آذر ابراهیمیان-حالا دیگر فقط بلیط هواپیما و قطار نایاب نیستند، مشکل خرید بلیط اتوبوسهای بین شهری هم جدی شده. تا همین چندی قبل داشتن صندلی خالی برای اتوبوسهای بین شهری یک اتفاق معمول بود. صندلیهایی که رانندگان سعی میکردند آنها را با توقفهای گاه چندین دقیقهای خارج از ترمینالها، استفاده از «جار زن» و سوار کردن مسافران گذری در جاهای مختلف پر کنند. این روزها اما عموما همه آن صندلیها از چند روز قبل رزور شده. اما ماجرا چیست؟
برای پاسخ به این سوال ذهن سراغ اولین چیزی که میرود زمینگیر شدن هواپیماها و خوابیدن بخشی از لوکوموتیوهاست. شاید هم حتی پایین بودن قیمت بلیطها و تلاش شرکتهای تعاونی برای افزایش قیمت از طریق کم کردن عرضه. ماجرا اما جدیتر از اینهاست. شاید قدری باور کردنش سخت باشد اما اتوبوسهای بین شهری هم کم کم مثل هواپیماها و لوکوموتیوها در حال زمینگیر شدن هستند. دلیل عمدهاش هم دو چیز است؛ فرسودگی و قیمت بالای قطعات و .عدم صرفه اقتصادی حمل مسافر.
در سالهای اخیر شرکتهای اتوبوسرانی با مشکل قیمتگذاری دستوری بلیط و در کنار آن افزایش قیمت قطعات و لوازم یدکی مصرفی مواجه شدهاند. این موضوع تعادل بین درآمدها و هزینهها را در این صنعت از میان برده و به مرور آن را تضعیف کرده است.
پیگیری خبرنگار «فراز» نشان میدهد در این وضعیت مسافرانی که از تهران به دیگر شهرها رفتهاند حالا برای برگشت به تهران با مشکل روبرو هستند. یکی از این مسافران «ستاره» است که نمیتواند این روزها از اصفهان به تهران بیاید. او به «فراز» میگوید: «دو هفته است نمیتوانم بلیط پیدا کنم و به تهران بازگردم. نه بلیط هواپیما، نه قطار و اتوبوس.»
او درست میگوید. کافی است سری به سایتهای تهیه بلیط آنلاین اتوبوس بزنید. ما برای تهیه گزارش این کار را کردیم و نتیجه جالب بود. در سایت علی بابا به عنوان بزرگترین مرجع ارائه بلیط آنلاین اتوبوس در ایران از روز ۲۸ تیر تنها برای روز ۱۳ مرداد به بعد میشد صندلی خالی در اتوبوسهای اصفهان به تهران پیدا کرد. البته آن هم نه به تعداد بالا.
شیدا هم دیگر مسافری است که با او گفت وگو کردهایم. او دو روز است از مشهد برگشته و میگوید: «من برای یک هفته رفته بودم اما برگشت نتوانستم بلیط پیدا کنم مجبور شدم یک هفته اضافه بمانم و هزینههای سفرم خیلی بیشتر از حد توانم شد. در نهایت آنلاین نتوانستم بلیط پیدا کنم مجبور شدم حضوری بروم و با خواهش و با منت بلیط بگیرم.»
این مشکل از اکثر شهرها گزارش شده و اطلاعات درج شده در سایتهای فروش آنلاین بلیط هم آن را تائید میکنند.
حالا برویم سراغ اینکه چرا اوضاع چنین شده. شاید گمان شود که با این همه مسافر و صندلی رزرو شدهُ کار و بار اتوبوسهای بین شهری حالا سکه است. واقعیت اما چیز دیگری است؛ دارندگان اتوبوسهای بین شهری و حتی شرکتهای تعاونی هم از اوضاع شاکی هستند. خلاصه ماجرا این است که آنها دیگر توان ارائه خدمات با کیفیت را ندارند. خیلی چیزها به گرانی قطعات، فرسودگی اتوبوسها و کم شدن صرفه حمل و نقل مسافر بر میگردد.
راننده اتوبوسی از تهران به تبریز با ۳۰ سال سابقه به ما میگوید: دیگر کار کردن با اتوبوس برای راننده به صرفه نیست. ماشین با این قیمت اگر خراب شود هزینه تعمیر آن قابل جبران نیست. امروز یک جفت لاستیک اتوبوس نزدیک ۷۰ میلیون تومان است. از یک طرف لوازم یدکی در بازار کمیاب شده، از طرف دیگر اگر هم آن را پیدا کنیم باید هزینه بالا برای آن در نظر بگیریم که این هم سخت و گاهی کمرشکن است.»
