روند پاکسازی در دانشگاه ها از سوی طیف تندرو یا به روایت حمیدرضا جلایی پور «نیروی اخراج» این روزها شدت گرفته است و در آستانه سالگرد اعتراضات سال گذشته و در فاصله چند هفته ای تا بازگشایی دانشگاه ها خبرها یکی بعد از دیگری حکایت از اخراج اساتید برجسته دانشگاه ها دارد. رویه ای که پیشتر هم در دولت احمدی نژاد در قالب بازنشستگی اجباری تجربه شده بود اما این روزها شدت و حدت آن بیشتر شده است.
حمیدرضا جلایی پور، استاد برجسته دانشگاه تهران و فعال سیاسی اصلاح طلب با تاکید براینکه رئیس جمهور و وزیر علوم با یک تلفن می توانستند جلوی اخراج ها را بگیرند اما اینکار را نکردند، گفت؛ «نیروی اخراج منافع و انگیزه هم دارند و از این فرصت استفاده میکنند تا افراد خود را با مدارک قلابی جذب هیئتهای علمی و مراکز پژوهشی کنند.»
وی شرایط فعلی را بدتر از دوره احمدی نژاد می داند و معتقد است؛«پاتوق نیروی اخراج اطراف بخشهای وابسته به شورای انقلاب فرهنگی و تشکلهای سیاسی مثل پایداری و بخشی از سازمانهای گزینشی-حراستی است.»
آقای جلایی پور! همانطور که در جریان هستید اخیرا اخراج اساتید و تعلیق تدریس برخی اساتید در دانشگاه ها شدت گرفته و هر روز خبری در مورد منع چند استاد از تدریس به گوش می رسد. آثار و پیامدهای این نوع برخورد با اساتید دانشگاه ها را چگونه می بینید؟
آثارش روشن است. دخالت بیشتر سیاست و حکومت در قلمروی نهادهای علمی همهاش زیان است. رکن رکین دانشگاهها اولا جذب نخبگان دانشگاهی در گروههای علمی است. ثانیا تامین آزادی آموزش و تحقیق این اعضا در نهاد دانشگاه است.
دخالت حکومت در دانشگاه به این معنا است که دانشگاه میشود دبیرستانهای تولید کننده مدرک و امتیاز حکومت-مثل قصه خصولتیها در عرصه اقتصاد. این دخالتها از یک طرف نهاد دانشگاه را (بعنوان لنگرگاه شناخت انتقادی مشکلات جامعه و دولت) تخریب میکند و از طرف دیگر نهاد دولت را از این که در خدمت آحاد ملت باشد و خدمات پایه بدهد بیرون میبرد. و دولت میشود ابزار توزیع امتیازات اجتماعی و اقتصادی برای هوادران مرید حکومت. این بازی اخراج یک بازی دو سر باخت برای کشور ایران است.
این برخورد سال گذشته و پس از اعتراضات رنگ و بوی بیشتری به خود گرفت ،شما ریشه این نوع برخورد ها را در همان اعتراضات می بینید یا عوامل دیگری هم در این موضع دخیل هستند؟
در ایران از همان اول انقلاب خصوصا پس از انقلاب فرهنگی یک «نیروی تهدید و اخراج استاد و دانشجو» شکل گرفت. این نیرو آنموقع تحت عنوان تعهد و انقلابیگری و حالا تحت عنوان خالصگرایی و تمدنسازی شکل گرفته است.
این نیرو که به لحاظ اعتقادی سبک همین پایداریچیها هستند،در گذشته هر وقت فرصت پیدا کرده تحت عناوین مختلف و حالا با ابزار «موقتی سازی» شمشیر بازنشستگی و اخراج را فرو میآورد. این نیرو زمان احمدینژاد فرصت گیر آورد و عدهای را بازنشسته کرد و سههزار و هفتصد بورسیه را میخواست به دانشگاه تحمیل کند. مناصب دانشگاهی مثل منابع طبیعی و نفتی برای اینها یک فرصت است. متاسفانه این نیرو روی این موقعیتها با توجیهات عقیدتی خیمه زدهاند. در دولت یکدست رئیسی هم این «نیرویاخراج» فرصت عمل پیدا کرده و دارد میتازد.
