده و به خانه برگردد.
چرا که خانواده رئیس جمهور محترم حتما درگیر مسایل معیشتی نیست که نیاز مالی و اقتصادی به تدریس خانم علمالهدی در دانشگاه داشته باشد.
دیگر اینکه ایشان گفته زنان نیاز نیست مثل مردان درس بخوانند. اینکه ایشان چه زمانی به این نتیجه رسیده یک بحث مهم است. مثلا الان به این نتیجه رسیده یا قبلا هم همین نظر را داشته. اگر قبلا هم همین نظر را از ابتدا داشتهاند اصلا چرا خودشان درس خواندهاند و چرا بعد از آن به تدریس اشتغال پیدا کردهاند؟
حالا هم اگر واقعا معتقد به حرفی که زدند، هستند برای عمل بر اساس این اعتقاد دیر نشده. دیگرانی هم نمیتوانند ایراد وارد کنند که با این کار دانشگاه از علم خانم علمالهدی محروم میشود. چون اولا دانشگاه در این سالیان نه چندان کم از حضور ایشان به اندازه کافی بهرهمند شده و ثانیا ابعاد سمبلیک این کار ایشان و اشاعه چیزی که آن را یک ارزش میدانند ارزش به مراتب بیشتری دارد. مخصوصا اینکه یک اعتقاد واقعی، پشتوانه آن باشد.
به هر تقدیر منتظریم تا خانم علمالهدی با انصراف از تدریس در دانشگاه و بازگشت به خانه اعتقاد راسخ خود به انچه که گفته را ثابت کند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
دلم براتون میسوزه که اینقدر خودتون رو به نفهمی میزنید