صاحب یک تعاونی مسافربری هم وقتی با «فراز» گفت و گو کرد از اوضاع شاکی بود. او که در حال حاضر از ۶ دستگاه اتوبوس مسافربری شاغل در این تعاونی، مالکیت ۴ دستگاه را دارد، دلیل نبود بلیط را درگران شدن ماشین میداند. او میگوید: «از سال ۱۳۹۷ بخاطر تحریمها، تولید اتوبوس و قطعات نداریم، رانندهها ماشین را میفروشند و به جای اتوبوس، تریلی میخرند. همان اتفاقی که برای دو راننده در تعاونی من افتاده است.»
او ادامه میدهد: «به دلیل افزایش قیمتهای بلیط هواپیما مردم بیشتر به پایانه مسافربری اتوبوس سوق داده میشوند. اما ماشین کم شده و جوابگوی مسافران نیست. اتحادیه برای رفع این مشکل میخواهد ماشینهای وارداتی بیاورد اما چقدر درست باشد و رفع مشکل کند، نمیدانم.»
راننده دیگری در ترمینال غرب تهران، بالا بودن هزینه تعمیر ماشین را دلیل بر کمبود اتوبوس میداند. او میگوید: «خرج اتوبوس خیلی بالاست، راننده توان مالی ندارد و نمیتواند هزینه را بپردازد. اتوبوس را میفروشند تا ماشینباری بخرند.
او ادامه میدهد: «این مشکل با افزایش قیمت اتوبوسها هم حل نمیشود. مردم توان خرید و پرداخت ندارند. تصور کنید خانواده ۴ نفره میخواهد با اتوبوس رفت و آمد کند. جدا از هزینههای خوراک و چیزهای دیگر باید حداقل ۲ میلیون تومان پول بلیط پرداخت کند.»
کم شدن صرفه جابجایی مسافر با اتوبوسهای بین شهری را هم خیلی راحت میشود محاسبه کرد. باز هم سراغ همان مسیر اصفهان-تهران میرویم. بالاترین قیمت بلیط برای لوکسترین اتوبوس با ۲۵ صندلی معادل ۴۷۰ هزار تومان است. یعنی هر سرویس این اتوبوس ۱۱ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان درآمد دارد.
حداقل قیمت اتوبوس اسکانیای ۲۵ صندلی که در وضعیت مطلوبی به سر ببرد هم به بیش از ۷ میلیارد تومان میرسد. آنطور که فعالان بخش حمل و نقل جادهای مسافر میگویند، هزینه نگهداری و استهلاک هر اتوبوس در یک ماه نیز گاه حدود ۲۰۰ میلیون تومان و حتی بیشتر میشود. به این موارد باید حقوق حداقل دو نفر راننده تمام وقت را نیز در نظر گرفت که دست کم ۵۰ میلیون تومان در ماه است..
اگر یک اتوبوس با این شرایط در طول یک ماه ۵۰ بار بین اصفهان و تهران رفت و آمد کند حداکثر حدود ۵۹۰ میلیون تومان درآمد خواهد داشت که بهترین حالت نیمی از آن یعنی حدود ۲۵۰ میلیون تومانش هزینه قطعی است.
سهم کمیسیون تعاونیها هم از درامد نهایی مالک کم میشود و مواردی مانند مالیات و امثالهم را هم باید به این هزینهها افزود. در این حالت مالک اتوبوس میتواند در پایان سال حداکثر حدود ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از این اتوبوس درآمد داشته باشد،. در حالیکه اگر مبلغ معادل خرید آن اتوبوس را در یک حساب بانکی با سود ۱۵ درصد میگذاشت میتوانست بدون هیچ دردسر و نگرانی به درآمد حدود یک میلیارد و ۵۰ میلیون تومان برسد. بیآنکه دغدغه سرویس ماشین و چیزهایی نظیر این را داشته باشد.
تازه این را در نظر بگیرید که این محاسبات در خوش بینانهترین حالت، به نفع دارندگان اتوبوسهای بین شهری انجام شده. همه این محاسبات یعنی از بین رفتن صرفه کار حمل و نقل مسافر و همان چیزی که رانندگان و مالکان اتوبوسهای بین شهری را شاکی کرده.