یک عامل دیگر هم این روزها به «نیروی اخراج» کمک کرده و آن هم این است که مسولین کشور از سال گذشته نگران اعتراضات دانشگاهها هستند. بعد این «نیروی اخراج» به مسولین میگویند بگذارید تا ما دانشگاهها را آرام کنیم. ایده آرام کردن این ها این است که میگویند ما اگر اساتیدی که در میان دانشجویان منتقد نفوذ دارند با قاطعیت اخراج کنیم و اگر قاطع با دانشجوی فعال برخورد کنیم بقیه ماستها کیسه میکنند و دانشگاه آرام میماند. اگر این فکرها نبود که خب این آقای رئیسی و وزیر ارشاد باید کاری میکردند و یک مهاری به نیروی اخراج میزدند. لذا در شرایط فعلی این فرصت طلایی برای نیروی اخراج بوجود آمده.
این روند در زمان آقای احمدی نژاد و از نیمه دوم سال ۸۴ آغاز شد ،بنظر شما ایا دولت آقای رئیسی دنبال رو همان سیاست دولت نهم است؟
الان وضعیت دارد بدتر از دوره احمدینژاد میشود. همان نیروهای اخراج دوره احمدینژاد الان همه پای کار هستند. توجه داشته باشید تندترین نیروها، در دولت رئیسی در عرصه مدارس و دانشگاهها و فرهنگ و هنر بکار گرفته شدهاند.
بعد توجه داشته باشید و همانطور که اشاره کردم نیروی اخراج منافع و انگیزه هم دارند و از این فرصت استفاده میکنند تا افراد خود را با مدارک قلابی جذب هیئتهای علمی و مراکز پژوهشی کنند. نخبه بیچاره ایرانی هم در به در دنبال دنبال مهاجرت و ویزای کار است. قبلا تو کالیفرنیا دنبال کار بود حالا تو امارات و ترکیه.
در آن زمان یاران احمدی نژاد در وزارت علوم بیشتر دنبال بازنشستگی اجباری اساتید بودند اما این روزها موج اخراج را شاهد هستیم و ...
گفتم الان نیروی اخراج با توجه به شرایط دانشگاه و کشور اختیارات ویژه دارد. حتی به حکومت میگوید بقای تو دست من است. و متاسفانه این پندارها در دولت رئیسی مشتری دارد. اینها دارند در صدا و سیما یککتی صحبت میکنند و خدا را بنده نیستند.
متاسفانه "بخش فکری" این نیروی اخراج کننده افکار خطرناکی دارند. من به بعضی از ویژگیهای این فکر خطرناک اشاره میکنم: این ها میگویند مشکل اساسی ما فکر و تمدن غربی است. راه حل نهایی دفن این میراث غربی در ایران است. بعد میگویند چطور این غربیها طی چند قرن جامعه و علم غربی را درست کردند، ماهم میتوانیم به مرور زمان یک جامعه و علم ضد غربی درست کنیم. ولی تا زمانیکه این جامعه مطلوب درست بشود باید …
بنظر شما یک کودتای علمی در حال وقوع نیست؟
نه. واژه کودتا یک واژه مربوط به عرصه سیاسی است. گفتم این یک «نیروی اخراج» در کشور است که فرصت گیر آورده و دارد عمل میکند و توجیهات توهمگون هم برای خودشان دارند. پاتوق اینها اطراف بخشهای وابسته به شورای انقلاب فرهنگی و تشکلهای سیاسی مثل پایداری و بخشی از سازمانهای گزینشی-حراستی است.
آقای رئیسی و وزیر علوم میتوانند با یک تلفن جلوی این نیروی تخریب را بگیرند. ولی تا حالا نگرفتند. و من اطلاع ندارم که آیا بیت رهبری عملکرد این نیروی تخریب را در دانشگاهها نمیبیند یا میبیند و رضایت دارد؟به نظر من این نیروی اخراج و ایده پشت آنها یکی از مصادیق نیروهای خودبراندازی در کشور است.
کشور ایران فقط از ناحیه سلطنتطلبانی که به آقای هالو حمله میکنند و از سوی سازمان مخوف مجاهدین که به عملیات اسرائیل در کشور کمک میکنند، تهدید نمیشود. ایران از سوی این نیروی تخریب و اخراج هم که گفته شد مورد تهدید قرار دارد. متاسفانه در هیچ دورهای بخشهای آموزشی و دانشگاهی و هنری گرفتار این نوع حکمرانی مخرب قرار نگرفته بود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