در این میان عبدالکریم حسین زاده، عضو سابق کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «فراز» بزرگترین مشکل کشور را در عدم تحققپذیری برنامههای پنج ساله میداند. او میگوید: مجلس بجای نظارت در میزان تحقق این برنامه به کارهایی رسیدگی میکند که در اولویت اول نیست. عدم تحقق برنامهها و فاقد برنامه بودن کشور دلیل شکست هدفگذاری در سیستم حملونقل و رسیدن به استانداردسازی است.
حسین زاده ادامه میدهد: عمدهترین مشکل حملونقل کشور (هوایی، ریلی، جادهای، دریایی) فرسوده بودن ناوگان حمل نقل است. گران شدن هزینههای مسافربری، گران شدن هزینه سوخت، بالا رفتن قیمت بلیطها و مواردی از این دست، تقاضای سفر را کم کرده در این شرایط هم مصرفکننده و هم شرکتهای حملونقل دچار مشکل شدهاند.
او ادامه میدهد: دستوری شدن قیمت بلیط توسط دولت به نفع دو گروه (دولت و شرکتهایی که بلیط میفروشند) و به ضرر دو گروه مصرفکننده و ارایه دهنده سرویس(صاحبان خودرو) است.
شاهد سخنان حسین زاده، اظهارات ۲ ماه پیش احمدرضا عامری، سخنگوی اتحادیه شرکتهای تعاونی مسافربری کشور است. عامری نیز عدم تناسب هزینه و درآمد شرکتهای اتوبوسرانی باعث شده تا از تعداد ناوگان فعال کشور کاسته شود. به صورتی که تا دو سال گذشته حدود ۱۵ هزار و ۵۰۰ دستگاه اتوبوس فعال در کشور وجود داشت که در حال حاضر تعداد آن به ۶۵۰۰ دستگاه کاهش یافته است.
معنای این عدد کاهش حدود ۶۰ درصدی آمار ناوگان اتوبوسهای فعال بین شهری کشور در طی تنها ۲ سال است. کاهشی که طبیعی است تاثیر خود را بر میزان عرضه بلیط هم بر جا بگذارد.
خیلیها گمان میکنند با افزایش قیمت بلیط اتوبوسهای بینشهری مساله کمبود عرضه بلیط حل خواهد شد. اما آمار کاهش تعداد اتوبوسها ثابت میکند که مشکل ریشههای دیگری هم دارد و احتمالا گره این کار تنها وابسته به افزایش قیمت بلیط نیست.
در ادامه، حسین زاده عضو سابق کمیسیون عمران مجلس میگوید: درخیلی از کشورها، درطول ایام هفته حتی ساعات روز قیمتها متفاوت است. شناور بودن قیمتها کمک میکند مشکل کم بودن تقاضا برای حملونقل حل شود.
حسینزاده یکی دیگر از مشکلات اصلی حملو نقل را وجود تورم و افزایش نرخ ارز میداند. عدهای میگویند نرخ ارز ارتباطی به حمل و نقل که بخش زیادی از قطعات آن در ایران تولید میشود، ندارد اما افزایش نرخ ارز و ازبین رفتن ارزش پول ملی و ایجاد تورم در کشور باعث میشود بلیت خریداری شده با هر مبلغی برای ارائهدهنده سرویس(صاحبان خودرو) به صرفه نباشد. در این شرایط نه مردم توان مسافرت رفتن دارند و نه سفر کردن با تعداد کم مسافر برای ارائهدهنده خدمات حملونقلی به صرفه است. موضوع ارز به صورت پنهانی تاثیر خود را به تمام جوانب جامعه گذاشته و کنترل و مدیریتی هم روی آن نیست. این دو عمل باعث شده رانندگان از چرخه خارج شدن را به ماندن و ضرر دادن ترجیح بدهند.
عضو سابق کمیسیون عمران مجلس تاکید میکند: شاید حلقه گم شده برای حل این مشکلات ایجاد مذاکرات و شکستن تحریمها و بهبود بخشی به ارزش پول ملی است. چیزی که فعلا برای آن افقی دیده نمیشود و کیست که معنای پدیدار نبودن این افق برای بخشهای مختلف اقتصاد کشور و از جمله حمل و نقل بین شهری مسافران را نداند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